پس از حوادث، خودکشی اولین علت مرگ نوجوانان و بزرگسالان زیر ۳۴ سال میباشد. در سنین ۳۵ تا ۵۴ سال نیز مرگ در اثر سرطان و بیماری قلبی است که از آمار خودکشی پیشی میگیرد. اما تنها در چند سال اخیر وضعیت این گونه شده است.
آمار مرگ ناشی از خودکشی تا سال ۲۰۰۰، ۲۹ هزار و ۳۵۰ نفر بود؛ اما این رقم تا سال ۲۰۱۷، به ۴۷ هزار و ۱۷۳ نفر افزایش یافت. روند صعودی در این آمار کاملاً به صورت یک خط راست است. در واقع، میتوان گفت هر ساله شاهد ۱۰۰۰ مورد افزایش در میزان خودکشی بودهایم. به نظر میرسد بیشترین خطر خودکشی مربوط به مردان جوان و میانسال میباشد. تا مدتها تصور میشد این اتفاق یک پدیدهی فرهنگی است؛ اما مطالعات بیشتر نشان داد آمار خودکشی در کل جهان افزایش داشته است.
علت این اپیدمی خودکشی، جای زیادی برای بحث دارد. برخی از افراد، دسترسی بیشتر به اسلحه، رسانههای اجتماعی یا سرگرمیهای مدرن را در این باره مقصر میدانند. با این حال علم روانپزشکی، روش مناسبی برای تحلیل این آمار در پیش گرفته است. این روش با پذیرش این نکته که افسردگی یک بیماری زیستی و کشنده است (نه ضعف درونی!)، شروع میشود.
با این حساب، این که به فرد افسرده توصیه کنیم استراحت کند، زیاد فکر نکند، مثبت بیندیشد و بخندد، دقیقاً به اندازهی گفتن این حرفها به فرد مبتلا به آنفلوانزای خوکی اثر دارد. منکر اثرگذاری این حرفها نیستیم؛ اما قبول کنید وقتی پای مردن در میان باشد، مضحک به نظر میرسد!
شواهد
برای آنها که قانع نشدهاند، اطلاعات جامعی وجود دارد مبنی بر این که هر فرد مواجه یافته با استرسها و تنشهای زندگی ناسالم، ممکن است مبتلا به افسردگی شود. فرقی ندارد چقدر قوی و مستقل باشد!
از طرفی میدانیم افسردگی با سطح بالای سیگنالهای التهابی وهورمونهای استرس ارتباط مستقیم دارد. دانشمندان با مطالعهی مغز جسد افراد خودکشی کرده، متوجه گنجینهای از شبکههای سیگنال التهابی در مغز این افراد شدهاند. فهمیدن نتیجهی این التهاب ساده است: مراکز عاطفی مغز کاملاً به معنای واقعی کلمه می میرند.
ما در افسردگی شاهد کاهش حجم مراکز عاطفی مغز مانند هیپوکمپ هستیم. این اتفاق ناشی از سطح پایین نوروتروفینها و افزایش التهاب بافت عصبی است. ورزش ازادسازی نورتروفینها را افزایش داده و التهاب بدن را کاهش میدهد. به مرور زمان، کاهش بیشتر چربی بدن، التهاب را هم کاهش میدهد. همزمان کیفیت خواب نیز با کاهش خطر آپنه، بهتر میشود.
این موضوع اهمیت خوب را برای ما یادآور میشود که به اندازهی ورزش اهمیت دارد. طبق یافتههای قبلی میدانیم خواب در حقیقت، پاکسازی مغز از آلودگیهای طول روز را بر عهده دارد. محرومیت مزمن از خواب، موجب تجمع آملوئید مرتبط با آلزایمر در مغز میشود.
همهی این عوامل خطر شامل سطح پایین نورتروفین، التهاب بافت عصبی و تجمع آملوئید، تحت تأثیر تغذیه هستند. رودهی سالم به طور مستمر نوعی متعادلدهندهی خُلق تحت عنوان والپروات تولید میکند. اما تولید این ماده تنها در صورت مصرف غذاهای پرفیبر امکانپذیر است. از این رو، رژیمهای غربی –با کمبود فیبر- احتمالاً تولید متعادلکنندههای طبیعی را مختل میکنند. از طرفی قند و چربی بالای این رژیمها، موجب آزاد شدن سموم رودهای به جریان خون میشود. همهی اینها نشان میدهند در تمام این مدت ما درمان افسردگی شدید را در اختیار داشتیم: زندگی سالم در معیت ورزش، خواب و رژیم غذایی خوب.