آیا اینکه همیشه خوشبخت باشید، امکان پذیر است؟
خوشبختی بسیار با ارزش است ولی برای اینکه بیشتر در زندگیتان خوشحال باشید بهتر است که به خود اجازه دهید تا بدبخت شوید! بگذارید توضیح بدهم.
حالتی را فرض کنید که در آن شما روی مبل دراز کشیده، در یک دست گوشی و دست دیگر داخل پاکت چیپس قرار داشته و در این حالت شبکههای اجتماعی را چک میکنید و با عکسهایی مواجه میشوید که در آنها افراد دارای بهترین شغل، بهترین خانواده و در کل در بهترین شرایط قرار دارند! باید گفت که همیشه خوشبخت بودن امکان ناپذیر و محال است!
طبق گفتههای دکتر Gina Clarke، روانشناس، انتظار خوشبختی دائمی بسیار مضر است! او میگوید:
همهی انسانها دارای حالات گوناگون بوده که این حالات طی پستیوبلندیهای زندگی به وجود میآیند بنابراین عواطف انسان هیچگاه ثابت نخواهد بود.
در اینباره میتوان به انیمیشن Inside Out اشاره کرد.
اگر ما انتظار داشته باشیم که همیشه خوشحال باشیم مانند این است که در درون خود به این باور برسیم که سایر عواطف و احساسات ما، جز خوشحالی، اشتباه است! و در نتیجه هرگاه احساس دیگری مانند عصبانیت و ناراحتی به ما دست پیدا کند، نسبت به خود حس بدی پیدا میکنیم. باید به این باور برسید که برای خوشحال بودن نیاز است تا سایر احساسات را نیز پذیرفته و دوست داشته باشیم.
تحقیقات نشان داده است که بیشتر کارکنان به کار خود علاقهای ندارند، ۶۰٪ افراد ادعا دارند که در رابطهای غیرقابل قبول هستند، اکثر افراد باور دارند که شبکههای اجتماعی آنها را افسردهتر میکند و همهی انسانها میدانند که نیاز نیست تا آخر عمرشان این احساسات بد را تحمل کنند.
برای بدست آوردن حس خوب باید حس بد را نیز تجربه کرد مانند دویدن! در هنگام دویدن درد عضلانی تمام بدن را فرا میگیرد اما بعد از آن با بدنی سالم و در نتیجه حس خوب رو به رو میشوید!
دکتر کلارک میگوید که حس بد مانند تحمل درد پای شکسته است.هنگامی که شما احساس بدی دارید درواقع این حس بد علامتی از سوی بدنتان است که به شما اخطار میدهد ” بدنتان از کنترل خارج شده و نیاز است که به حالت اولیه برگردید.” وقتی پای شما آسیب دیده است، بعد درک حس بد و ناراحتی، شما برای بهبودی آن به پزشک مراجعه کرده و بهبود مییابید.بنابراین اولین مرحله برای داشتن حس خوب، آگاهی از نیاز به آن و دوم پیدا کردن راهحل برای بدست آوردن آن است. هرگاه حس بد پیدا کردید از خود بپرسید؛ آیا باید این مکان را ترک کنم؟ آیا بهتر است با کسی حرف بزنم؟
دکتر Hilda Burke میگوید:
کلید خوشحال بودن و حال خوب این است که خودمان را باور کنیم و همانجور که هستیم خود را دوست داشته باشیم.به عبارتی دیگر اگر از خود انتظار کارهایی را داشته باشیم که خارج از توانمان است،دچار ناراحتی میشویم و نسبت به خود احساس بدی پیدا میکنیم مانند اینکه بگوییم: فلان کار بهتر است، فلان فرد برای زندگی مناسبتر است و… که این فکرها فقط باعث میشود ذهنمان درگیر شده و از خوشحالی که در همین حالت میتوانیم داشته باشیم، محروم شویم.
کلارک میگوید:
اعتماد به نفس خیلی مهم است.هرگاه احساس ناراحتی پیدا کردید از خودتان بپرسید که چرا؟چه اتفاقی افتاده است؟و بهتر است به طور منظم احساسات خود را بررسی کرده و به آنها اهمیت دهید.مثلا بعضی از افراد عادت کردهاند که احساسات خود را روی ورق کاغذ بنویسند و بعضی دیگر عادت کردهاند که دربارهی آنها با دیگر افراد حرف بزنند.
دکتر Phillip Adcock -روانشناس و نویسنده- میگوید:
با این روشها اگر بتوانید ریشه و علت ناراحتی خود را پیدا کنید، در دفعات بعدی خیلی راحتتر میتوانید به حالت اولیهی خود برگشته و دوباره خوشحال باشید.من پیشنهاد میکنم که بازی “چرا؟ چرا؟ چرا؟” را دائما انجام دهید و دربارهی احساسات خود سوال بپرسید و این کار را تا وقتی ادامه دهید که ریشهی ناراحتی خود را بیابید.
درکل میتوان نتیجه گرفت که حس ناراحتی میتواند عامل مهمی در دستیابی به حس خوشحالی باشد!