فصل هجدهم از کتاب How life works | اثر Andrew Matthews
دل شما
هرازگاهی یک بار درباره دلهایمان صحبت میکنیم؟ میگویم بعضیها دل بزرگی دارند و یا دلرحم، دلتنگ، دلنازک، دلسیاه، دلشکستهاند و یا دل ندارند. هرگز هیچ کس نمیگوید از ته مغزم دوستت دارم! چیز دیگری که در اینجا مطرح است؛ وقتی که به خودمان اشاره میکنیم هرگز با انگشت به سرمان اشاره نمیکنیم بلکه به قلبمانمان اشاره میکنیم…
اگر احساسات تجربههای زندگی ما را به وجود میآورند، یکسری سوالات اصولی مطرح میشود:
- آیا قلب انرژی منتشر میکند؟
- آیا فرهنگهای سنتی، انرژی احساس یا قلب را تشخیص میدهند؟
- آیا قلب در واقع بیش از یک تلمبه است؟
آیا میتوانیم انرژی را از روی قلب بسنجیم؟
این سوالی است که توسط گروهی از دانشمندان در موسسهی قلب ریاضی مطرح شده است: www.heartmath.com
موسسهی قلب ریاضی کشف کرد که انرژی قلب توسط قویترین میدان الکتریکی بدن ایجاد میشود. این میدان انرژی، حدود ۳ متر از قفسهی سینه شما را همچون دونات بزرگ احاطه کرده است.
این میدان الکترومغناطیسی قلب پنج هزار برابر قویتر از میدانی میباشد که مغز شما را احاطه کرده است. این موضوع قابل توجه است. این ایده با احساسی که دارید سرنوشت خود را با آن شکل میدهید منطقیتر است.
طرح یک معما
در طی ۵۰ سال گذشته در رابطه با مغز چیزهای زیادی آموختیم اما در رابطه با قلب اینطور نبوده است. ما نمیدانیم که چه چیزی آغازگر ضربان قلب جنین در رحم است و نمیدانیم که چرا قلب پس از اینکه از مغز جدا میشود نیز میتواند به ضربان خود ادامه دهد. اگر شما یک دسته از سلولهای قلب را در ظرف آزمایشگاه قرار دهید، هر سلول جدا شده ضربان خاصی خواهد داشت. قلب چگونه این کار را انجام میدهد؟
معماهای بیشتر
دکتر پیِرسال، ایمونولوژیست عصبی روانی، سی سال زمان را صرف تحلیل و بررسی افراد تحت عمل پیوند قلب کرد. ۱۴۰ گزارش و نوار صوتی از بیمارانی که قلب افراد دیگری را داشتند بررسی شد.
در کتاب پرفروشش (رمز قلب)، او داستان بیمارانی را روایت میکند که رفتارها و احساسات اهداکنندهی قلب را داشتند؛ بدون اینکه حتی چیزی درباره اهداکنندگان بدانند! به عنوان مثال:
آقای ۵۲ ساله که قلب یک پسر ۱۷ به او پیوند زده شده است میگوید: “برخی از علایق من بعد از پیوند قلب کاملا متفاوت با علایق من در قبل پیوند است.”
کلِیر سیلویا در زندگینامهاش از عمل پیوند قلب خود سخن میگوید. قبل از پیوند قلب و ریه او نگران سلامتی خود بود. پس از عمل قلب او احساس علاقه شدید به آبجو، ناگتمرغ و موتورسیکلت پیدا کرده بود. وقتی که او با خانواده اهداکننده صحبت کرد متوجه شد فردی که قلبش به او پیوند زده شده آبجوی زیادی مینوشید، عاشق ناگت مرغ و موتورسیکلت سواری بود!
دکتر پیِرسال داستانی از یک دختر ۸ ساله را تعریف میکند که این دختر قلب یک دختر ده سالهی به قتل رسیده را دریافت کرده بود. دختر ۸ ساله شروع به دیدن کابوس کرده بود و اظهار داشت که مشخصات قاتل اهداکنندهی قلب را میداند.
پلیس از توضیحات و شواهد ارائه شده توسط دختر ۸ ساله استفاده کرد تا قاتل را دستگیر کند. قاتلی که در نهایت محکوم شد. پیِرسال میگوید: “زمان، اسلحه، مکان و لباسهایی که قاتل پوشیده بود، چیزهایی که دختر مقتول به قاتل گفته بود و هرآنچه که گیرندهی پیوند قلب گفته بود کاملاً درست بود.”
چطور ممکن است؟!
یک دیدگاه جدید چنین بیان میدارد که تمام سلولها نه تنها سلولهای مغز دارای حافظه میباشند. رمز DNA در تمام سلولهای بدن شما وجود دارد. پس همهی سلولها دارای حافظهاند!
بدین معنی که مغز در راس بوده و قلب یک تلمبه است اما قلب دارای سیستم عصبی مخصوص به خود نیز میباشد. قلب نه تنها یک اندام هوشمند است بلکه وقایع را به خاطر هم میسپارد.
نظر فرهنگ باستانی
فرهنگهای باستانی در رابطه با نیروی زندگی و انرژی قلب اطلاعاتی دارند. در رابطه با این موضوع بیش از ۱۰۰ کلمه وجود دارد. Polynesians ها آن را مانا مینامند، هندیها و تبتیها آن را پرانا مینامند. Iroquois ها آن را اورندوم و کوتولههای ایتوری هم آن را مگبه مینامند. طب چینی و ژاپنی آن را چی و طب غربی آن را مزخرف و چرت و پرت محسوب میکنند!
در غرب گرایش به پرستش مغز و نادیده گرفتن قلب وجود دارد. طب غربی هیچ لغتی برای نیروی زندگی،پرانا و یا چی نداشته و هیچ ارزشی برای آن قائل نیست. در غرب بیماری قلبی گسترش یافته است. آیا طبیعت سعی دارد تا در رابطه با این موضوع با ما چیزی بگوید؟
مخلص کلام
احساسات شما تنها حاصل افکار شما نیستند. احساسات شما نیروی زندگی شما هستند. احساسات منبع اصلی انرژی کائنات است. اولین اندام شما که در رحم مادرتان شکل گرفته، قلب شماست! آیا این نباید ما را شگفت زده کند؟!