اختلال جنسیتی حالتی است که در آن جنسیت شناخته شدهی فرد در هنگام تولد و جنسیت و هویتی که توسط خود فرد درک و پذیرفته میشود،مغایرت دارند به عبارتی فرد تمایل دارد با جنسیتی غیر از جنسیت تولدش زندگی کند. این عارضه محصول فاکتورهای پیچیدهی ژنتیکی، توسعهی عصبی و روانشناختی است.
تراجنسیتی (Transgender): اصطلاحاً به افرادی اطلاق میشود که هویت جنسی، توصیف جنسی، یا رفتار آنها مطابق با جنسیتی که در هنگام تولد داشتند، نمیباشد. بسیاری از افراد تراجنس تحت درمانهای هورمونی و برخی تحت عمل جراحی تغییر جنسیت قرار میگیرند تا جنسیت خود را با توصیفی که از خود دارند، مطابق کنند. افراد تراجنس ممکن است گرایشهای جنسی مختلف همچون دگر جنس گرا، همجنس گرا یا دوجنس گرا داشته باشند، این مسئله به هویت جنسی آنها بستگی ندارد.
هویت جنسی: درک درونی و عمیقی که فرد از جنسیت خود به عنوان زن، مرد، هردو یا هیچ کدام دارد.
رفتار جنسیتی: رفتارهایی که باعث میشود به فردی زن یا مرد اطلاق شود. وبا نوع پوشش، آرایش، نحوهی صبحت و راه رفتن و غیره مشخص میشود.
ترانس سکشوال: فردی که به دنبال گذار اجتماعی از زن به مرد یا از مرد به زن بودن است، یا ممکن است این گذار را انجام داده باشد. این گذار ممکن است شامل استفاده از درمان هورمونی و جراحی نباشد. بسیاری از افراد تراجنس ترجیح میدهند که به عنوان ترانس سکشوال شناخته نشوند. بهتر است از فرد پرسیده شود که مایل است چگونه خطاب شوند. لغت تراجنس بهتر است به عنوان صفت مورد استفاده قرار گیرد نه به عنوان اسم، برای مثال استفاده از لغت تراجنس زن و تراجنس مرد بجای استفاده از واژهی تراجنس. همچنین هویت تراجنسی وابسته به درمان و جراحی نمیباشد.
جنسیت کوییر یا خارج از جنسیت: به فردی اطلاق میشود که هیچ جنسیتی برای خود قائل نیست و گاهاً هیچ گرایش جنسی نیز ندارد. این افراد ممکن است خود را مرد یا زن بدانند و بر اساس موقعیت هیچ جنسیتی برای خود قائل نشوند. و گاهاً ممکن است به عنوان تراجنس نیز طبقه بندی نشوند.
دگر جنس پوش: به مردانی اطلاق میشود که تمایل به پوشیدن لباس جنس دیگر دارند، آرایش میکنند و تمایل به استفاده از اکسسوریهای زنانه دارند. آنها این کار را با هدف لذت یا تفریح انجام نمیدهند، آنها معمولاً خود را دگر جنس گرا میدانند. drag kingsو drag queens به مردان و زنانی گفته میشود که برای سرگرمی یا در برابر رسانهها و کلوبها این کار را انجام میدهند.
دوجنسیتی: این افراد هم رفتارهای زنانه و هم رفتارهای مردانه از خود بروز میدهند. این اصطلاح با دوجنس گرایی تفاوت دارد. فرد دو جنس گرا تمایل به برقراری رابطه با هردو جنس مونث و مذکر دارد.
تشخیص
برای تشخیص این عارضه معیارهای زیر باید وجود داشته باشد: تفاوتهای چشمگیر در جنسیت پذیرفته شده و توصیف شدهی فرد از خود و جنسیت پذیرفته شده برای فرد در زمان تولد. در کودکان این اشتیاق باید مکرراً به صورت کلامی بیان شود. همچنین این وضعیت باید باعث پریشانی و ناهماهنگی فرد با اجتماع محیط کار و سایر جنبههای زندگی شود.
تمام افراد تراجنسیتی لزوماً اختلالی را تجربه نمیکنند. در جامعهی پزشکی بر سر لزوم طبقه بندی این عارضه به عنوان اختلال روانی بحث وجود دارد. وکلای افراد تراجنس معتقدند این تشخیص آگاهیها در مورد تراجنسیتی را افزایش میدهد و امکان استفاده از بیمه را برای فرد فراهم میکند. سازمان بهداشت جهانی، تراجنسیتی را نه به عنوان یک اختلال روانی بلکه به عنوان یک مسئلهی بهداشت جنسی طبقه بندی میکند.
تراجنسیتی در خردسالان
آیا ممکن است کودکان تراجنس باشند؟ آیا کودکان درک درستی از هویت جنسی دارند؟
بله. هویت جنسیتی از ۶ سالگی شکل میگیرد. البته این به آن معنی نیست که کودک دقیق و قاطعانه میتواند جنسیت و هویت جنسی خود را درک کند بلکه منظور این است که کودک در این زمان میتواند خود را با دیگران مقایسه کند. اگر تطابقی بین خواستهها و جنس زمان تولد خود نبینند شروع به رفتارهایی میکند تا خود را به دیگران نمایان کند.
زمینه بیماری
تشخیص اختلال جنسیتی در مورد افرادی صادق است که جنسیت زمان تولد آنها با آنچه از هویت خود درک میکنند، متفاوت است. معیارهای تشخیصی برای اختلال جنسیتی شامل داشتن هویت جنسیتی متقابل، به صورت قوی و پایدار و فراتر از مزایای فرهنگی است.
نوجوان و جوانان ممکن است با جنسیت خود درگیر باشند و در تلاش برای رها شدن از آن باشند. همچنین ممکن است فکر کنند که با جنسیت اشتباه به دنیا آمدهاند. افراد با اختلال جنسیتی، شخصیت جنسی درونی متقارنی ندارند. بیماران اغلب پریشانی و ناهماهنگی جدی در اجتماع، محیط حرفهای و محیط کار را تجربه میکنند.
اولین علامت تشخیص اختلال جنسیتی در جوانان و نوجوانان ناسازگاری بارز در توصیف و تجربهی شخصی فرد از ماهیت جنسیتی خود و جنسیت پذیرفته شده به هنگام تولد است. این ناسازگاری باید به مدت شش ماه تداوم یابد و حداقل دو مورد از شش مورد زیر وجود داشته باشد:
ناسازگاری بارز میان هویت پذیرفته شده از سوی فرد و جنسیت نسبت داده شده به او
تمایل شدید به خلاص شدن از ویژگیهای جنسیتی اولیه و ثانویه ( در جوانان تلاش برای متوقف کردن ویژگیهای جنسی ثانویهی پیشبینی شده.)
تمایل شدید به اینکه با آنها همچون افراد جنس دیگر رفتار شود.
عقیدهی شدید به اینکه احساسات و واکنشهایی همچون جنسیت دیگر نشان دهند.
شرط لازم دیگر این است که با پریشانی قابل توجه کلینیکی یا ناهماهنگی با اجتماع یا سایر جنبههای کارکردی همراه باشد.
در واقع کادر درمانی باید توجه کند که آیا این اختلال در نتیجه ناهنجاری مربوط به جنسیت رخ میدهد و در این صورت باید آن را به عنوان یک اختلال ثبت کنند.
کودکان
اولین نشانه همچون بزرگسالان تفاوت بارز جنسیت فرد و آنجه به عنوان هویت جنسی خود میپذیرد، میباشد. این تفاوت حداقل باید به مدت شش ماه تداوم یابد و شش مورد از هشت مورد زیر در بیمار مشاهده شود.
تمایل شدید به اینکه از جنس دیگر باشد یا اصرار به اینکه جنسیت دیگری دارند.
تمایل شدید به پوشیدن لباس جنس دیگر.
تمایل شدید به انجام کارهای روزمره جنس دیگر و الگو برداری از رفتارهای آن.
تمایل به بازی و دوست بودن با افراد جنس دیگر.
رد قوی اسباب بازیها، بازی ها و فعالیتهای به طور معمول مردانه، از سوی پسران؛ رد قوی اسباب بازیها، بازیها و فعالیتها معمول زنانه از سوی دختران.
تنفر شدید از آناتومی جنسی خود.
تمایل قوی به ویژگیهای جنسی اولیه یا ثانویهای که مطابق با جنسیت متصور فرد است.
دومین مورد این است که این وضعیت با پریشانی بالینی قابل توجه یا آسیب دیدگی اجتماعی، ناهماهنگی در مدرسه یا دیگر بخشهای مهم عملکردی همراه شود.
علاوه بر این، پزشک باید مشخص کند که آیا این وضعیت در ارتباط با اختلال رشد جنسی رخ میدهد یا خیر، و اگر چنین باشد، باید این اختلال را نیز ثبت کند.
اتیولوژی
فاکتورهای روانشناختی
در نشریهای که در سال ۱۹۶۸منتشر شد، استولر Stoller این قضیه را از دیدگاه روانکاوانهای بررسی کرد. او زنی را توصیف میکند که از مادری متولد شده که دخترش را به رفتارهای زنانه و زنانگی تشویق نمیکند. این زن در سنین جوانی با مردی منفعل ازدواج میکند و رابطهی آنها بصورت نامطلوب اما پایدار ادامه مییابد. بعدها این زن صاحب فرزند پسری میشود.
همزیستی صمیممانهای بین مادر و فرزند شکل میگیرد. پدر تلاشی برای از بین بردن این رابطهی صمیمانه نمیکند و سعی دارد تا حد امکان از محیط خانه دور باشد. ارتباط فیزیکی و احساسی بیشتر میان مادر و فرزند در طول زمان، سبب میشود پسر هویت و رفتارهای زنانه به خود بگیرد و شروع به انجام رفتارهایی کند که مادر از آنها لذت میبرد و آنها تقویت را میکند. استولر این شیوهی یادگیری غیر معمول را به مهر زدن تشبیه کرد. در مقابل، او همجنسگرایی و دگر جنس پوشی را مرحلهی آخر نتیجهی آسیب وارد شده به فرد، خطر یا مشکل در روابط بین فردی میدانست.
در سال ۱۹۷۴، پرسن و اووسی Person and Ovesey دلیل بدیهی دیگری که امروزه نیز معتبر است در ادامهی این موضوع منتشر کردند. آنها مطالعاتی بر روی ده فرد مبتلا به ترانسکشوال اولیه که اختلال جنسیتی در آنها به اثبات رسیده بود، انجام دادند.
اگرچه همهی این ده نفر کسانی بودند که به زن بودن غبطه میخوردند، یکی از آنها از سنین پایین شروع به پوشیدن لباسهای زنانه کرده بود، هیچکس او را به عنوان یک زن قبول نداشت. نه نفر باقی در تاریخچهی بیماری خود رفتارهای زنانهای نشان نداده بودند. همهی افراد به شدت منزوی بوده، دوستان بسیار کمی از هر دو جنس داشتند و احساس اضطراب، تنهایی و افسردگی میکردند. از نظر جنسی غیر فعال بودند و به هیچ یک از دوجنس تمایلی نداشتند و از هویت مردانهی خود بیزار بودند. تمایل و آرزوی آنها برای زن بودن از فانتزی همزیستی نزدیک با مادرشان به عنوان راهی برای غلبه بر اضطراب جدایی ناشی میشد.
استولر دلیل روانکاوانهی شفافی برای ترانسکشوال در زنان ارائه نکرده است اما یافتههای اولیه او به شرح زیر است:
مادر یا پدر دختر، هیچ یک از اختلال جنسیتی رنج نمیبرند.
مادر به علت افسردگی پس از زایمان یا بیماری و پارانویا در چند ماه یا چند سال اول زندگی دختر، نقش ویژهای ندارد.
کودک از حضور مادر آگاهی دارد ولی میداند که ارتباط خاصی با یکدیگر ندارند.
پدر از همسرش مراقبت نمیکند، زیرا معتقد است دخترش باید این کار را انجام دهد.
توصیفی که از دختر بچه در کودکی میشود، زورمند، زمخت و زشت است.
پدر دختر، کودک را به فعالیتهای که به آن علاقه مند است و کارهای مردانه سوق میدهد.
در سن ۴-۵ سالگی دختر علاقه مند به ویژگیهای آناتومیک مردانه است. علاقهای که در اثر درد یا تضاد ناشی از جدایی از مادر ایجاد میشود.
باید توجه داشت این دلائل، پیشبینیهای اولیه برای ایجاد عارضه میباشد و حقیقتهای علمی منتشر شده نیستند. هیچ تائیدی بر این دادهها در دسترس نیست. مطالعات گذشته نگر در ترانسشکوالهای بزرگسال تفاوتهایی در شیوههای فرزند پروری در افراد ترنسکشوال و افراد هنجار جامعه نشان میدهد. در ترانسکشوالهای مرد به زن، آنها پدر خود را فردی که از نظر عاطفی در دسترس نبود، سرد، طرد کننده و کنترلگر است، میدانستند. در ترانسکشوالهای زن به مرد، فرد تراجنس پدر و مادر خود را طرد کننده و از نظر عاطفی سرد میدانست و ویژگی کنترلگری در مادر به شدت بارز بود. استدلال شده است که توسعهی ترانسکشوالیسم در نتیجهی فرایندهای نا متعارض میباشد، که در آن هویت جنسیتی فرد نسبتاً پایدار است و به عنوان يك پديده كاملا خاص شناخته ميشود، به طوري كه علت آن بايد به وضوح از هر ديدگاه انحرافی و درخواستهای غیرعادی تغییر جنسیت جدا باشد.
اساساً پسرانی که رابطهی همزیستی شاد خود با مادرشان را از دورهی نوزادی حفظ میکنند، هویت زنانهتری پیدا میکنند اعضای خانواده راحتتر با آنها اخت میشوند و از آنها حمایت میکنند.
فاکتورهای بیولوژیک
تحقیقات بیومدیکال در مورد ترانسکشوال چندین زمینه را مورد بررسی قرار داده است. دختران مبتلا به هیپرپلازی آدرنال مادرزادی congenital adrenal hyperplasia ، بیماریای که منجر به قرار گرفتن در معرض نسبتا بالایی از آندروژنها در دوران بارداری می شود، برای تعیین اینکه آیا هویت جنسی مردانه با وجود ژنوتیپ xx و تربیتهای زنانه ایجاد میشود، مورد ارزیابی قرار گرفته اند. موارد اندکی از این مورد گزارش شده است. البته دخترانی که در معرض تربیتهای زنانهتر و دخترانهتری قرار میگیرند، بعدها ترانسکشوال نخواهند شد.
ترانسکشوالی در مردان و زنانی که در دورهی جنینی در معرض پروژسترون رحمی که ممکن است خصوصیات آندروژنیک یا غیر آندروژنیک داشته باشد، قرار گرفتند دیده نمیشود. همچنین این شواهد در افرادی که در زمان جنینی در معرض داروهای استروژنی همچون دی اتیل استیل بسترول diethylstilbestrol قرار داشتند نیز دیده نشده است. با این وجود، برخی از جنبههای غیرمعمول رفتار نقش جنسیتی مشاهده شده است.
در سال ۱۹۸۳ دورنر Dörnerدریافت در ترانسکشوالی مرد به زن، همچون افراد مونث، میزان هورمونهای لوتئینی luteinizing hormone (LH)پس از تحریک استروژنی در نتیجهی قرار گرفتن در معرض استروئیدهای نامتعادل، افزایش مییابد. عکس این اتفاق در ترانسکشوالیتی زنانه به مردانه اتفاق میافتد. با این حال، در مطالعات دیگری که از روشهای دقیقتر اندازهگیری غدد درون ریز استفاده میکردند قادر به تکرار یافتههای این تحقیق نبودند.
چندین هستهی هیپوتالاموس در انسان گزارش شدهاند که با توجه به اندازه یا شکل، از نظر جنسی دارای دو شکل هستند، از جمله:
• یک هسته دیمورفیک جنسی (SDN) از ناحیه preoptic هیپوتالاموس (SDN-POA61)
• دو گروه سلولی در هیپوتالاموس قدامی (اسید هیدرازید ایزونیکوتینیک)
• مولکولهای خلفی میانی رنگ آمیزی تیره از هسته بستری stria terminalis
• هسته suprachiasmatic (SCN) و بخش مرکزی هسته بستری terminalis stria (BSTc)
بنظر میرسد این تفاوتهای جنسیتی در هیپوتالاموس علت زمینهای برای تفاوتها در هویت جنسی، تولید مثل و گرایشات جنسی است. البته کاملاً واضح است تحقیقات منسجم بیشتری برای اثبات این موضوع لازم است. برخی از مطالعات نشان میدهد که هویت جنسی مردانه میتواند تا حدودی تحت تاثیر گیرندههای آندروژنی قرار گیرد.
شیوع
میزان شیوع این اختلال در مردان 0.005–۰.۰۱۴% و در زنان۰.۰۰۲-۰.۰۰۳% میباشد. در اروپا یک نفر از هر صد هزار زن بالغ به دنبال انجام جراحیهای تغییر جنسیت میباشد.
در کودکان میزان شیوع در پسران جوان 2–۴.۵برابر بیشتر از دختران میباشد. این میزان در نوجوانان تقریباً یکسان است.
پیش آگهی
بالغین مبتلا به اختلال تراجنسیتی نسبت به افراد بدون اختلال بیشتر در معرض داشتن عادات بد و مشکلات پزشکی هستند. مطالعات انجام شده بر روی ۳۰۷۵ فرد مبتلا به اختلال تراجنسیتی و ۷۱۹۵۶۷ فرد نرمال نشان میدهد، افراد تراجنس بیشتر در معرض اعتیاد به سیگار و عدم تحرک بودند و اغلب بیمه درمانی نداشتند. ۳۰ درصد افراد تراجنس وضعیت سلامتی خوبی نداشتند و ۶۶ درصد از آنها از ناراحتیهای روانی رنج میبردند. روان درمانی باعث واژگونی طولانی مدت یا قابل توجه در هویت جنسیتی فرد نمیشود. افراد ترانسکشوال یک گروه همگن نیستند. بعضی از افراد ترانسکشوال پاتوفیزیولوژی جدی را نشان نمیدهند. تشخیص و درمان زود هنگام این اختلال میتواند از آسیبهای دیگر همچون افسردگی، پریشانی احساسی و اقدام به خودکشی جلوگیری کند. اختلال جنسیتی با همجنسگرایی متفاوت است. اینکه فرد چگونه جنسیتی که به دنبال آن است را بروز دهد از فردی به فرد دیگر متفاوت است. برخی این کار را فقط با پوشیدن لباس جنس دیگر انجام میدهند در حالی برخی دیگر به دنبال انجام جراحی تغییر جنسیت میباشند. افرادی که با جنسیت مبهم به دنیا میآیند کاندیدهای مناسبی برای تشخیص اختلال جنسیتی هستند. جراحی تغیر جنسیت روش مناسبی برای برخی از افراد میباشد. نتایج رضایت بخشی در ۸۷ درصد جراحیهای مرد به زن و در ۹۷ درصد جراحیهای زن به مرد گزارش شده است.
آموزش بیمار
بیماران باید در مورد تفاوتهای واقعی بین ترانسکشوالیسم و دیگر مشکلات جنسیتی، مانند فتیشیسم ترنسورسیک، عدم انطباق با رفتارهای کلیشهای جنسیتی ، اختلال جنسیتی و همجنس گرایی آموزش داده شوند. بیمار و خانوادهاش باید با پیچیدگیهای جنسیتی، طبیعت پایدار و چالشهایی که به طور معمول با آن مواجه میشوند، آشنا باشند.
گزینههای درمانی باید مورد بحث قرار بگیرند. زمانی که فرد تصمیم به انجام عمل جراحی تغییر جنسیت قرار گرفت باید بطور کامل برای او تشریح شود که زندگی عاری از مشکلی نخواهد داشت. مشکلات تطابق با جامعه و محیط کار و روشهای کنار آمدن با آنها باید بطور کامل برای بیمار شرح داده شود. اهمیت حمایت اعضای خانواده از فرد باید بطور کامل تشریح شود. در آخر باید بطور کامل توضیح داده شود که نیاز به تداوم درمان در طولانی مدت وجود دارد. آگاهی بیمار و خانوادهاش بخش بسیار مهمی از فرایند درمان است.
تشخیص این اختلال ممکن است تا حدودی پیچیده باشد، زیرا نتایج آزمایشهای روانشناختی قطعی نیست. بعضی از افراد اطلاعات مربوط به خود را برای دسترسی به عمل جراحی تغییر جنسیت (SRS) تحریف میکنند. بر این اساس، فرآیند تشخیص باید گسترده باشد و بنابراین ضرورتاً وقت گیر خواهد بود.
باید توانایی فرد برای زندگی در نقش جنسیتی مورد نظر ارزیابی قرار گیرد، زیرا او باید بصورت دائمی در این نقش جنسیتی زندگی کند؛ خانواده فرد باید به طور کامل در جریان امور قرار گیرند، همچنین نام بیمار تغییر خواهد کرد؛ همینطور لزوم استفاده از هورمون درمانی و روان درمانی، ارزیابی شود.
اختلالات همراه
وجود یک اختلال روانی همراه در طول عمر بیمار در این اختلال بسیار شایع است در نتیجه در هنگام ارزیابیهای بالینی باید این مسئله مورد ارزیابی قرار گیرد. در ۲۹ درصد از بیماران در طول زندگی اختلال همراهی مشاهده نشد. در ۳۹ درصد بیماران اختلال روانی در طول معاینه وجود داشت و ۷۱ درصد بیماران در طول زندگی خود تجربهی اختلال روانی داشتند. در ۴۲ درصد بیماران یک یا دو اختلال شخصیتی نیز مشاهده شد.
تشخیص افتراقی
اختلال بدشکلی بدن Body Dysmorphic Disorder
اختلال پارافیلیک Paraphilic Disorder
اسکیزوفرنی Schizophrenia
درمان و مدیریت اختلال جنسیتی
ملاحظات روش
شرایطی که ممکن است در درمان اختلال جنسیتی مورد توجه قرار گیرد عبارتند از: درمان دارویی، روان درمانی و سایر درمانهای غیر دارویی وعمل جراحی تغییر جنسیت. نگرش منفی که نسبت به عمل جراحی تغییر جنسیت در میان متخصصان وجود دارد در حال از بین رفتن میباشد و علاقهی علمی به آن در حال افزایش است. با این وجود، باید در نظر داشت که عمل جراحی تغییر جنسیت زندگی بدون مشکلی را برای فرد به ارمغان نمیآورد. روان درمانی پس از انجام عمل جراحی ممکن است به طور قابل توجهی در بهبود نتیجه کلی کمک کند. دارو درمانی در کودکان و نوجوانان پیچیدهتر نیز میباشد. جامعه در معرض آسیب تراجنستی، فشار روانی شدیدی را تحمل میکنند.
سرکوب بلوغ با آنالوگ هورمون آزاد کننده گنادوتروپین ( (GnRHaبرای از بین بردن اختلال همراه با رشد بلوغ در نوجوانان مبتلا به اختلال جنسیتی تجویز میشود. بر اساس اطلاعات منتشر شده در مورد نتایج بلند مدت سرکوب بلوغ با GnRHas و درمانهای بعدی هورمونی و جراحی نشان دهندهی امکان بهبود نتایج روانشناختی است. نتایج تحقیقات تصویربرداری مغز اثرات منفی درمان، بر رشد مغزی را نشان نداد. حمایت روانشناختی و سرکوب بلوغ هر دو با کارکرد روانشناختی بهبود یافته در روان نوجوانان مبتلا به اختلال جنسیتی ارتباط دارد.
روانشناسی و گفتار درمانی
مداخلات روانشناختی میتواند مفید باشد. درمان فردی بر درک و کنار آمدن با مسائل جنسیتی تمرکز دارد. درمان گروهی، زناشویی و خانوادگی میتواند محیطی مفید و حمایتی برای بیمار فراهم کند. گفتار درمانی ممکن است به تراجنسان مرد به زن کمک کند تا از صدای خود به شیوهای زنانهتر استفاده کنند.
دارو درمانی
هورمون درمانی نیز ممکن است لازم باشد. در نتیجه، متخصص غدد درون ریز باید در مراحل مختلف فرآیند درمان دخالت داشته باشد.
در تغییر جنسیت مرد به زن، ویژگیهای جنسیتی اولیه میتواند توسط آگونیستهای هورمون آزاد کنندهی لوتئینی و مشتقات پروژسترون سرکوب شود. در تغییر جنسیت زنانه به مردانه میتوان با استفاده از تستسترون سایپیونات رشد موهای صورت و بدن را افزایش داد.
دارو درمانی نیز ممکن است برای درمان عارضههای روانی همراه مورد نیاز باشد. بیماران معمولا ً نشانه های افسردگی، اضطراب، یا روان پریشی را تجربه میکنند. داروهای مورد استفاده شامل داروهای ضد افسردگی، تثبیت کنندهی خلق و داروهای ضد روان پریشی است. شیوع اختلالات طیف اوتیسم در کودکان و نوجوانانی که دچار اختلال جنسیتی هستند، در مقایسه با جمعیت عمومی بیشتر است، این موضوع ممکن است در بزرگسالان نیز صادق باشد.
عمل جراحی تغییر جنسیت
بسیاری با این موضوع که آیا نوجوانان باید به دنبال عمل جراحی تغییر جنسیت باشند، مخالف هستند. در بسیاری از کشورها انجام عمل جراحی تغییر جنسیت نوجوانان ممنوع است؛ با این حال، درمان اولیه پیش از آنکه خصوصیات جنسی ثانویه (همچون رشد موی صورت، صدای زیر و رشد پستانها) هنوز به طور کامل توسعه نیافته است، ممکن است برای نوجوانان سودمند باشد. در چنین مواردی، دخالت و تأیید والدین ضروری است.
عوارض جانبی
عوارضی ممکن است بعد از انجام عمل جراحی تغییر جنسیت رخ دهد. در افرادی که عمل جراحی تغییر جنسیت از مرد به زن را انجام میدهند واژن ممکن است دچار اسکار شود و کوتاهتر و باریکتر شود و به مداخلات جراحی بیشتری نیاز داشته باشد. بروز دورهای عفونتهای مجاری ادراری نیز شایع است. در افرادی که عمل جراحی تغیر جنسیت از مرد به زن را انجام میدهند، زخم های قابل توجهی ممکن است در نتیجهی برداشتن بافت پستان رخ دهد. علاوه بر این، عوارض جراحی ناشی از فالوپلاستی (ساخت اسکروتوم با بیضههای پلاستیکی وآلت تناسلی مردانه) نیز غیر معمول نمیباشد.
دارو درمانی اختلالات جنسیتی
هدف دارو درمانی مهار و یا افزایش بیان ویژگیهای جنسی ثانویه در مردان و زنان است.
با توجه به مطالعاتی که تا به امروز در مورد افراد تراجنس در ایالات متحده انجام شده، زنان تراجنس به ویژه اگر آغاز به استروژن درمانی کنند در معرض خطر ترومبوآمبولی وریدی و سکته ایسکمیک قرار میگیرند.
پروژسترون
این عوامل ممکن است برای مهار ترشح گنادوتروپینهای هیپوفیز استفاده شود.
آگونیست آزاد کنندهی گونادوتروپین
آنالوگهای هورمون آزاد کننده گنادوتروپین (GnRH) با تنظیم منفی غده هیپوفیز یک حالت هیپوگونادوتروپیک-هیپوگنادال ایجاد میکنند.
آنتاگونیست آلدسترون انتخابی
آنتاگونیستهای آلدسترون میتوانند گیرندههای آندروژنی را مسدود کنند.
داروهای ضد سرطان، آنتی آندروژنها
آنتی آندروژنها گروه دیگری از عوامل هستند که به عنوان اولین خط درمان برای درمان هیرسوتیسم hirsutism)) استفاده میشود. با این حال، به علت پتانسیل تراتوژنیک این داروها باید همراه با داروهای پیشگیری از بارداری مناسب در زنان در سنین باروری استفاده شوند.
داروهای پیشگیری از بارداری خوراکی
داروهای پیشگیری از بارداری خوراکی مانع از ترشح آندوژنهای تخمدانی میشوند و احتمالاً اولین انتخاب در زنان مبتلا به پرمویی برای پیشگیری از بارداری هستند. این دارو ها ارزان اند و باعث تنظیم چرخههای قاعدگی میشوند. این داروها میتوانند همراه با آنتیآندروژنها یا سایر داروها مصرف شوند.
مشتقات استروژن
این هورمونها بعنوان درمان جایگزین در هیپوگنادیسم همراه با کمبود یا عدم وجود آندروژن تستسترون یا استروژن استفاده میشوند.
آندروژنها
آندروژنها به عنوان درمان جایگزین در هیپوگنادیسم همراه با کمبود یا عدم وجود آندروژن تستسترون استفاده میشود.