پدیدهی تنهایی و نداشتن هرگونه رابطهی نزدیک و معنادار و باارزش، به مسئلهای همگانی تبدیل شده است. روان شناسان به دنبال راههایی برای بهبود این شرایط هستند تا مردم یاد بگیرند چگونه روابط اجتماعی بهتری داشته باشند.
طبق راهکارهای ارائه شده در تحقیقات صورت گرفته، تنهایی ممکن است به مسئلهای دائمی تبدیل شود درحالی که میتوان با سوزاندن ریشهی تنهایی، چرخهی این فرایند را متوقف کرد.
برخی محققان بر این باورند که تنهایی، حاصل ایجاد مشکلاتی در روابط اجتماعی افراد (مانند لبخند زدن و تماس چشمی) است. این عوامل در تعاملات اجتماعی تاثیر مثبت میگذارند.
یکی از نتایج مشکلات روابط اجتماعی، عدم تقلید ناخودآگاه از حالت و واکنش های سایر افراد خواهد بود. تقلید از حالت چهره، معمولاً در اکثر تعاملات ما با دیگران در حین مکالمات رو در رو اتفاق میافتد.
محققان دانشگاه کالیفرنیا برای اینکه مطمئن شوند آیا افراد تنها درگیر این روابط تقلیدی در هنگام تعاملات میشوند یا خیر، اقدام به انجام آزمایشی کوچک و مقدماتی کردند. در این آزمایش ۳۵ نفر دانشآموز به طور داوطلبانه شرکت کردند.
از دانش آموزان خواسته شد ابتدا به پرسش نامههایی پیرامون میزان تنهایی، افسردگی و برون گراییشان پاسخ دهند. بر اساس نتایج، دانشآموزان به دو گروه «افراد تنها» و «افرادی که تنها نیستند» تقسیم شدند. سپس الکترودهایی به عضلات صورت این افراد وصل شد. این عضلات یکی از مهمترین عضلات لازم برای بیان احساسات هستند (مانند عضله ناحیه گونه که در لبخند دخیلند و عضلات چین دهنده ناحیه پیشانی معروف به عضلات اخم).
سپس شرکت کنندگان شاهد صحنههایی از افرادی بودند که حالات چهرهی متفاوتی مانند خشم، ترس، لذت و ناراحتی داشتند.
در این مرحله از شرکت کنندهها خواسته شد به میزان شدت حالت چهره این عکسها امتیاز بدهند. نتایج بدست آمده حاکی از آن بود که افراد تنها و سایر افراد کاملاً به تشخیص برابری از حالتهای چهره تصاویر رسیده بودند. هیچ یک از گروهها از لحاظ میزان امتیازدهی به حالات مثبت و منفی چهره، با دیگری فرق نداشت. بنابراین، افراد تنها میتوانند به خوبی افرادی که تنها نیستند احساسات و حالات چهره را درک کنند.
اما مسئله اصلی این بود واکنش ناخودآگاه خود شرکتکنندهها نسبت به تصاویری که شاهد آن بودند چه بود. به عنوان مثال، هنگام نمایش حالت عصبانی چهره، حالت افراد هر دو گروه ناخودآگاه به شکل اخم و عصبانیت درآمد. در حالی که هنگام نمایش صحنهی خوشی و لذت، تنها افراد گروهی که تنها نبودند به صورت ناخودآگاه لبخند زدند!
امتیاز شرکت کنندهها در مورد افسردگی و میزان برون گرایی تاثیری در این واکنشها نداشت اما با این حال تنهایی، یکی از مهمترین فاکتورهایی است که چنین تفاوتهایی را بین این دو گروه به وجود میآورد.
محققان به این نتیجه رسیدند که افراد تنها، در شرایطی که مشخصاً از آنها خواسته میشد، به صورت آگاهانه و تصنعی ادای لبخند زدن را در میآورند، درست مثل زمانی که باید اخم کنند. همچنین آنها پی بردند که افراد تنها، در صورت مشاهدهی صحنههای مثبت اما غیر اجتماعی (مانند صحنههای طبیعت که خالی از انسان بودند) به صورت غیر ارادی لبخند میزنند، کاری که افراد دیگر گروه نیز میکردند.
به گفتهی محققان، عدم توانایی در تقلید لبخند افراد مقابل، به صورت خود به خودی باعث تنها ماندن فرد میشود. محققان معتقدند تقلید نکردن از حالت لبخند مخاطب، موجب پیدایش یک رفتار غیراجتماعی میشود و روابط اجتماعی شما را تضعیف میکند و باعث قطع ارتباط شما با جامعه میگردد. این فرایند، درواقع یک مکانیسم ناخودآگاه از طرف برخی افراد است که باعث تنهایی شدید آنها میشود.
توجه داشته باشید که تحقیقات انجام شده مقدماتی و ابتدایی بودند. با توجه به این اطلاعات نمیتوان به نتیجه گیری درست رسید؛ آیا تنهایی باعث عدم توانایی فرد در تقلید لبخند میشود یا نداشتن لبخند در تقلید حالت چهره مخاطب، باعث تنهایی فرد میگردد؟ اما میدانیم که این تحقیقات میتواند شروع خوبی برای درک علت تنهایی افراد باشد و نقش مهمی در تعاملات افراد در زندگی واقعی خواهد داشت.
یکی از آزمایشات انجام گرفته نشان میدهد که لبخند زدن به خودتان در آینه نیز میتواند بسیار مؤثر باشد. شاید افرادی که تنها هستند بتوانند با لبخند زدن به خود و محبت کردن به خود عدم تواناییشان را در تقلید لبخند دیگران جبران کنند. در هر صورت، بر کسی پوشیده نیست که تنهایی، یکی از جدیترین مشکلات اجتماعی و روانی است. نتایج تمامی تحقیقات نشان میدهد که نه تعداد تعاملات افراد با دیگران، بلکه کیفیت این تعاملات هستند که باعث تنهایی برخی افراد در زندگی میشوند.