کدام بیماریها صرع مناسب ژن درمانیاند؟
تقریبا ۳۰٪ صرعها با منشا ژنتیکیاند. پس به نظر میرسد گزینه خوبی برای ژن درمانی باشند اما در واقعیت بیشتر آنها در اثر انتقال چند ژن بوجود می آیند، با این وجود صرعهای اتوزوم غالب تک ژنی نیز شناخته شدهاند، که اکثرا در اثر پلیمورفیسم کانالهای یونیاند. یک جهش در گیرنده استیل کولین نیکوتینیک آلفا۴، اولین نقص اتوزومی بود که در بیماران صرعی با صرع شبانه لوب پیشانی شناسایی شد. از آن زمان، بیش از ۱۲ جهش مرتبط با کانالوپاتی (نقص در کانال) شناخته شده است. با این حال، صرعهای مونوژنیک خالص نسبتا نادرند، و در صرعهای پیچیده ارزیابی اثر تاثیرات محیطی نسبت به فاکتورهای ژنتیکی دشوار است. علاوه بر این، به علت مکانیسم جبرانی که در مغز روی میدهد، تشخیص ارتباط بین جهش و فنوتیپ تحریکپذیری بالا دشوار است. این موضوع میتواند توضیح دهد که چرا برخی از مدلهای موشهای ژنتیکی که ژن جهش یافته را تکثیر میدهند، نمیتوانند صرع آنی ایجاد کنند. با اینکه دیدگاههای قابل توجهی دررابطه با مکانیسم پاتوفیزیولوژیک صرع به دست آمده، گاها جهش تنها یک ژن نمیتواند آبشار مجموعه اتفاقات که منجر به فنوتیپ صرعی میشود را تولید کند. نهایتا طراحی فرایند ژندرمانی برای بیماری که قسمت بزرگی از مغز را درگیر میکند، به علت محدودیت انتقال گسترده ژن بسیار مشکل است. به همین علت، فرمهای ژنتیکی صرع در دسته چالش برانگیز قرار میگیرند که ممکن است اهداف ابتدایی مناسبی برای توسعه درمانی مبتنی بر ژندرمانی نباشند.
مقالات مرتبط: ژن درمانی چاقی
خاموش کردن یک ژن میتواند راهی برای پیشگیری از پره اکلامپسی حاملگی باشد
صرعهای کانونی و به خصوص صرع لوب تمپورال، به نظر گزینه بهتری برای ژندرمانیاند. فیزیوپاتولوژی صرع لوب تمپورال به خوبی در مدلهای حیوانی و همچنین از آنالیز بافت بریده شده در جراحی بررسی شده است، و چندین ژن کاندید به عنوان اهداف بالقوه ژندرمانی شناخته شدهاست. علاوهبراین، منطقه صرعی (اپیلپتوژنیک) میتواند به خوبی توسط عکسبرداری و تکنیکهای ضبط، مشخص شود. ژندرمانی منطقه خاصی از ناحیه اپیلپتوژنیک را هدف قرار میدهد، بنابراین منطقه کوچکی از بافت سالم را تحت اثر قرار میدهد و عوارض جانبی که اغلب در کنار داروهای ضدصرع ایجاد میشود، را به حداقل میرساند.
انتقال ژنها به مغز
ریشه تجویز
انتقال ماده ژنتیکی به مغز به علت وجود سد خونی-مغزی یک چالش تکنیکی است، که دسترسی به سیستم عصبی مرکزی (CNS) را محدود میکند. تزریق داخل دماغی یک رویکرد محتمل است، و بیان ترانسژن در سلولهای عصبی با این روش تجویز به دست آمده است. اثبات تجربیات اولیه با استفاده از انتقال داخل دماغی ژن ضدآپوپتوز ICP10PK در یک وکتور هرپس سیمپلکس با رشد متوسط، باعث ترانسداکشن در نورونهای هیپوکامپ میشود، با این حال سطح بیان ترانسژن محدود است. علاوه براین، این روش برای درمانهایی که تنها ترانسداکشن بخش محدودی از مغز نیاز باشد، کارایی ندارد، مگر اینکه وکتورهایی تولید شوند که زیرمجموعهای از سلولها را هدف قرار دهند. یک رویکرد تهاجمی، مانند جراحی استرئوتاکتیک، مسیر موثرتری برای انتقال ژن به منطقه خاصی از مغز است و سطح بالای بیان ترانسژن میتواند در اثر تزریق وکتور ویروسی مانند ویروس مرتبط با آدنو به دست بیاید. امروزه، این به مراتب شایعترین روش انتقال ژن به مغز است. یک مزیت عمدهی انتقال ژن به مغز، پاسخ ایمنی محدود تحریک پس از انتقال داخل پارانشیمی است. جمعیت سلولی داخل CNS عاری از APC بوده و سیستم لنفاوی بسیار محدودی دارد. با این حال، یک عمل جراحی تهاجمی باعث شکستن سد خونی-مغزی و نفوذ لنفوسیتهای فعال میشود. بنابراین، این مفهوم که مغز دارای امتیاز ایمنی است، مجددا ارزیابی میشود. درحالیکه پاسخ ایمنی در مغز عموما کمتر از سایر اندامهای محیطی دیده میشود، که یکی از عوامل هم در انتخاب و طراحی تکنیک انتقال ژن خواهد بود. دیگر فاکتورهایی که باید مد نظر قرار گیرد، عبارتند از بهرهوری در انتقال ژن، سطح و ثبات بیان ترانسژن و توانایی تنظیم بیان ترانسژن. روشهای مختلفی برای بیان ژن در ناحیه خاص مغز مورد استفاده قرار گرفته است: پیوند سلول در رویکرد خارج از بدن (سلولهای جنینی، سلولهای نابالغ، فیبروبلاست)، انتقال وکتور غیرویروسی، لیپوزومها و انتقال وکتور ویروسی شامل ویروس هرپس سیمپلکس، رتروویروس و لنتی ویروس، آدنوویروس و ویروس مرتبط با آدنو است.