شاید بهتر باشد «مردانگی سمی» را به یک جعبه تشبیه کنیم. مردانگی سمی جعبهای تنگ و انعطافناپذیر است که مردان تلاش میکنند به هر قیمتی که شده در آن جای بگیرند.
یک مرد برای این که بتواند وارد جعبهی مردانگی سمی شود، باید مجموعهای از عقاید و ویژگیهای رفتاری رنگ و رو رفته داشته باشد. این مرد باید:
- درد و رنج را در سکوت تحمل کند.
- به چیزی نیاز نداشته باشد.
- هرگز چیزی را از دست ندهد.
- به غیر از خشم و شجاعت ظاهری، حس و هیجان دیگری را به نمایش نگذارد.
- به هیچکس وابسته نباشد.
- و کاری انجام ندهد که بقیه آن را به عنوان ضعف تلقی کنند.
مردانگی سمی مردان را وارد نوعی بازی قدرت میکند که در آن مردان دگرجنسگرا بر همهی موجودات دیگر غلبه دارند. بین مردان دگرجنسگرا نیز تنها خصوصیات ابرمردانه مورد پذیرش قرار میگیرد، و آنهایی که ضعیفتر هستند به بیرون از جعبه پرتاب میشوند.
پیشنهاد نویسنده: مردان ریشدار سه هیچ از مردان بدون ریش جلو هستند!
ولی مردان مجبورند به هر نحو ممکن وارد این جعبه شوند؛ چرا که عدم ورود مساوی است با پرداخت تاوانی سخت. اگر مردی نتواند وارد این جعبه شود، در بهترین حالت از سوی بقیهی مردان نادیده گرفته خواهد شد. اما این فقط یک سر طیف است. در موارد شدیدتر، مردانی که صلاحیت ورود به بازی مردانگی سمی را پیدا نمیکنند، اغلب از سوی قویترها مورد بیاحترامی، پرخاشگری، آزار و اذیت، و اخاذی قرار میگیرند.
پیشنهاد نویسنده: کلیشه های جنسیتی نقش مهمی در تکامل رفتار کودکان دارند؛ چاره کار چیست؟
اما حرص دستیابی به غالبیت، به قیمت سرکوب احساسات و عواطف فردی، آثار ویرانگری بر روی مردان خواهد گذاشت. مردانگی سمی باعث میشود مردان چشم خود را به روی نیاز بقیهی آدمها ببندند. این جعبه آنها را به خشونت جنسی و خشونت خانگی متوسل کرده، و پرخاشگری را به راهبردی منطقی برای حل کردن مشکلات تبدیل میکند. این مردان اغلب نسبت به سلامت خود کمتوجه بوده و به پزشک مراجعه نمیکنند. سوء استفاده از الکل و مواد مخدر نیز دیگر پیامدی است که از مردانگی سمی ناشی میگردد.
مردانگی سمی با شادیهای زندگی نیز سر سازش ندارد. وقتی که وارد این جعبه شوید دیگر نمیتوانید جلوی دیگران بگویید که فلان نوزاد چقدر بانمک است، نمیتوانید سگ کوچولوی دوستتان را بغل کنید، نمیتوانید بگویید که دلتان هوس بیسکویت کرده، نمیتوانید در کافه فلان پنکیک میوهای را سفارش دهید، و دیگر نمیتوانید در هوای بارانی همراه خودتان چتر داشته باشید.
اما بین مردانگی سنتی با مردانگی سمی تفاوت وجود دارد. تلاش برای موفقیت در کار و تأمین نیازهای خانواده، برنده شدن در رقابتهای ورزشی، و وفاداری به دوستان همگی جزو معیارهای سنتی مردانگی به حساب میآیند. مهمتر از همه این که، نیاز برای مورد احترام واقع شدن ابداً سمی نیست. همهی انسانها میخواهند مورد احترام دیگران قرار بگیرند. ما همه میخواهیم ارزشهای خود را به دیگران نشان دهیم.
با این که مورد احترام قرار گرفتن به خودی خود سمی نیست، اما تلاش افراطی برای وادار کردن دیگران به نشان دادن احترام (با اعمال زور و تهدید) کاملاً در داخل مرزهای مردانگی سمی قرار میگیرد. مردانگی که احساس عزت نفس ندارند ممکن است بخواهند با غلبه یافتن بر دیگران این خلأ را در خود جبران کنند.
سمی مردانه نباشیم.