جمعیت جهان ما یک جمعیت مسن است. تا سال ۲۰۵۰، تعداد افراد مبتلا به زوال عقل، که به طور معمول به عنوان بیماری آلزایمر شناخته می شود، می تواند به طور بالقوه دو برابر آنچه امروزه است، باشد. کمی تعجب آور است که دانشمندان تمامی وزن مطالعاتی خود را در جستجوی راه هایی برای درک و درمان این بیماری عصبی ناتوان کننده می گذارند. و آنها موفق هستند!
هفت موردی که در سال گذشته در مورد بیماری آلزایمر آموخته ایم، در اینجا آمده است: مواردی که آرام آرام ما را به آینده ای نزدیک می کند که بدترین تأثیرات فقط متعلق به تاریخ آن هستند.
۱. حالا ما ایده خوبی داریم که پروتئینهای تائو (tau) شبیه به چه چیزی هستند
توده های درهمی از پروتئین به نام tau معمولا در سلول های مغزی افرادی که از آلزایمر فوت کرده اند یافت می شوند. در حالی که نظریه هایی درباره این که چگونه این توده های ژولیده با این شرایط مرتبط هستند وجود دارد، هنوز به تأیید آنها خیلی راه مانده است. از طریق تکنیک تصویربرداری پیشرفتهای در نهایت فهمیدیم که آنها حدودا شبیه به چه چیزی هستند.
۲. به نظر میرسد که باکتریها نقش خاصی در رشد آلزایمر داشته باشند
همانطور که ما بیشتر در مورد نقش باکتری های روده ای در راه اندازی بالقوه وضعیت های نورولوژیکی مثل بیماری پارکینسون دانستیم، کشف کردیم که رابطه ما با میکروب ها یک رابطه ی پیچیده است. مغز افرادی که از بیماری آلزایمر مرده اند حاوی باکتری های بیشتری نسبت به گروه کنترل بوده، که ممکن است به برخی از پاسخ های التهابی اشاره کنند. که اگر چنین باشد، ممکن است راهی برای جلوگیری از آن در برخی افراد وجود داشته باشد.
۳. یک آزمایش خون دقیق میتواند شرایط را در دهه های پیش رو بررسی کند
تراژدی آلزایمر به مرور زمان کشف می شود، با وضعیتی که اغلب با اثرات آن تجربه می شود. یک آزمایش خون ساده می تواند به معنای مراقبت بهتر و جلوگیری به موقع به خوبی عمل کند. یکی از آثار شناسایی تغییرات در سطوح بتا آمیلوئید است که پلاک هایی که در مغز تشکیل می شوند را می سازد. بهتر از همه، این می تواند به طور بالقوه وضعیت را ۳۰ سال قبل از اینکه علائم آغاز شود، تشخیص دهد. فقط این فاصله را ببینید!
۴. بیماران مبتلا به آلزایمر دسترسی به خاطرات را از دست میدهند، اما همه چیز از بین نمیرود
فراموش کردن افراد مورد علاقه و وقایع قابل توجه و مهم زندگی، نه تنها در افراد مبتلا به آلزایمر، بلکه در افرادی که به آنها نیز نزدیک هستند نیز تاثیرات عاطفی عمیقی میگذارد. اکنون ما درک میکنیم که این خاطرات توسط این شرایط پاک نشدهاند و حتی میتوانند دوباره با درمان مناسب دسترسی به آنها مقدور شود. یک مطالعه بر روی موشها انجام شده تشخیص داد که میتوان خاطرات جدا شده را شناسایی کرده و از یک نوع نوردرمانی برای اصلاح ارتباط آنها استفاده کند. پیشرفت در ایمپلنت مغزی که موجب بازیابی تحریک حافظه میشود نیز میتواند برای کسانی که دارای خاطرات بیمار هستند، بسیار مورد نیاز باشد.
۵. سونوگرافی با ایمنوتراپی امید به درمان در آینده را ارائه میدهد
بخشی از مشکل در درمان آلزایمر، مغز است که به شدت از محتویات خود محافظت می کند. رسیدن مواد به مناطق آسیب دیده نیازمند عبور از یک سد دشوار است. چندین سال پیش، دانشمندان حباب های کوچک هوایی ساخته شده که با امواج فراصوت حرکت می کردند ساخته بودند، که می توانست در این سد بین رگ های خونی و مغز نوعی «نشت» کافی ایجاد کند تا آنتی بادی ها عبور کنند و پلاک های آمیلوئیدی را که منجر به بیماری آلزایمر می شوند را هدف قرار دهند. اخیرا، همان محققان دریافتند که تکنیک فوق می تواند زمانی که آنتی بادی ها برای پروتئین های تائو باشد، بهتر عمل کنند. تاکنون این مسئله تنها در موش نشان داده شده است، اما یک روز ممکن است درمانی موثر در انسان نیز باشد
۶. آمینوئید بتا میتواند از اطراف بدن به سمت مغز حرکت کند
تحقیقات جدید نشان می دهد که آمیلوئید بتا که در مغز افراد مبتلا به آلزایمر متراکم میشود، میتواند منشأیی از جایی دیگر در بدن داشته باشد. این یافته می تواند به ما کمک کند که یک نقطه شروع برای این وضعیت را ردیابی کنیم، و این امکان را ایجاد می کند که ریشه های آن در جایی خارج از مغز در نظر گرفته شود.
۷. داروی درمان دیابت نوع دو میتواند برای درمان آلزایمر هم استفاده شود
در حالی که دو وضعیت به نظر می رسد متفاوت باشند، تحقیقات گذشته نوعی رابطه بین دیابت آلزایمر و دیابت نوع ۲ پیدا کرده است. داروهایی که برای درمان دیابت شناخته شده اند نیز بر گیرنده های مختلفی از مغز تأثیر می گذارد، که به نظر می رسد سلول های عصبی را تحریک می کنند تا از آسیب بیشتر جلوگیری کنند – حداقل در موش که این گونه است. این می تواند در لیستی از درمان های بالقوه آلزایمر که در حال حاضر در مسیر هستند قرار گیرد. در حالی که آسان است که از زیاد بودن این اکتشافات قابل توجه هیجان زده شویم، اما هنوز این شک وجود دارد که بسیاری از آنها بتواند به پایان خوشی منجر شود. اما هنوز این امید را از دست ندادیم ؛ که به زودی و کم کم، ما به اندازه کافی در مورد بیماری آنقدر یاد بگیریم تا نهایتا بدترین آن را به عنوان قابل درمان ببینیم، حتی اگر قابل پیشگیری نباشد.