عصب واگ یکی از اعصاب ۱۲ گانه مغزی است و وظیفه عصب دهی پاراسمپاتیک ارگانهای فضای قفسه سینه و شکم را بر عهده دارد. انتقال پیام حسی این ارگانها به ساختارهای مختلف توسط فیبرهای آوران این عصب انجام میشود. عصب دهی پاراسمپاتیک قلب، توسط عصب واگ تامین میشود. عصب واگ باعث کاهش ضربان قلب عمل میشود. واگ راست اثرات خود را بر روی گره سینوسی دهلیزی اعمال تحریک کرده و باعث بلاک شدن این گره میشود.
عصب واگ سه هسته در دستگاه عصبی مرکزی دارد که فعالیت قلبی عروقی را کنترل میکنند که عبارتند از هسته حرکتی پشتی (dorsal motor nucleus)، هسته آمبوگوس (nucleus ambiguu) و هسته تنها (solitary nucleus). خروجی پاراسمپاتیک به قلب، عمدتا از سلولهای عصبی موجود در هسته آمبیگوس و به میزان کمتری از هسته حرکتی پشتی تامین میشود. هسته تنها وظیفه دریافت ورودیهای حسی از سیستم قلبی و عروقی را بر عهده دارد.
پزشکان از تحریک عصب واگ در درمان بیماریهای مختلف بهره میگیرند؛ به عنوان مثال از تحریک واگ چپ در درمان صرع و افسردگی ماژور و از تحریک واگ راست در درمان نارسایی قلبی استفاده میشود. در این روش از دستگاههایی به منظور تحریک متناوب عصب واگ بخش مربوطه استفاده میکنند. اثرات مهاری این عصب بر روی قلب و کاهش ضربان اولین بار با کارهای ادوارد فردریش وبر و ارنست هانریش وبر در سال ۱۸۴۵ مشخص شد.
اثرات مهاری این عصب بر روی قلب و کاهش ضربان اولین بار با کارهای ادوارد فردریش وبر (Eduard Friedrich Weber) و ارنست هانریش وبر (Ernst Heinrich Weber) در سال ۱۸۴۵ مشخص شد. آنها با انجام یک سری آزمایشات پیچیده حیوانی، این فرضیه را مطرح کردند که اعصاب سمپاتیک، اعصاب حرکتی قلب بوده و از طریق گانگلیون داخل قلبی که وظیفه عصب رسانی قلب را بر عهده دارند، اثرات خود را اعمال میکنند. آنها عقیده داشتند که در صورت جدا شدن قلب،* به دلیل خاصیت ریتمیک ذاتی گانگلیون قلب، این عضله حرکت خود را ادامه میدهد. در این میان عصب واگ با تاثیر بر گانگلیون قلبی، این گانگلیون و در نتیجه ضربان قلب را مهار میکنند.
پژوهشهایی که این دو برادر بر روی تحریک عصب واگ برای مهار عضله قلب انجام دادند، دیگر دانشمندان حوزه فیزیولوژی را ترغیب کرد تا مکانیسم ضربان قلب را کشف کنند.
ارنست هانریش وبر
ارنست هانریش وبر در سال ۱۷۹۵ در ویتنبرگ (Wittenberg) آلمان متولد شد. او در خانوادهای تحصیل کرده به دنیا آمد و پدرش مایکل وبر (Michael Weber) از اساتید دانشگاه ویتنبرگ بود. او در سال ۱۸۱۱ در دانشگاه ویتنبرگ تحصیل در رشته پزشکی را آغاز کرد. در سال ۱۸۱۷ در کلینیک پزشکی J.C. Clarus در لایپزیگ (Leipzig) به عنوان دستیار مشغول به کار شد و سپس در سال ۱۸۱۸ جایگاه استادی آناتومی دانشگاه لایپزیگ را قبول کرد و در سال ۱۸۲۱ رئیس آناتومی دانشگاه شده و تا زمان بازنشستگی در آن دانشگاه فعالیت میکرد.
ارنست وبر یک پزشک آلمانی و یکی از بنیان گذاران روانشناسی تجربی دوران خود محسوب میشود و تاکید ویژهای بر روی استفاده از تکنیکهای آمایشگاهی و مطالعات تجربی داشت. او در آزمایشات خود، با تغییر دادن یکی از متغیرها نتایج دقیقی را ثبت میکرد و این درحالی است که بیشتر هم عصران او، در حیطه مورد نظرشان، تنها به مطالعه نظری میپرداختند. او تاثیرات زیادی در حیطه فیزیولوژی و روان شناسی داشت و مطالعات ارزندهی وی در مورد حسهای مختلف و لامسه در سال ۱۸۳۴ چراغ راه پژوهشگران پس از او شد. یکی از بزرگترین تأثیرات ارنست وبر بر روی گوستاو فکنر (Gustav Fechner) بود. او با الهام از کارهای وبر بر روی حسهای مختلف*، راه او را ادامه داده و در نهایت قانون وبر را ابداع کرد.
ادوارد فردیش وبر
ادوارد فردریش وبر در ۶ مارس ۱۸۰۶ در ویتنبرگ (Wittenberg) آلمان متولد شد. او برادر کوچکتر فیزیولوژیست معروف ارنست هاینریش وبر و فیزیکدان ویلهلم ادوارد وبر (Wilhelm Eduard Weber) بود.
ادوارد وبر در دانشگاه هال (Halle) تحصیل در رشته پزشکی را آغاز کرد و در سال ۱۸۲۹ موفق به کسب مدرک دکترای خود شد. از ۱۸۳۶ به عنوان کالبد شکاف در انستیتوی آناتومی دانشگاه لایپزیگ (Leipzig) مشغول به کار شد و در سال ۱۸۳۸ به صورت مستقل پایان نامه خود را که شامل یک سری مطالعات فیزیولوژیکی بر روی پدیده گالوانو مغناطیسی* در انسان بود را ارائه داد. او از سال ۱۸۴۷ تا ۱۸۷۱ به عنوان دانشیار در همین دانشگاه فعالیت میکرد.
او همراه با برادر خود، مطالعاتی را بر روی قدرت مهاری عصب واگ انجام داد. علاوه بر آزمایشات تحریک عصب واگ برای مهار عضله قلب ، ادوارد وبر در نگارش کتاب مکانیسم حرکت (راه رفتن)* در انسانها (Mechanik der menschlichen Gehwerkzeuge) و مطالعات دیگر فیزیولوژیکی نیز نقش داشته است.برخی از مقالاتی او در مجله Rudolf Wagner’s Handwörterbuch der Physiologie چاپ شده است.
آزمایشات ارنست و ادوارد وبر در مورد اثر تحریک عصب واگ برای مهار قلب
یکی از بزرگترین خدمات خانواده وبر به حوزه فیزیولوژی کشف اثر مهاری عصب واگ در ضربان قلب بود. این کشف مهم با مطالعات آنها بر روی الکتروفیزیولوژی ماهیچهها آغاز شد. مایکل فارادی (Michael Faraday) در سال ۱۸۳۱ موفق به اختراع ژنراتور الکتریکی یا دینامیک* شد و ادوارد و ارنست وبر با استفاده از این دستگاه توانسنتد مطالعات الکتریکی خود را بر روی عضلات آغاز کنند. آنها یک قطب دستگاه الکترومغناطیسی را به سوراخ بینی حیوان مورد آزمایش خود (در این آزمایش قورباغه) و قطب دیگر را به قسمت میانی نخاع حیوان متصل کردند. با برقراری جریان الکتریکی، فعالیت ماهیچه قلب قورباغه به طور نزولی کاهش مییافت و گاهی نیز ضربان قلب به یک باره متوقف میشد.
آنها بعدها سری آزمایشهای خود را با پستانداران خون گرم از جمله گربه، سگ و خرگوش تکرار کرده و نتایج مشاهدات خود را در سال ۱۸۴۵ در یک کنگره علمی در ناپل (Naples)، ایتالیا، ارائه دادند و سال بعد نتیجه کار خود را با جزئیات بیشتر در قالب یک مقاله منتشر کردند. در آن زمان، کیموگرافی هنوز معرفی نشده بود بنابراین آنها نتوانستد تغییرات حرکات عضله را ثبت کنند.
فیزیولوژیست و مورخ بنام جان فالتون (John Fulton) معتقد بود که آزمایشات آنها در خصوص کشف اثرات عصب واگ بسیار شایسته تقدیر بوده است. او عقیده داشت که این آزمایش نقطه عطف بسیار مهمی در تاریخ فیزیولوژی بوده است و علاوه بر اهمیت اثر آن بر روی گردش خون، عملکرد جدید فرآیندهای مهاری سیستم عصبی را مشخص کرده بود. فالتون به بخشی از مقاله آنها که راجع به مهار عصب واگ پرداخته است:
اگر بصل النحاع یک قورباغه یا انتهای جدا شده* اعصاب واگ به وسیله دستگاه الکترو مغناطیسی تجریک شود، قلب ناگهان از حرکت باز میایستد. اما اگر بعد از پایان تحریک، ضربان قلب پس از وقفه کوتاهی دوباره آغاز شود، ابتدا آرام و ضعف است اما به تدریج قوت یافته و نهایتاً به حالت ابتدایی خود باز میگردد.