افکار خردمندانه و بزرگ، همیشه سر منشا خلاقیت و شکوفایی بودهاند اما موضوع اینجاست که همین افکار می توانند سر منشا مشکلات هم باشند، زمانی که سر اغاز نگرانی ها و استرس شوند.
جوانب خاص این مطلب را، روانشناسی انگلیسی بنام ” دانیل بنیکات ” در ۱۹۵۰ مورد بررسی قرار داد. او ارتباط میان فرزندان و والدین را اختصاصا تعریف کرد. او در آزمونهای خود از پدر و مادرانی استفاده کرد که بیشترین احساس سرخوردگی را در فضای زندگیشان داشتند، برای مثال فرزندانشان به قدر کافی باهوش نبودند و یا به قدر کفایت خوب عمل نمیکردند، در وقت نهار یا شام سر سفره در گیری داشتند و یا منزل آنها به قدر کافی مرتب و تمیز نبود.
بنیکات، پیبرد که رنج و عذاب این دسته از والدین فقط بخاطر یک چیز است: امید بیش از حد! ، او دریافت که کمالگرایی و حس کافینبودن بزرگترین عامل سرخوردگی در این دسته از پدران و مادران است. و برای بهبود شرایط این خانوادهها ایدهای را مطرح کرد، ایدهای مبنی بر اینکه پدر و مادر نیاز دارند که باور کنند که بقدر کفایت خوبند…
در میان کودکانی که بنیکات بررسی کرد،هیچ کودکی وجود نداشت که به دنبال یک پدر و مادر ایدهآل بوده باشد، آنها فقط به دنبال پدرو مادرانی بودند که خوب و تا حدی سخاوتمند باشند، به آنها به اندازه کافی توجه کنند، گاهی سوتی هم بدهند اما درکل عاقل و بالغ باشند. اما گاهی این خواستهها برای پدرو مادر معنای کامل بودن میدهد و آنها فکر میکنند که جز کمال در هر چیز، پاسخ گوی این نیاز نخواهند بود.
ما باید بیاموزیم در هر حالتی که برای زندگی ما پیش میآید هم هرگز از خودمان متنفر نباشیم. مفهوم به قدر کفایت، کافی بودن و خوب بودن، در واقع راه فراری برای جلوگیری از افکار و ایده هاییست که در ذهن پدران و مادران بوجود میآیند ولی پاسخی در عرصه زندگی واقعی نمیتوان به آنها داد از جمله نیازهایی در رابطه با عشق، فرزندان و …
یک رابطه ممکن است به اندازه کافی خوب باشد حتی باوجود جنبههای تیره و تاریکش. ممکن است در خانه مجادله سر موضوعات مختلف وجود داشته باشد، یا میزان ارضای جنسی رو به افول گذارده و ارتباط کلامی رنگ باخته باشد، اما حتی در این شرایط هم حتی یک بوسه محبتامیز میتواند کافی باشد، ما باید درک کنیم که حتی یک شغل خوب و متوسط هم در مراحلی زننده و خسته کننده خواهد بود اما در همین شغل یا کار، دوستیهای جدیدی میان شما و همکارانتان شکل میگیرد و روز هایتان درکنار هم سپری میشود، باید شجاعت و اقتدار کافی را داشته باشم و قبول کنیم که در مراحلی از زندگی خود خوب عمل کرده و می کنیم و باید به این باور برسیم که حتی برای داشتن یک زندگی معمولی و آرام مهارت و شجاعت لازم است، که ما به قدر کافی از آن استفاده کرده ایم و این خود مفهوم اصلی به قدر کفایت خوب بودن است…