انتشار این مقاله


آیا می‌توانیم افکار خود را متوقف سازیم؟

دانشمندان معتقدند که نحوه‌ی تعریف شما از “تفکر” جواب سوال را تغییر می‌دهد.

ما اغلب خودمان را در حلقه‌ی فکری بی‌پایانی می‌یابیم و هر چند وقت یکبار با گفتن “فکرکردن را متوقف کن” به خود سعی می‌کنیم این جریان بی‌پایان افکار را متوقف کنیم. اما آیا واقعا می‌توانیم از فکر کردن دست بکشیم؟

بستگی به این دارد که “فکرکردن” را چگونه تعریف می‌کنید. تفکر که نتیجه‌ی شلیک شیمیایی بین سلول‌های مغزی است، می‌تواند هم در سطح آگاهانه و هم در سطح ناخودآگاهانه اتفاق بیفتد.

نوعی از تفکر که از آن آگاه هستیم، مانند افکار بی‌پایانی که هنگام تلاش برای خوابیدن به وجود می‌آید، از نظر تئوری می‌تواند ساکت و خاموش باشد. این احتمالا همان چیزی است که مدیتیشن به آن مربوط می‌شود.

اما حتی اگر این چیزی باشد که تفکرکنندگان سعی می‌کنند انجامش دهند، هنوز مشخص نیست که به چه میزانی از حالت تهی‌بودن می‌توانند دست یابند. دانشمندان نمی‌دانند که آیا متوقف کردن کامل افکار از نظر تئوری امکان‌پذیر است یا نه، و فکر می‌کنند که در صورت امکان‌پذیر بودن آزمایش آن بسیار دشوار می‌باشد.

اما آشکار است که تفکرکنندگان با آنچه فکر می‌کنند بسیار هماهنگ هستند. بنابراین، هنگامی که قرار است روی چیزی تمرکز کنند اما حواسشان پرت می‌شود، در بهبود این حواس‌پرتی و عدم توجه خیلی بهتر هستند.

بین تفکر و آگاهی به تفکر، تفاوت وجود دارد. اگر از کسی پرسیدید که به چه چیزی فکر می‌کنی و در پاسخ بگوید “هیچ چیز”، صرفا می‌تواند از تفکر خود آگاه نباشد. برای مثال، شما می‌توانید به‌طور عمیقی در حال فکرکردن به رابطه یا امتحان پیش‌رویتان باشید، و فقط زمانی از آن آگاه شوید که کسی بر شانه‌یتان بزند و شما را آز آن خارج کند. همچنین، افرادی که به چیزی فکر نمی‌کنند (یا در پاسخ می‌گویند “هیچ چیز”)، می‌توانند جریانی از افکار آگاهانه داشته باشند که موضوع منسجمی را بیان نمی‌کند.

اما در معنای کلی، مغز هرگز “فکرکردن” را متوقف نمی‌کند. درواقع، اکثر افکار در پس‌زمینه‌ اتفاق می‌افتد، بدون اینکه خودمان آگاه باشیم و واقعا راهی برای خاموش کردن آن وجود ندارد.

اگر چهره‌ای آشنا در میان جمعیت می‌بینید و فکر می‌کنید که آن را می‌شناسید، ممکن است بلافاصله قادر نباشید به یاد آورید که از کجا می‌شناسید، اما شاید ساعت‌ها بعد، ناگهان به یاد آورید. این نتیجه‌ی تفکر مغز در پس‌زمینه است.

حتی تصمیم‌گیری نیز در بیشتر اوقات ناخودآگاهانه انجام می‌گیرد. برای مثال، برخی از این افکار پس‌زمینه منجر به چیزی می‌شود که ما آن را “به دل افتادن” می‌نامیم. ما همیشه دسترسی آگاهانه به فرایند تصمیم‌گیری مغز نداریم و گاهی اوقات داستانی را برای توضیح تصمیم می‌سازیم؛ که گاهی دقیق است و گاهی نیست!

دانشمندان معتقدند که نحوه‌ی تعریف شما از “تفکر” جواب سوال را تغییر می‌دهد. اگر منظور شما از تفکر گفتگوی درونی با خود است، پس بله، می‌توانیم این گفتگوی درونی را متوقف کنیم. اما اگر تفکر به معنای عدم توجه متمرکز روی چیز خاصی است، متوقف ساختن آن برای افراد غیروارد (افراد غیرروحانی یا غیر تفکرکنندگان) می‌تواند بسیار دشوار باشد.

حتی خواندن این مطلب و فکر کردن به چیزی که فکر می‌کنید، پیام‌هایی را بین زنجیره‌های نورونی مغز انتقال می‌دهد. بنابراین، اگر به نحوی موفق شدیم خود را آگاهانه از فکرکردن بازداریم یا از طریق مدیتیشن به “حالت تهی از ذهن” برسیم، مغز خاموش نخواهد شد و به تفکر همچنان ادامه خواهد داد؛ ما فقط از آن‌ها آگاه نخواهیم بود.

آنیتا ریحانی فرد


نمایش دیدگاه ها (0)
دیدگاهتان را بنویسید