انتشار این مقاله


تأثیر فقر بر سلامت روانی کودکان

بزرگ شدن در فقر کودکان را در معرض سطوح‌ بالاتری از استرس قرار می‌دهد که می‌تواند به مشکلات روانی در زندگی آینده بیانجامد. محققان در دانشگاه Cornell گزارش کرده‌اند، کودکانی که در فقر بزرگ شده‌اند با احتمال بیشتری به کاهش در حافظه‌ی کوتاه‌مدت فضایی دچار می‌شوند. این مطالعه همچنین نشان داده است که چنین کودکانی […]

بزرگ شدن در فقر کودکان را در معرض سطوح‌ بالاتری از استرس قرار می‌دهد که می‌تواند به مشکلات روانی در زندگی آینده بیانجامد.

محققان در دانشگاه Cornell گزارش کرده‌اند، کودکانی که در فقر بزرگ شده‌اند با احتمال بیشتری به کاهش در حافظه‌ی کوتاه‌مدت فضایی دچار می‌شوند. این مطالعه همچنین نشان داده است که چنین کودکانی به نظر می‌آید بیشتر در معرض رفتارهای ضدجامعه و خشن باشند؛ رفتارهایی مثل قلدری کردن!

کودکان فقیر بیشتر از همتایان خود در خانواده‌هایی با درآمد متعادل احساس فقر می‌کنند. البته نیازی به توضیح نیست که همه‌ی کودکان رشدیافته در فقر چنین نیستند، فقط خطر بالاتر است. چیزی که از این پژوهش معلوم می‌شود این است که اگر شما در فقر به دنیا آمده باشید در خطر سیری قرار دارید که احتمال درگیر شدنتان با مشکلات روانی بیشتر است.

اثرات روانی منفی ناشی از رشد یافتن در فقر شاید ریشه در استرس داشته باشد. با فقر شما در معرض بسیاری از استرس‌ها قرار می‌گیرید. هر کسی در زندگیش استرس دارد ولی خانواده‌هایی با درآمد کم بیشتر با این معضل درگیرند. این مسأله فقط در مورد کودکان صادق نیست بلکه خانواده‌هایشان نیز چنین اند؛ بنابراین تراکم زیادی از استرس وجود خواهد داشت.

برای این تحقیق، محققان ۳۴۱ کودک و فرد جوان را به مدت ۱۵ سال مورد بررسی قرار داده‌اند. شرکت‌کنندگان در چهار مرحله مورد ارزیابی قرار گرفته‌اند؛ سنین ۹، ۱۳، ۱۷ و ۲۴ سالگی

حافظه‌ی فضایی کوتاه‌مدت افراد جوان با درخواست از شرکت‌کنندگان بزرگ‌تر برای تکرار صحیح توالی‌های پیچیده‌ای از نور و صدا و فشار دادن پدهای چهارگانه در ترتیبی قطعی تست شد. آن‌هایی که در محیط‌های فقیر بزرگ شده بودند توانایی اجرای این مهارت را نداشتند؛ مثل آن‌هایی که پس‌زمینه‌ای با درآمد میانگین را تجربه کرده بودند.

این نتایج مهم است چون توانایی ابقای اطلاعات در حافظه‌ی کوتاه‌مدت برای میزبانی مهارت‌های شناختی، پایه‌ای می‌باشد که شامل زبان و سن پیشرفت هم می‌شود.

همچنین از شرکت‌کنندگان در این پژوهش خواسته شده بود که معمایی لاینحل را نیز حل بکنند تا حس درماندگی در آن‌ها ارزیابی گردد. بزرگسالانی که در فقر پرورش یافته بودند نسبت به دیگران ۸% زودتر خسته شده و از این کار دست برداشتند. این افراد بیشتر از دیگران با بیاناتی چون “من زیاد دعوا می‌کنم” و “من زیاد صبور نیستم” موافق بودند.

این مطالعه همچنین نشان می‌دهد که بزرگسالان رشدیافته در فقر سطوح بالاتری از استرس فیزیکی مزمن را در طول کودکی داشته‌اند که به زمان بزرگسالی هم کشیده شده می‌شود. یافته‌های این تحقیق شاید کاربردهایی به دنبال داشته باشد؛ چون کودکانی که در فقر بزرگ می‌شوند تمایل دارند تا در بزرگسالی هم در فقر بمانند. تقریباً ۴۰% پسران درآمدی شبیه پدران خود دارند.

مردم با این فکر در حال زندگی کردن هستند که اگر راه خود را در کار کردنِ سخت و رعایت قوانین ادامه دهند می‌توانند پیشرفت کنند، ولی این فقط یک افسانه است و حقیقت ندارد.

برای جلوگیری از این مشکلات روانی، چنین کودکانی به کمک در زندگی اولیه‌ی خود نیاز دارند. اگر دخالتی صورت نگیرد در آینده رفع مشکل سخت‌تر خواهد بود و باید دخالتی بیشتری نیز انجام شود.

یکی از راه‌های احتمالی برای کاهش قرار گرفتن در معرض استرس و مشکلات روانی افزایش درآمد خانواده‌های آن‌هاست! شاید اگر نهادهایی در جامعه برای کمک به خانواده‌های فرزنددار وجود داشته باشد، دقیقاً مثل آن‌هایی که برای معلولان و… در بزرگسالی وجود دارد، این احتمال را بتوان کاهش داد.

این درست نیست که ما توانی برای مقابله با فقر نداریم. اگر اراده‌‌ی سیاسی و اجتماعی را جایگزین مقصر جلوه دادن خود افراد فقیر کنیم (که از آن نامعقول و مضحک‌تر مقصر جلوه دادن کودکان آن‌ها می‌باشد) شاید بتوان کاری برای حل این مشکل کرد.

این تحقیق به تازگی در Proceedings of the National Academic of Sciences منتشر شده است.

علی تقی‌زاده


نمایش دیدگاه ها (0)
دیدگاهتان را بنویسید