در انیمیشن من نفرت انگیز ماجرای گرو، یک فرد بسیار شرور، و مینیونهایش به تصویر کشیده شده است. مینیونها شخصیتهای کوچک زرد رنگی هستند که با صدای بلند صحبت میکنند و برای خدمت به شرورترین ارباب آفریده شدهاند، اما همیشه در تلاشی ناموفق برای یافتن ارباب میباشند.
مینیونها در دنیای واقعی
بر اساس شایعات افرادی که در تصویر دیده میشوند کودکان یهودی در لباسهای مخصوص هستند که در صف قرار گیری در اتاقهای گاز نازیها در طول هولوکاست، میباشند.
در طول هولوکاست، نازیها آزمایشهای وحشیانهای را بر روی هزاران کودک انجام دادند، در واقع این فرضیه از آنجا شروع شد که کودکان یهودی که در طول هولوکاست آزمایشهای سختی بر روی آنها انجام میشد، التماس کرده و برای دریافت کمک جیغ میزدهاند، اما از آنجا که به زبانی متفاوت از پزشکان آلمانی حرف میزدند، ناله کردن آنها به نظر پزشکان آلمانی خنده دار میرسید و به آنها میخندیدند. در واقع بنظر میرسد به همین علت مینیونها در انیمیشن با صدای بلند صحبت میکنند.
پس از پخش این خبر بسیاری از افراد ادعا کردند که این خبر دروغ میباشد و درواقع تصاویر در سال ۱۹۰۸ و قبل از شروع امپراتوری هیتلر گرفته شده است و خدمهی زیر دریایی هال و ریس (Hall and Rees) را نشان میدهد. از آنجایی که زیر دریاییها قبل از شروع جنگ جهانی اول در معرض خطر غرق شدن بودند، مهندسان به دنبال راههایی برای آسانتر کردن فرار خدمه میگشتند و بدین ترتیب کلاهکهای مشاهده شده در تصویر اختراع شد و افراد مشاهده شده در تصویر غواصان آبهای عمیق هستند. اما افرادی همچنان بر صحت این خبر تاکید دارند.
در سویی دیگر در ارتباط با انیمیشن مینیونها، برخی عقیده دارند که این انیمیشن با فشار هالیوود و حکومت برای نشان دادن جنبههای مدرن نازیسم ساخته شده است و بقیه ادعا میکنند شباهت میان مینیونها و افرادی که در تصاویر دیده میشود بیشتر از آن است که بتوان آن را فقط یک تصادف دانست. هر چند تنها کسانی که میتوانند در مورد شایعه یا واقعی بودن این اخبار قضاوت کند نویسندگان این انیمیشن هستند.
حتی اگر صحت این شایعات رد شود، نمیتوان منکر این واقیعت شد که کودکان در طول دورهی هولوکاست بسیار آسیب پذیر بودهاند. نازیها حامی کشتن کودکان «ناخواسته» یا «خطرناک» به عنوان بخشی از برنامههای «مبارزات نژادی» برای رسیدن به معیارهای اهداف پیشگیرانه برای حفظ امنیت بودند.
آلمانی ها و متحدان آنها یک ونیم میلیون کودک را در طول جنگ جهانی دوم به قتل رساندند که این تعداد شامل یک میلیون کودک یهودی، دهها هزار کودک رومانیایی، کودکان آلمانی که از نظر ذهنی و جسمی و کم توان بودند و در موسسات لهستانی زندگی میکردند و کودکانی که در شوروی سابق کشته شدند، میباشد. کودکان بالغتر (۱۳-۱۸) بعلت کار در اردوگاههای کار اجباری شانس بیشتری برای زنده ماندن داشتند. در واقع سرنوشت کودکان یهودی و غیر یهودی به پنج دستهی زیر تقسیم میشد:
۱- کودکان به محض رسیدن به مراکز کشته میشدند.
۲- کودکان به محض تولد کشته میشدند.
۳- کودکان در کمپهای کلیمی بدنیا میآمدند و سایر زندانیها آنها را مخفی میکردند، بدین ترتیب زنده میماندند.
۴- معمولا از کودکان بالای ۱۲ سال در اردوگاههای کار اجباری یا انجام آزمایشهای پزشکی استفاده میشد.
۵- کودکان در عملیاتهای تلافی جویانه یا به اصلاح آنتی پارتیزانی کشته میشدند.