انتشار این مقاله


مارینا آبراموویچ – ریتم صفر

مارینا آبراموویچ به همه‌ نشان داد که هنر قادر به انجام چه کارهایی می‌باشد: مارینا درسال ۱۹۴۶ دربلگراد صربستان به دنیا آمد و شخصیت هنری خود را در سال ۱۹۷۰ در همین شهر آغاز کرد. او از پیشگامان استفاده از پرفورمنس در قالب هنر‌های بصری است. او انقلابی بزرگ در هنر‌ پرفورمنس ایجاد کرد. مارینا […]

مارینا آبراموویچ به همه‌ نشان داد که هنر قادر به انجام چه کارهایی می‌باشد:

مارینا درسال ۱۹۴۶ دربلگراد صربستان به دنیا آمد و شخصیت هنری خود را در سال ۱۹۷۰ در همین شهر آغاز کرد. او از پیشگامان استفاده از پرفورمنس در قالب هنر‌های بصری است. او انقلابی بزرگ در هنر‌ پرفورمنس ایجاد کرد. مارینا در آثار هنری‌اش به دنبال کشف ارتباط مستقیم میان هنرمند و عموم مردم است به عبارتی هنرمند خود هنر می‌باشد و بینندگان اثر، موتور محرک آن. در کار‌های او جسم یا بدن همواره به عنوان سوژه و وسیه‌ی اجرا بوده است. اینکه محدودیت‌های جسم و بدنش را بررسی و کشف کند. او در تلاش برای تحول عاطفی و معنوی در برابر درد، خستگی و خطر ایستاده است. این ترکیب خاص مبارزه حماسی و خشونت علیه خود، ناشی از تناقضات دوران کودکی‌اش بوده است: والدین او از مقامات بلندپایۀ دولت سوسیال بودند، در حالیکه مادربزرگش، کسی که مارینای‌ جوان با او زندگی می کرد، ارتدوکس صربی بود. مارینا یکی از شناخته شده ترین و پیشگام ترین آرتیست‌های هنر پرفورمنس می‌باشد. در هنر پرفورمنس، هنرمند لزوماً یک اثر هنری خلق نمی‌‌کند. بلکه هنرمند از طریق بدن خود به دنبال القای پیامی خاص می‌‍‌‌‌‌‌‌‌باشد. در جستجو برای کشف راه‌هایی که چنین ارتباطی میان بیننده و اثر هنری را به وجود آورد، مارینا آبراموویچ جسم و بدن خو‌د را نه به عنوان یک جسم فیزیکی بلکه به عنوان یک شخص در دسترس شرکت کنندگان قرار می‌دهد. او مسیر زیادی را در این هنر طی کرده است اما قابل توجه‌ترین اجرای او « ریتم صفر» در سال ۱۹۷۴ می‌باشد.

این اجرای شش ساعته در «استودیو مورا» در شهر ناپل اجرا شد و محدودیت‌های هنر در آنچه که می‌تواند و آنچه که نمی‌تواند انجام دهد را تغییر داد. در اتاق محل برگزاری اجرا، شرکت کنندگان با میزی روبه رو شدند که هفتاد ودو شئ مختلف و یاداشت  زیر بر روی آن قرار داشت: « ۷۲ وسیله روی میز است که هر طور دوست داشتید می‌توانید آنها را روی من بکار ببرید. تعهد: – من برای مدت ۶ ساعت صرفاً یک شئ بی حرکت خواهم بود و مسوولیت هر نوع عواقبی را بر عهده می‌گیرم.»

اشیای قرار گرفته بر روی میز انواع مختلفی داشتند، بعضی از آن‌ها موجب ایجاد لذت می‌شدند همچون گل‌های رز، روغن زیتون یا پر، از بعضی دیگر برای آسیب رساندن و حتی قتل قابل استفاده بودند، همچون شلاق، خنجر، چاقو و یک تفنگ پر. تصمیم درباره‌ی نحوه‌ی استفاده از این ابزار کاملاً در اختیار شرکت کنندگان قرار داشت.

هدف از انجام این پرفورمنس این بود که شرکت کنندگان تا کجا می‌توانند پیشروی کنند.

در شروع، شرکت کنندگان با او رودربایستی داشته و به آرامی با او رفتار می‌کردند. یکی فقط به دور او چرخید نفر دیگری به او رز داد و یکی از شرکت کنندگان او را بوسید و عکس‌هایی را در دستش قرار داد. اما با گذشت زمان و آشنا شدن هرچه بیشتر شرکت کنندگان با محیط، آن‌ها شروع به خشن‌تر شدند کردند. آن‌ها او را جابجا کردند و روی میز قرار دادند، لباس‌هایش را تکه تکه کردند و او را برهنه رها کردند و به او آب پاشیدند و وقتی دیدند واکنشی نشان نمی‌دهد رفتارها حالت تهاجمی‌تر گرفت، رفتار مردم رفته رفته، خشن و خشن‌تر می‌شد. او را با سیم و زنجیر بستند، با چاقوزخمی کردند و یک نفر کمی از خونش را مکید. به نقاط خصوصی بدن او دست زدند و در طول اجرا چند تجاوز جنسی خفیف نیز به او شد. حتی یک نفر اقدام به شلیک به او با تفنگ روی میز کرده بود که به علت مقاومت سایر شرکت کنندگان برای دفاع از او و خطرناک بودن این کار اجرا متوقف شد. پس از پایان اجرا و نتیجه گیری انجام شده ، مارینا ابراز داشت که در طول پرفورمنس او خود را همچون یک شئ بی حرکت در اختیار شرکت کنندگان قرار داده بود، در نتیجه شرکت کنندگان در رفتار با او احساس آزادی عمل داشتند. اما به محض اینکه پرفورمنس « ریتم صفر» تمام شد و او دوباره به مارینا آبراموویچ «یک انسان» تبدیل شد، شرکت کنندگان به سرعت اتاق را ترک کردند یا از نگاه کردن به او اجتناب می‌کردند، زیرا جرئت رویارویی با او به عنوان یک شخص را نداشتند یا از اینکه با همچون یک شئ برخورد کرده بودند، خجالت زده شدند. او اظهار داشت که از نظر جسمی و روحی و جنسی مورد خشونت قرار گرفته بود. آسیب دیده بود مورد تحقیر قرار گرفته بود و یک تفنگ پر به سمت او نشانه رفته بود. « ریتم صفر» نکته ای دهشتناک را در باب وجود بشر آشکار می‌کند. به ما نشان می‌دهد که اگر شرایط برای افرادی که به خشونت گرایش دارند مهیا باشد با چه سرعت و به چه آسانی می‌تواند به همنوع خود آسیب برساند، به چه سادگی می‌شود از شخصی که از خود دفاع نمی‌کند یا نمی‌جنگد بهره‌کشی کرد.

 این مطالعه‌ی اجتماعی همچنین نشان داد که چگونه انسان قادر است تحت تاثیر محیط در محدوده و مرزادب و احترام حرکت کند و زندگی اجتماعی و متمدنانه‌ای را داشته باشد، اما هنگامی که تمام این محدودیت‌ها ازمیان برداشته شد، قادر است این ماسک مدنیت را از چهره بردارد و طبیعت و غریزه‌ی خشن خود را بروز دهد. هدف قوانین رفتاری که جامعه بر ما تحمیل می‌کند، محدود کردن خشونت وطبیعت وحشی انسانی است چیزی که ما را با حیوانات ارتباط می‌دهد، و این طبیعت که در طی چنیدن قرن مدنییت خفه شده است ممکن است در طی چند دقیقه آشکار شود به عبارتی اگر بسترش فراهم باشد اکثریت افراد به ظاهر «نرمال» جامعه می‌توانند در چشم برهم زدنی به موجودی حقیقتاً وحشی و خشن تبدیل شوند.

زهرا اکبرزاده


نمایش دیدگاه ها (0)
دیدگاهتان را بنویسید