سال گذشته پسری در آمریکا به نام پتریک ترنر به دنبال خودکشی جان خود را از دست داد. پتریک دانشآموزی در یکی از مدارس کالیفرنیا بود. او بیسبال بازی میکرد و اسکی میرفت. نمرات مدرسهاش همه A یا B بود و دوستان زیادی داشت. پس چرا؟!
مرگ پتریک در میان گزارشهای بحران ملی آمریکا در زمینهی خودکشی نوجوانان بسیار به چشم آمد. او نامههایی از خود به جا گذاشته بود که محتوای آنها وارد ساختن اتهاماتی در این ارتباط به جو پرتنش مدرسهاش بود (همچون اعمال فشار برای کسب نمرهی A در دروس فوق پیشرفته). این جو در بسیاری از مدارس حکمفرماست (ایران خودمون رو در نظر بگیرین!). پتریک در نامههایش بر خطر این محیط آکادمیک پراسترس تأکید داشت: “یک سرخوردگی برای این که کودک احساس کند کوچکترین فرد جهان است؛ کافی نیست؟!”
نامههای پتریک معلمان و والدین را به چالش کشید تا تشویق دانشآموزان به آموزش حرفهای به عنوان راهی برای باارزش شدن و مؤفقیت تحصیلی را بازتعریف کنند. او همچنین همسالان خود را به چالش کشید تا در خصوص کمال غیرواقعی حاکم در استفاده از رسانههای اجتماعی تجدید نظر کنند. کمالگراییهایی اعم از سلفیهای با دقت مرتب شده از لبخند زدن دوستان یا تصاویر فتوشاپشده از خود برای رسیدن به استانداردهای ایدهآل ظاهر و قیافه!
آخرین آمار خودکشی کودکان و نوجوانان نشان میدهد خودکشی نوجوانان در سطح بحرانی است. آمار خودکشی کودکان و نوجوانان از زمان شروع ثبت در سال ۱۹۶۰، در شرایط فعلی در بالاترین میزان خود قرار دارد. آمار خودکشی دختران نوجوان بین سالهای ۲۰۰۰ و ۲۰۱۷ دو برابر شده است. در حال حاضر خودکشی دویمن علت مرگ افراد در سنین ۱۰ تا ۱۹ سال میباشد. در مورد دختران نوجوان کمی بزرگتر نیز اولین علت مرگ در سطح جهان است. این یک بحران جهانی است که به مداخلات مؤثر و فوری در جهت پیشگیری نیاز دارد.
علیرغم این آمار هولناک، هنوز امید وجود دارد. در سالهای اخیر تلاشهای سازمانیافتهای در جهت بهبود آگاهی در مورد خطرات خودکشی و مداخلات لازم صورت گرفته است. به عنوان مثال، بنیاد پیشگیری از خودکشی آمریکا، الگویی برای کمک به خانوادهها طراحی کرده است. این هفته، هفتهی ملی پیشگیری از خودکشی بوده و تلاشهای صورت گرفته در جهت افزایش آگاهی در رسانههای اجتماعی قابل مشاهده است. پادکستهای محتوی اطلاعات کمککننده به اشتراک گذاشته شده و متخصصان سلامت روانی کودکان در خصوص پیشگیری از خودکشی و مداخلات لازم، در دورههای آموزشی مبتنی بر شواهد شرکت کردهاند.
همچنین مطالعات قابل توجهی صورت گرفته است تا به والدین و سرپرستان کودکان نشان دهند چگونه میتوانند در این ارتباط به کودکان کمک کنند. در این خصوص، دو استراتژی مهم وجود دارد: ۱) شناسایی و درک عوامل خطر و علامتهای هشدار ۲) شناسایی و تقویت عوامل محافظت کننده
از عوامل خطر میتوان به موارد زیر اشاره کرد:
- از دست دادن چیزی قابل توجه در زندگی؛ اعم از مرگ کسی که نوجوان دوستش داشته، طلاق والدین، مشکلات شخصی (همچون پایان رابطهی عاطفی) یا مشکل مالی (مانند از دست دادن شغل یکی از والدین)
- دسترسی به ابزار کشنده مانند اسلحهی گرم
- قلدری کردن کسی برای نوجوان یا قلدری کردن خودش
- LGBT؛ کشمکشهای نوجوان در محیطی که از هویتش حمایت نمیکند.
- سوءمصرف الکل یا مواد مخدر
- مشکلات سلامت روان مانند افسردگی، اضطراب یا سایر اختلالات مرتبط با استرس؛ نوجوانان مبتلا به ADHD نیز از آن جا که کارهای بدون فکر و ناگهانی زیادی از آنها سر میزند، در خطر بالا قرار دارند. سابقهی خانوادگی خودکشی نیز خطر تکرار آن برای سایر اعضای خانواده را بالا میبرد.
- واگیر شدن خودکشی؛ به عنوان مثال، گزارشهای عاطفی رسانههای اجتماعی در خصوص خودکشی سلبریتیها یا شنیدن مرگ همسالان خود در اثر خودکشی.
والدین باید در صورت مشاهدهی علائم هشدار زیر، گوش به زنگ باشند:
- تغییرات رفتاری: مشکل پیداکردن نوجوان در تمرکز بر روی فعالیتهای روزانه یا فعالیتهای مدرسه، تحقیق در اینترنت در مورد خودکشی، افزایش مصرف الکل یا سایر داروها و بیملاحظه شدن نوجوان.
- تغییرات شخصیتی: گوشهگیری، منزوی شدن و محدود شدن نوجوان به اتاقش، تحریکپذیری، تغییرات شدید خلق و خو، پرخاشگری یا انتقامجویی.
- تغییر در الگوی خواب نوجوان: بیخوابی، خوابیدن بیش از حد و کابوس شبانه.
- صحبت کردن در مورد مرگ: هر نوع اشاره به مرگ، ناپدید شدن، فرار از خانه یا سایر رشهای اسیب به خود.