اختلال شخصیتی وسواس اجباری (OCPD) یک وضعیت پزشکی است که باعث می شود فرد نیاز مبرم به نظم ، کمال گرایی و کنترل روانی و بین فردی را تجربه کند.
افراد دارای این بیماری نیاز وسواسی به پیروی از قوانین و مقررات و همچنین یک قانون اخلاقی دارند که از آن انحراف نخواهند داشت. به عبارت دیگر آنها فکر می کنند که همیشه درست فکر میکنند.
در حالی که افراد مبتلا به اختلال وسواس فکری(OCD) می دانند که اجبار آنها غیر منطقی است افراد مبتلا به اختلال وسواس اجباری چنین نیستند. با توجه به دفترچه راهنمای تشخیصی و آماری اختلالات روانی (DSM-5) ، تخمین زده می شود ۲.۱-۷.۹ از جمعیت عمومی دارای اختلال وسواس اجباری هستند.
داشتن اختلال وسواس اجباری می تواند توانایی فرد در ارتباط با دیگران را مختل کند. در حالی که افراد مبتلا به این بیماری اغلب می توانند کیفیت زندگی خود را در صورت بهبودی ارتقا بخشند به ندرت درک می کنند که مشکلی وجود دارد بنابراین این بیماران تمایل به درمان ندارند.
علائم
فرد مبتلا به اختلال وسواس اجباری معمولاً برخی از خصوصیات شخصیتی زیر را نشان می دهد:
- تنظیم برنامه بیش از حد با لیست سازی، اغلب با جزئیات ریز
- داشتن چنان سطحی از کمال گرایی که نتوانند وظایف خود را به اتمام برسانند زیرا در جزئیات تثبیت می شوند
- عدم تمایل به واگذاری یا به اشتراک گذاشتن وظایف ، مگر اینکه کسی که با آنها کار می کند موافقت کند که دقیقاً همانطور که می خواهند آن کار را انجام دهد
- پیروی دقیق از کدهای اخلاقی و شخصیتی که فضای کمی برای درک دیگران دارند
- غالباً به صورت غیرسخاوتمند و حتی خسیس دیده می شوند
- نشان دادن رفتارهای احتکاری مانند امتناع از دور انداختن چیزه
لازم نیست یک شخص تمام این علائم را به پزشک نشان دهد تا او بتواند اختلال وسواس اجباری را تشخیص دهد. با این حال فرد مبتلا به اختلال وسواس اجباری معمولاً برخی از این رفتارها را تجربه می کند و علائمشان اغلب زندگی اجتماعی، شغلی و روابط خانوادگی ارا مختل می کند.
کار با آنها یا داشتن یک رابطه با افرادی که مبتلا به اختلال وسواس اجباری هستند بسیار دشوار است زیرا معمولاًهمه چیز را با دیدگاه خودشان میبینند. آنها معتقدند که رویکردهای آنها بهترین راه است و معمولاً نمی توانند دیدگاه شخص دیگری را درک کنند.
این خصوصیات شخصیتی باعث می شود فرد تشخیص دهد که مشکلی ندارد. درعوض آنها غالباً احساس می كنند و ممكن است این حرف را بزنند كه اگر دیگران از قوانین آنها پیروی كنند همه چیز در زندگی آنها خوب خواهد بود.
علل
پزشکان دقیقاً نمی دانند چه عواملی باعث ایجاد اختلال وسواس اجباری می شود. با این حال آنها برخی از تئوری های زیر را مطرح کرده اند:
عوامل ژنتیکی ممکن است در ایجاد اختلال وسواس اجباری نقش داشته باشند. اگر شخصی درخانواده درجه یك این اختلال را داشته باشد احتمال ابتلا به آن را دارد.
ممکن است فرد در دوران کودکی با والدین یا مراقبان بسیار کنترل کننده یا محافظت کننده سروکار داشته باشد. بعضی از پزشکان اختلال وسواس اجباری را نوعی مکانیسم دفاعی می دانند که شخص برای مقابله با احساسات خود در زندگی نظم ایجاد می کند.
افرادی که والدین یا سرپرستشان غالباً در دسترس نبوده اند ممکن است خطربیشتری برای ابتلا به اختلال وسواس اجباری داشته باشند.
با این حال فرد ممکن است بدون هیچ یک از عوامل فوق به اختلال وسواس اجباری مبتلا باشد.
اختلال وسواس اجباری در مقابل ا اختلال وسواس فکری
اختلال وسواس فکری شرایطی است که در آن فرد با افکار و رفتارهایی برخورد می کند که نمی تواند آنها را کنترل کند اما اصرار به تکرار مداوم آنها را احساس می کند. نمونه آن ترس از میکروب ها یا لزوم چیدمان وسایل با ترتیب کامل است.
فرد مبتلا به اختلال وسواس فکری همچنین ممکن است درگیر رفتارهای تکراری مانند شستشوی مکرر دست و یا سازماندهی مجدد همه چیز باشد.
برخی از نمونه های تفاوت اختلال وسواس فکری و اختلال وسواس اجباری عبارتند از:
آسایش فکری
افراد مبتلا به اختلال وسواس فکری نمی توانند افکار خود را کنترل کنند. آنها غالبا آرزو می کنند که بتوانند به روشی خاص فکر کنند اما می فهمند که نمی توانند.
فرد مبتلا به اختلال وسواس اجباری مشکلی در افکار خود ندارد. در عوض آنها در افكار خود راحتی پیدا می كنند و معتقدند كه به طور صحیح عمل می كنند.
اعتقاد به نیاز به درمان
فرد مبتلا به اختلال وسواس اجباری اغلب مشكلی را در افكار خود نمی بیند. آنها معمولاً تصور نمی کنند که به درمان نیاز دارند.
در مقابل ، فردی که مبتلا به اختلال اختلال وسواس فکری است مایل است این ایده را بپذیرد که ممکن است به درمان نیاز داشته باشد. ممکن است افکار آنها باعث شود احساس ناراحتی و گناه در مورد چگونگی تأثیر بیماری آنها بر دیگران داشته باشند.
وجود درگیری
فرد مبتلا به اختلال وسواس اجباری اغلب می تواند بسیار مهم و بی نظیر به نظر برسد. این ویژگی شخصیتی معمولاً باعث ایجاد مشکلاتی در کنار دوستان و خانواده می شود که غالباً تصور می کنند که فرد غیر منطقی رفتار می کند. این احساس می تواند منجر به درگیری شود.
در همین حال اختلال وسواس فکری ممکن است به دلایل مختلف بر روابط تأثیر بگذارد. به عنوان مثال معمولاً افكار و رفتارهای افراد در توانایی آنها در كار كردن و صحبت با دیگران اختلال ایجاد می كند.
تشخیص
پزشکان اختلال وسواس اجباری را به عنوان یک اختلال شخصیت طبقه بندی می کنند. این اختلال یک اختلال در رفتار است که می تواند بر زندگی اجتماعی و کاری یک فرد تأثیر بگذارد. یک اختلال شخصیت بیشتر اوقات در اواخر بزرگسالی بروز می کند و در بزرگسالی به شکلی پایدار باقی می ماند.
اگرچه آزمایش تشخیصی خاصی مانند آزمایش خون برای اختلال وسواس اجباری وجود ندارد پزشک می تواند با شخص درباره زندگی اش صحبت کند تا بتواند اختلال وسواس اجباری را تشخیص دهد.
همچنین ممکن است پزشک با اعضای نزدیک خانواده یا عزیزان فرد در مورد فعالیت های روزانه و تعامل با دیگران صحبت کند. سپس پزشک در نظر خواهد گرفت که آیا رفتارهایی که فرد در حال نمایش است با رفتارهای اختلال وسواس اجباری مطابقت دارد یا خیر.
ممکن است یک پزشک نتواند فوراً ابتلا به اختلال وسواس اجباری را تشخیص دهد. قبل از اینکه بتواند این کار را انجام دهد چندین جلسه مشاوره لازم است.
چگونه اختلال وسواس اجباری می تواند بر روابط تأثیر بگذارد؟
کسانی که با شخصی زندگی می کنند که دارای اختلال وسواس اجباری است معمولاً آن را یک تجربه چالش برانگیز می دانند. اعضای خانواده غالباً احساس می كنند كه نمی توانند انتظارات شخص را برآورده كنند و مورد انتقاد مداوم قرار بگیرند.
همکاران ممکن است در کار با شخصی با اختلال وسواس اجباری مشکل داشته باشند. فرد مبتلا به اختلال وسواس اجباری اغلب به تنهایی بسیار خوب کار می کند اما ممکن است در کار روی پروژه های گروهی یا تیمی مشکل داشته باشد.
همکاران ممکن است دریابند که فرد مبتلا به اختلال وسواس اجباری بسیار سفت و سخت است. بعضی اوقات این می تواند منجر به از دست رفتن شغل به دلیل درگیری شود.
درمان
افراد مبتلا به اختلال وسواس اجباری برای خود مشکلی نمی بینند بنابراین ترغیب آنها به درمان دشوار است.
با این حال طبق گفته بنیاد بین المللی اگر وضعیت آنها شروع به مداخله در کار و زندگی شخصی کند مبتلایان اختلال وسواس فکری ممکن است تمایل بیشتری به معالجه داشته باشد.
درمان اختلال وسواس اجباری شامل موارد زیر است:
روان درمانی
ممکن است فرد از یک درمانگر درخواست کند تا بتواند روشهای مختلفی را در پیش بگیرد. این شامل درمان شناختی رفتاری (CBT) است که به شخص کمک می کند رفتار خود را به عنوان رفتاری سفت و سخت و یا غیر طبیعی تشخیص دهد. سپس یک درمانگر می تواند به فرد در شناسایی رفتارهایی که می تواند موجب بهبود توانایی فرد در کنار دیگران بودن شود کمک کند.
دارو
بعضی اوقات فرد مبتلا به اختلال وسواس اجباری می تواند از مصرف دارو سود ببرد. پزشکان معمولاً مهارکننده های انتخابی سروتونین ( (SSRI را برای کمک به فرد در کاهش تثبیت قواعد و دستورات تجویز می کنندSSRI. ها سطح سروتونین در مغز را افزایش داده می توانند تأثیر مثبتی بر خلق و خوی، احساسات و خواب بگذارند.
تمرینات آرامش بخش
شیوه های ذهن آگاهی مانند مدیتیشن، تنفس عمیق و تکنیک های ریلکسیشن همه می توانند به فرد در کاهش سطح استرس که باعث رفتارهای شبیه اختلال وسواس اجباری میشود کمک کند.
با گذشت زمان و درمان بسیاری از افراد مبتلا به اختلال وسواس اجباری می توانند انگیزه تغییر را پیدا کنند.
چه زمانی به پزشک مراجعه کنید؟
بعضی اوقات تشخیص این مسئله که شخص مبتلا به اختلال وسواس اجباری مشکل دارد و باید به پزشک مراجعه کند دشوار است برخی از علائمی که باید به آن توجه کنید عبارتند از:
- شخص به طور مداوم خود را پیدا می کند که می گوید: “راه من راه صحیح است” یا “هیچ چیز درست نیست مگر اینکه اینگونه اتفاق بیفتد.”
- دیگران به گفته اند که سرسخت، سفت و سخت یا بیش از حد کمال گرا است.
- یک شخص به طور مکرر با افراد دیگر در محل کار درگیری یا مشکل دارد زیرا احساس می کند افراد به روش صحیح کارها را انجام نمی دهند.
- اگر کسی قوانین یا عملکرد آنها را به چالش بکشد احساس عصبانیت یا آشفتگی را تجربه می کند.
- بعضی اوقات ممکن است عزیزان شخص نیاز به تشویق آنها به معالجه داشته باشند.
خلاصه
اختلال وسواس اجباری نوعی اختلال شخصیتی است که ممکن است باعث شود فرد تعداد قابل توجهی از قوانین و احساس به نظم را در طی روز برای خود ایجاد کند.
از آنجا که افرادی که اختلال وسواس اجباری را تجربه می کنند اغلب متوجه نمیشوند که رفتار آنها مشکل ساز است ممکن است خود را برای عدم نیاز به درمان متقاعد کنند.
اگر فردی گمان کند که خودش یا یکی از عزیزانش اختلال وسواس اجباری دارد ،باید در مورد گزینه های درمانی با پزشک یا متخصص بهداشت روان صحبت کند.