شاید شما هم با افرادی آشنایی داشته باشید که رفتار امروزشان در مقایسه با رفتار دیروزشان باعث شگفتی شما شود! اما این فقط یک بیماری است. گاهی اوقات به آن افسردگی-شیدایی هم میگویند ولی نام اصلیش ناهنجاری دوقطبی است که باعث تغییر شگفتآوری در خلق و خو میشود. چنین افرادی شاید یک هفته فکر کنند که در بهترین وضع ممکن اند و هفته دیگر احساس افسردگی شدید کنند! زمان شیفت شدن بین دو حالت هم به خود فرد بستگی دارد.
فاز افسردگی
اگر فرد تحت درمان قرار نگیرد لحظات افسردگی شدیدی را در زندگیش تجربه خواهد کرد. علائم هم که معلوم است؛ غمگینی، دلواپسی، کمبود انرژی، ناامیدی و مشکل در تمرکز؛ از کاری که زمانی از آن لذت میبردند پس از مدتی دلزده میشوند؛ تعادل خود را در خواب و وزن از دست میدهند و حتی به خودکشی هم فکر میکنند!
فاز شیدایی (Manic)
در این فاز فکر میکنند که خیلی انرژی دارند و میتوانند هر کاری بکنند. اعتماد به نفسشان فوقالعاده بالا میرود و حتی نشستن هم برایشان مشکل میشود. زیاد حرف میزنند و کم میخوابند. بیش از سه مورد از این نشانهها هر روزِ هفته تکرار میشود.
این بیماران دو دستهاند: دسته اول فاز شیدایی را حداقل یک هفته تجربه میکنند و دوران افسردگی جداگانه دارند. دسته دوم مشکلات ناشی از افسردگی را سر جای خود دارند ولی دورههای شیداییشان کوتاهتر و ملایمتر است و ممکن است کمتر از یک هفته طول بکشد. آنها در نگاه اول سالم به نظر میآیند و از بیماریشان معمولاً فقط دوستان و خانوادههایشان خبر دارند.
فازهایی از این بیماری وجود دارد که فرد هر دو حس را با هم تجربه میکند. این موقعیت ممکن است به واکنشهای پیشبینی نشده بیانجامد؛ مثل انجام کارهای خطرناک در حالی که حس ناامیدی فرد را فراگرفته ولی این بار پرانرژیتر است! این وضع در زنان و جوانان بیشتر شایع است.
علت بیماری
متخصصان هنوز دقیقاً علت این بیماری را نمیدانند؛ آخرین نظریات در این باره از دخالت عوامل ژنتیکی خبر میدهند ولی سایر عوامل محیطی نیز دخیل هستند. مدارهای عصبی که عامل تنظیم خلق و خو، انرژی، تفکر و ریتم بیولوژیکی هستند شاید در این بیماران به خوبی عملکرد نداشته باشند که نتیجهاش میشود علائمی که ذکر کردیم.
وضعیت در زنان و مردان فرقی ندارد و در بسیاری از موارد در ۱۵-۳۰ سالگی خود را نشان میدهد. در بچگی بسیار نادر است و گاهی به صورت خانوادگی دیده میشود ولی همانطور که گفته شد فقط “گاهی”
اگر کنترل نشود بر همه زمینههای زندگی اثر میگذارد؛ کار، خواب، سلامت، روابط و حتی پول! بیشتر از خود این افراد نزدیکان آنها از این مسأله رنج میبرند؛ چون نه میتوانند درکشان کنند؛ نه میتوانند ترکشان کنند و نه حتی بلدنند چگونه کمکشان کنند! دوقطبیها! بیشتر از دیگران درگیر الکل و مواد مخدر میشوند؛ چون با آنها سعی در از بین بردن نشانههای بیماریشان دارند. همچنین استفاده از این مواد میتواند به منظور ایجاد حس بیپروایی و لذت باشد که با فاز اختلال روانیشان هماهنگ است.
تشخیص بیماری
نکته اصلی در تشخیص این بیماری این است که با عارضه دیگری اشتباه گرفته نشود؛ چون موقعیتهای دیگری هم وجود دارند که علائم مشابه این بیماری را نشان دهند؛ مثل عوارض استفاده از برخی داروها. برای تشخیص چکآپ صورت میگیرد و شاید تستهای آزمایشگاهی هم نیاز باشد ولی حرف زدن روانپزشک با خود بیمار مهمتر است. همچنین ممکن است حرف زدن با نزدیکان شخص هم نیاز باشد تا تغییرات خلق و خوی فرد کاملاً مشخص شود.
درمان بیماری
برای درمان از سه نوع گروه دارویی استفاده میشود؛
- داروهای ضد روانپریشی (antipsychotic) در زمان هیجانهای زیاد و بیدلیل؛ مثل Abilify (aripiprazole)، Clozaril (clozapine)، Geodon (ziprasidone)
- داروهای ضد افسردگی (antidepressant) در فاز افسروگی بیماری؛ مثل Zoloft، Lexapro
- داروهای تثبیت کننده (maintenance) برای جلوگیری از بازگشت وضعیت سابق
گفتار درمانی
مشاوره دادن میتواند به ادامه روند درمان بیماران کمک کند و در تغییر تفکر و رفتار آنها مؤثر باشد.
به خودتان کمک کنید
بیماران دوقطبی با تنظیم عادات روزانه خود میتوانند به درمانشان کمک کنند. باید زمانی کافی به خواب اختصاص دهند؛ وعدههای غذایی منظم داشته باشند و ورزش و فعالیت بکنند. اگر دچار این بیماری هستید باید محدودههای خطر خود را بشناسید!
Electroconvulsive therapy
این روش درمانی درخواب و تحت بیهوشی انجام میشود و میتواند علائم بیماری را تاحدود زیادی از بین ببرد. در این روش از یک جریان الکتریکی برای قبض مغز استفاده میشود و در مواردی استفاده میشود که دارودرمانی جواب نمیدهد و وضع بیمار وخیم است. این ابزار تاحدودی کمخطر و بسیار کارآمد است.
حرف زدن با حانواده و نزدیکان و شرح دادن موقعیتهای بیماری برای درمان بسیار مفید است و انگیزه فرد را برای ادامه روند درمان مثل هر بیماری روانی دیگر بیشتر میکند. اگر در نزدیکی شما چنین فردی زندگی میکند که احتمال آن هم کم نیست او را تشویق بکنید تا هر چه زودتر با یک متخصص حرف بزند و یادتان نرود که مراقب احساسات آنها باشید!