۱- بیش از حد تسلیم بودن و انتظار کمی داشتن
در نظر سنجی انجام گرفته توسط CNN و TIME دوسوم والدین آمریکایی عنوان میکنند که کودکان خود را لوس کردهاند. در بسیاری از خانهها، بزرگسالان تماماً انجام دهنده کارها و فرزندان تماماً دریافت کننده خدمات هستند. این روش منجر به تربیت فرزندانی خود-محور و محق است؛ مانند دو دختر نوجوانی که هنگامی که مادر تنهای آنها برای تهبه شام از آن دو کمک میخواهد، این گونه پاسخ میدهند که شام درست کردن وظیفه مادر است.
تحقیقات نشان میدهد کودکانی که به طور منظم کارها و وظایفی را بر عهده میگیرند، نسبت به افراد دیگر چه در محیط خانواده و چه در محیط بیرون نگرانی و احساس مسئولیت ببیشتری دارند. این کارها متناسب با سن کودکان بوده و هیچ پولی بابت انجام این کارها دریافت نمیکنند اما راهی برای مشارکت در امور و زندگی خانوادگی میباشد. به کودکان خود توضیح دهید که آنها باید در کارها به خانواده کمک کنند و این یاری رساندن آنها واقعاً موجب تغییر شرایط میشود.
موضوع دیگر پرداخت ماهیانه است: یکی از فوائد آن مانند غذا و پناهگاه القا کردن حس عضوی از خانواده بودن است. همچنین پرداخت ماهیانه فرصتی برای آموزش سخاوتمند بودن است؛ یه این صورت که با وجود سیستمی که در آن کودکان ماهیانه خود را به صورت مساوی به سه قسمت “پس انداز، مخارج و بخشش” تقسیم میکنند، بخشش کردن را میآموزند. کمک کردن به کودکان به منظور خیرخواه بودن باعث میشود تا آنها نسبت به اطافیان خود اهمیت قائل شوند.
۲-یک دوست باشید نه یه چهره مقتدر
بسیاری از والدین دوست دارند که در نظر فرزندانشان صمیمی و خودمانی به نظر برسند. آنها دوست دارند که به عنوان یک دوست دیده شوند و از این که انسان مقتدری به نظر برسند اصلاً خوشنود نیستند. آنها در نه گفتن مشکل دارند و در این که کودکان خود را وادار به پیروی از خود کرده و مجبور کنند تا با آنها با احترام سخن بگویند مشکل دارند.
درمقابل والدین تاثیرگذار احساس اقتدار اخلاقی نیرومندی دارند- این حق که باید به مورد احترام قرار بگیرند و در امور مختلف از آنها تبعیت کرد.
تحقیقات صورت گرفته بر روی پرورش فرزندان در نیم قرن اخیر نشان دهنده سه مدل پایهای والد بودن است.
۱-اقتدارگرا (دیکتاتور، بدون محبت، انجام کارها بدون ارائه هیچ دلیلی)
۲- آسان گیر (علاقه زیاد اما اقتدار کم، تعیین قوانین توسط کودکان)
۳- قابل اعتماد (تلفیقی از انتظارات بالا، اعتماد به نفس حاصل از اقتدار، ارزش گذاری برای تبعیت از قوانین و نیازهای والدین، صمیمی و پرورش دهنده بودن، ارائه دلایل برای توضیح انتظارات، مشتاق بودن برای شنیدن عادلانه سخنان کودکان در صورتی که دیدگاههای خود را با احترام بیان کنند)
طبق پژوهشهای صورت گفته، در تمامی مراحل تکاملی-اوایل کودکی، اواسط کودکی، نوجوانی- والدین قابل اعتماد کودکانی با اعتماد به نفس، شایسته و از لحاظ اخلاقی مسئولیت پذیر دارند.
۳-عدم موفقیت در ایجاد یک فرهنگ خانواده شخصی
فرهنگ شخصیت ما را شکل میدهد. ما نمیتوانیم به کمک فرهنگ وسیع موجود در جامعه برای پرورش کودکان مهربان و محترم اعتماد کنیم. این جهان مادیگرا و فراجنسی که تحت تاثیر زیاد رسانهها نیز میباشد، کودکان ما را با پیامها و مدلهای منفی بمباران اطلاعاتی میکنند و به راحتی میتواند بیشتر از ما در شکل دهی به ارزشها و شخصیت کودکان نقش داشته باشد.
اگر میخواهیم تا تاثیر خود را به عنوان پدر و مادر به حداکثر برسانیم، باید نسبت به والدین گذشته بیشترخودخواسته و گوش به زنگ باشیم. این کار بدان معنیست که قدمهای آگاهانهای برای ایجاد یک فرهنگ مثبت خانوادگی برداریم؛ فرهنگی که به اندازه کافی قوی باشد تا بتواند در مقابل تاثیرات ناسالم فرهنگ بیرونی تاب تحمل داشته باشد. ما میتوانیم با اتخاذ راه کارهایی این فرهنگ خانوادگی شخصی را شکل دهیم :
۱- داشتن مواضعی روشن که بین اعتقادات و ارزشهای ما ارتباط برقرار کند (استفاده از رسانه در خانواده، شامل هر کانال، یک امتیاز است نه یک حق؛ و باید به روشی که ارزشهای خانوادگی را شامل میشود باشد). از یک کتاب برای مثال Good Pictures Bad Pictures برای توضیح مضرات هرزه نگاری و نحوه اجتناب از آن استفاده کنید.
۲- با بهره گیری از نظرات کودکان یک روش خانوادگی یا بیانیه خانوادگی ایجاد کنید. یک سلسله از جملاتی که با کلمه “ما” آغاز میشوند و بیان کننده خانوادهای هستند که در ذهن خود دارید. برای مثال: ما در کلمات و رفتار خود مهربانی را نشان میدهیم. ما زمانی که کسی را آزار میدهیم از او عذرخواهی کرده و در صدد جبران برمیآییم.
۳- قوانین سختگیرانهای راجع به تماشای تلویزیون داشته باشید؛ این که کجا و چه میزان میتوان از آن استفاده کرد. بنابرین دیگر مدیا نمیتواند بر زندگی خانوادگی تسلط داشته و جایگزین ارتباطات رو در رو، که نقش مهمی در تبادل ارزشها دارد، شود.
۴- برای برگزاری آداب و رسوم خانوادگی مانند شام خانوادگی، مطالعه پیش از خواب، باهم دعا کردن، مراسم تولد و تعطیلات، فعالیتهای بیرون از خانه و فعالیتها و صحبتهای دو نفره زمان اختصاص دهید. این رسوم خانوادگی ارتباط بین شما و فرزندانتان را محکمتر کرده و به شما کمک میکند در این جهانی که در حال رقابت با تمامی عوامل تاثیرگذار هستید، مسیری درونی برای خود بیابید.
مطالعهای که بر روی خانوادههای الکلی انجام شده بود نشان میداد که فرزندانی که در محیطی با روابط و پیوندهای خانوادگی قوی پرورش یافته بودند، کمتر از دیگر فرزندان با شرایط مشابه (خانواده الکلی) از مشکلات رایج مربوط به این اعتیاد رنج میبردند.
بنابرین کودکان خود را با عدم واگذاری مسئولیتهای واقعی در خانواده لوس نکنید؛ آنها را از شخصیت و ژست مقتدری که آنها از شما میخواهند و به آن نیاز دارند، محروم نکنید؛ و اجازه ندهید تا فرهنگ تعیین کند که شما چه نوع خانوادهای باشید.
خبر خوب در ارتباط با این سه اشتباه رایج والد بودن این است که این خطاها کاملاً قابل اجتناب هستند.