جنس (sex) گروهی از صفات بیولوژیکی مرتبط با تولید مثل است. اما، معنی جنسیت (gender) متفاوت است. جنسیت مجموعهای از نقشها، انتظارات و اسکریپتها (به طور کلی “هنجارها”) است که ما به جنسهای مختلف نسبت میدهیم. جنسيت به دست اجتماع ساخته میشود، به اين معني که نقشهاي جنسیتی از زماني که انسانها در گروههای اجتماعی زندگي کردهاند ظاهر شده است و در فرهنگهای متفاوت میتواند مختلف باشد.
با این حال، در هر فرهنگی جنسیت و نقشهای جنسیتی مفهوم خاصی دارد. در آمریکای شمالی ما دو جنسیت داریم: مردان و زنان. بدون نیاز به تفکر زیاد، میتوانیم به جملات بسیاری که به صورت کلیشهای در فرهنگ ما مردان و زنان را توصیف میکند، فکر کنیم:
- مردان بردبار و مستحکم هستند.
- مردان قوی هستند.
- مردان به سختی کار میکنند.
- مردان نقش محافظتی دارند.
- زنان ملایم هستند
- زنان منفعل هستند
- زنان عاطفی هستند.
- زنان عواطف مادری دارند.
ایده “انطباق جنسیتی” بر اساس این هنجارهاست. این ایده ادعا میکند که افراد دارای آلت تناسلی مرد بوده و باید بردبار و مستحکم، قوی، محافظ باشند و سخت کار کنند. با همان منطق، افرادی که اندام تناسلی واژن دارند، زن هستند و باید ملایم، منفعل، عاطفی و مادرانه باشند.
مشکل نقشهای جنسیتی
نقشهای جنسيتي، با وجود این که در همه نقاطی که انسانها با هم زندگی میکنند وجود دارد، میتواند سرکوبگر و حتی آسیب رسان باشند. یک مرد ممکن است شخصیتی ملایم و مادرانه داشته باشد اما قادر به بیانش نباشد، زیرا خیلی “زنانه” است. یک زن ممکن است ورزشی و محکم باشد و مردم او را “تامبوی” بنامند. زنانی که لباسهای مردانه میپوشند، اغلب از جمعهای زنانه رانده میشوند. مردانی که لباسهای زنانه میپوشند، مسخره میشوند، در معرض خشونت قرار میگیرند و یا اتفاقات بدتری را تجربه میکنند.
هنگامی کهاین موضوع بیشتر بررسی میشود، حمایت از انطباق جنسیتی میتواند باعث خشونت و مرگ شود. زنان ترنس به دلیل ترنس بودن مورد آزار قرار میگیرند و کشته میشوند. مردان و زنان همجنسگرا نیز قربانی خشونت هستند؛ زیرا به جنسیتی که انتظار میرود جذب شوند، علاقه ندارند. ساختارها، نهادها و باورهای زیادی وجود دارند که سعی میکنند مردان و زنان را در دستههای مجزا و جداگانهای نگه دارند.
هنگامی که کسی از این دسته خارج میشود، با تمسخر، اهانت و خشونت با هدف نهایی اجبار برای تطابق مواجه میشود. نقشهای جنسیتی آن چه که هر شخص میتواند انجام دهد را محدود کرده و زندگی وی را به آن چه که او “باید” انجام دهد تقلیل میدهد. این نقشها فرد را وادار میکنند تا آن چه را که از او انتظار میرود انجام دهد- به جای آن که به راستی، همان طور که فرد احساس میکند، زندگی کند.
عدم انطباق جنسیتی
عدم انطباق جنسیتی به معنای ساده با نقشهای جنسیتی مطابقت ندارد. در عمل، میتواند به معنای کارهای کوچکی مانند پوشیدن کراوات یک زن یا کارهای پیچیده و تغییردهنده زندگی مانند انتقال از یک جنسیت به جنسیت دیگر باشد.
استفاده از “عدم انطباق” به عنوان یک روش برای توصیف افرادی که هنجارهای جنسیتی را دنبال نمیکنند، مشکلات آشکاری را به همراه دارد. به این صورت که انطباق امری خوب و مطلوب است، نه چیزی که به همه آسیب برساند.
اکثر ما در مورد نحوه زندگی و بیان جنسیت خودمان موارد غیرقابل انطباق داریم. برخی از زنان آرایش نمیکنند اما لباس زنانه میپوشند. بعضی از مردان ترجیح میدهند که مسئولیت امور خانه را بر عهده میگیرند.
زندگی فراتر از هر هنجار جنسیتی در فرهنگ ما کاری غیرممکن است. با این حال، محققان جنسیت و هنجارهای جنسیتی پس از انجام تحقیقاتی به مدت طولانی پی بردند که سرپیچی از هنجارهای جنسیتی باعث ناراحتی افراد میشود.
همچنین افرادی که در مقابل هنجارهای جنسیتی ایستادگی میکنند در وضعیت اجتماعی پایینتری قرار دارند، روراست نیستند و ارزشهایی دارند که کاملا با ارزشهای ما متفاوت است.
این ناراحتی ناشی از نیاز ریشهای انسان برای دسته بندی افراد است. و ضروریترین دسته بندی ما برای طبقه بندی انسانها جنسیت آنها است: آیا این شخص یک مرد است یا یک زن؟ این دسته بندی اجازه بسیاری از قضاوتهای دیگر را میدهد: آیا این فرد آدم خطرناکی است؟ آیا این فرد پتانسل بالقوهای برای دوستی دارد؟ این شخص احتمالا برای زندگی چه کاری انجام میدهد؟ و موارد دیگر.
هنگامی که فردی را ملاقات میکنیم که نمیتوانیم او را به راحتی در دستههای پیش فرض خود قرار دهیم، عموما با ناراحتی و سردرگمی واکنش نشان میدهیم.
افراد تراجنسیتی
یک نگرانی مهم در مورد انطباق جنسیتی نحوه اعمال آن به افراد تراجنسیتی میباشد. به یاد داشته باشید که “transgender” یا تراجنسیتی به معنی شناسایی با جنسیتی متفاوت از جنسیت تعیین شده فرد در هنگام تولد است. زنان تراجنسی زنانی هستند که هنگام تولد به عنوان انسان مرد تعیین شدهاند و مردان تراجنسی مردانی هستند که هنگام تولد به عنوان انسان زن تعیین شدهاند.
افرادی که با جنسیتی که در هنگام تولد تعیین شدهاند شناسایی شوند، با نام همسو جنسی یا cisgender شناخته میشوند (cis یعنی “این طرف” و trans یعنی “آن طرف” یا “در سراسر”) افراد تراجنسی اغلب برای پذیرفته شدن نیاز دارند تا به شدت بر روی جنسیت خود تاکید کنند.
برای مثال، زنان تراجنسی باید به گونهای فوق العاده زنانه باشند به طوری که زنان همسو جنس مجبور به انجام آن امور نیستند. علیرغم ناسازگاری جنسیتی موروثی افراد تراجنسی، حتی فشارهای بیشتری بر روی این افراد وجود دارد تا هویت جنسیتی خود را به صورت بسیار آشکار و واضح نشان دهند- به این ترتیب آنها میتوانند به گونه پذیرفته شدهای به «عضویت» هر نوع هویت جنسیتی که با آن هماهنگ هستند در آیند. در غیر این صورت خطر پذیرش آنها به عنوان یک مرد یا یک زن وجود دارد.
امتیازات همسو جنسی
با نگاهی به عدم انطباق جنسیتی و عملکرد جنسی افراد تراجنسیتی، امتیازات متفاوتی به افراد همسو جنسی اعطا شده است. در حالی که افراد تراجنسی در حال حاضر به راحتی تنها به علت تراجنس بودن در معرض خشونت هستند، اگر آنها هویت جنسیتی خود را به طور واضح و کامل نادیده بگیرند، بیشتر مورد محاکمه و سرکوب قرار میگیرند.
از سوی دیگر، افراد همسو جنس در ابراز جنسیت خود اجازه دارند که بیشتر راحت و آزاد باشند. یک خانم همسو جنس که آرایش نداشته باشد، ممکن است به عنوان فردی شلخته یا کسی که به ظاهر خود اهمیت نمیدهد قضاوت شود، اما احتمالا به این عنوان که زن واقعی نیست نامیده نمیشود.
با این حال، یک زن تراجنسی که آرایش نمیکند یا کفش پاشنه بلند نمیپوشد، با مجازاتهای بسیار سختی مواجه خواهد شد. او ممکن است هر چیزی را از ناسازگاری جنسیتی و محرومیت تا حتی خشونت فیزیکی تجربه کند.
به همین ترتیب، یک مرد همسو جنس که گاهی اوقات هنجارهای جنسیتی را زیر پا میگذارد، به عنوان یک فرد اجتماعی آگاه و یک مدل مثبت شناخته میشود، اما مردی تراجنسی که آرایش میکند گاها به صورت خودکار با صفت “جعلی” پس زده میشود.
افراد نان باینری یا خارج از جنسیت
مسئله دیگری که هنگام صحبت در مورد عدم انطباق جنسیتی مطرح میشود، کسانی هستند که تحت چارچوب نان باینری قرار میگیرند: agender (کسی که با هیچ جنسیتی شناخته نمیشود)، genderfluid (که جنسیت او در طوال زمان تغییر مییابد) bi+gender (کسی که بیش از یک جنسيت دارد) و other-gendered (که جنسيت فرد درهیچ یک از دسته بندیهای زن و مرد قرار نمیگیرد)
بسیاری از فرهنگها تا به حال – و هنوز هم – مفهومی از جنسیت سوم یا هویت جنسی نان باینری را دارند. این افراد اغلب نقشهای خاص یا مقدس را در جوامع خود اشغال میکنند.
جنسیت نان باینری داشتن به این معنی نیست که هرگز نقش یک جنسیت را به شیوههای معمول نداشتهاند. بسیاری از افراد غیر باینری یک سری نمایشها و تظاهرات زنانه یا مردانه بیشتری دارند، در حالی که برخی دیگر ترجیح میدهند ظاهر جنسیتی بی طرف داشته باشند. با این حال، ظاهر زنانه یا مردانه را نشان دادن، هویت آنها را در خصوص نان باینری باطل نمیکند.
باز هم در عمل که امتیاز cisgenger را میبینیم. یک شخص همسو جنس میتواند در ظاهر خود گزینههای خنثی تری را انتخاب کند بدون این که هویت جنسیتی او نادیده گرفته شود. اما فرد نان باینری اغلب با نظرات نظیر “اگر لباسهای زنانه را ترجیح میدهید، چرا با هویت زنانه شناخته نمیشوی؟ ”
جنسیت مانند یک مایع است
جنسیت انعطاف پذیر است و لزوما به زیست شناسی فرد مربوط نیست. در حالی که اکثریت مردم هویت همسو جنسی دارند، بسیاری از افراد این گونه نیستند. تخفیف یافتن نقشهای جنسیتی از دهه ۱۹۶۰ به انواع مختلف هویتهای جنسیتی اجازه داده شده است تا “بیرون بیایند”. و خود واقعیشان را نشان بدهند.
این هویتها همیشه وجود داشتهاند، اما شرایط اجتماعی و فرهنگی اغلب بیان و اظهار این هویت ررا خطرناک میساخت. خشونت و ظلم و ستم در رابطه با عدم انطباق جنسى، مهمترین مسئله مربوط به این موضوع است.
ما باید بیاموزیم که جنسیت یک نسخه برای زندگی نیست، بلکه مرحلهایست که افراد میتوانند آزمایش کنند و خود واقعیشان را بیان کنند.
من یک نان باینری هستم از ینکه من رو بانو یا زن خطاب کنن خوشم نمیاد همونجوری که اصلا خودم رو یک مرد و اقا نمیدونم . بنظرم نسبت به دیگران دارای قدرت بیشتری هستم .فراتر از زن و مرد بودن .و عمیقا از این موهبت درونی خوشحالم