تئوریهای توطئه پدیده تازه ای نمی باشند، ولی بنظر می رسد که در سال های اخیر توجه به آنها خیلی زیاد شده است. بعضی مثالهای بحث برانگیز چنين تئوری هایی شامل باور به هماهنگی و اجرای حملات تروریستی و کشتار جمعی توسط دولت ایالات متحده امریکا می باشد.
مثال های دیگر شامل این باورها است که صنعت داروسازی عمدا امراض را در سطح جوامع پخش می کند و یا واکسن هایی را تولید می کند که باعث مریضی بعوض جلوگیری از مریضی می شود. در حالی که امکان دارد این باورها خیلی کم و نایاب و حتی آسیب زا باشند، تحقیقات نشان داده است که این باورها متعارف و معمولی می باشند. یک مطالعه تحقیقاتی به این نتیجه رسید که نيمي از امریکایی ها حداقل به یک تئوری توطئه باور دارند.
تئوری توطئه چیست؟
تئوری توطئه را می توان بعنوان باوری تعریف کرد که گروه هایی وجود دارند که در محل های مخفی ملاقات می کنند تا اهداف شوم خود را برنامه ریزی و اجرا نمایند.
چیزی که این باور متعارف و اغلب بسيار قوی را که گروه های قوی و شیطانی سعی در انجام توطئه برای گمراه کردن دیگران، مخصوصا در زمانی و عصری که همگی ما به اطلاعات و حقایقی دسترسی داریم که می توانند این ایده ها را کم اهمیت و حتی بی ارزش جلوه دهند. محققان براین باور هستند که ممکن است بعضی مکانیزم های روانی وجود داشته باشند که اکثر آنها منجر به فرایندهای انقلابی شوند که به این باورها دامن می زنند.
در دنیایی که ممکن است احساس عجز و بیگانگی نمایید، باور به اینکه قدرت هایی وجود دارند که بر علیه شما و منافع شما توطئه می کنند می توند خیلی جذاب باشد. زماني که این باورها در شما ریشه دواندند، تعصبات شناختی و میان برهای روانی آنها را تقویت می نمایند. اکثر همان عوامل که انواع دیگر تفکرات مشکل ساز، مثل باور به ماورا طبیعه، را تقویت می کنند به بوجود امدن تئوری های توطئه نیز کمک می کنند.
و در حالی که ایده های پارانوئیدی موارد جدید و تازه بشمار نمی آیند، اینترنت به گسترش و اشاعه آنها در سطح جوامع کمک شایانی کرده است. به منظور فهمیدن اینکه چرا مردم به این توطئه ها باور دارند، مهم است که بعضی از تشریحات روانی و تاثیرات بالقوه این باورها را مورد بررسی و کنکاش قرار دهیم.
ده تعصب شناختی که تفکر شما را مورد تحریف قرار می دهند
مثالها
بعضی از مثالهای تئوریهای توطئه عبارتند از:
- تئوری توطئه Pizzagate پیشنهاد می کند که سیاستمداران و بزرگان هالیوود درگیر در حلقههای ترافیک جنسی کودکان می باشند. یک گزارش تحقیقاتی به این نتیجه رسید که نود درصد پاسخ دهندگان به این تئوری توطئه باور داشتند.
- یکی دیگر از توطئههای اخیر ناشی از QAnon است ، یک سایت توطئه گرای راست افراطی ادعا می کند که دانش سطح بالایی از “دولت عمیق” مخفی دارد که علیه رئیس جمهور دونالد ترامپ فعالیت می کند.
- توطئه دیگری اشاره می کند که میلیاردر George Soros بخشی از برنامه مخفی برای بی ثبات کردن دولت ایالات متحده امریکا است. حدود نود درصد پاسخ دهندگان در یک مطالعه به این توطئه باور داشتند.
توضیح
محققان پیشنهاد می کنند که علتهاي مختلفي برای اینکه چرا مردم به این تئوریهای توطئه باور دارند وجود دارد. اکثر این توضیحات به سه عامل اصلی محرک ذیل ختم می شوند.
- نیاز به درک و ثبات (معرفتی)
- نیاز به کنترل (وجودی)
- نیاز به وابسته بودن و احساس (اجتماعی)
دلایل یا تبیینهای معرفتی
تبیینهای معرفتی به تمایل به کسب اطمینان و فهم اشاره دارد. دنیا اغلب می تواند گمراه کننده، خطرناک، و پرهرج و مرج باشد. در همان حال، مردم می خواهند بدانند چه خبر است و چه اتفاقاتی در حال وقوع است و خود را تا حدی موظف می دانند که این اتفاقات را تبیین و تشریح نمایند. انجام اینکار به آنها کمک می کند تا فهم و برداشت یکدست، باثبات، و روشنی از چگونگی گذر جهان و عمر بدست آورند.
عواملی که باورهای توطئه را تحکیم می بخشند:
- موقعیت های مرتبط با اتفاقات در سطح وسیع، جایی که تشریحات و تبیینهای روزمره در مقیاس کوچک، بنظر ناکافی می رسند.
- موقعیت هایی که مردم دچار پریشانی و عدم اطمینان می شوند.
زمانی که مردم با اطلاعات ناهمسان و متفاوت روبرو می شوند، طبیعی است که به دنبال تبیینها و تشریحاتی باشند که این اطلاعات را یکدست کرده و ارتباطات مربوطه را آشکارنمایند. تئوریهای توطئه حاوی تشریحات و تبیینهایی است که این امکان را فراهم می آورند.
آنها همچنین پیشنهاد می کنند که دلایل و علل اساسی از دید و منظر عموم پنهان می باشند. زمانی که اتفاقات گیج کنندهای رخ ميدهد، آن موقع باور کنندگان می توانند فرض کنند که عمدا توسط نیروهای خارجی گمراه می شوند. همچنین ارتباطي بین باورهای توطئه و سطح سواد و فرهنگ وجود دارد. هر چقدر میزان سواد کمتر باشد، همانقدر تمایل به باورهای توطئه بیشتر می شود.
داشتن توانایی تجزیه و تحلیل پایین و داشتن تحمل پایین و کم در مقابل احتمالات نیز در این مورد نقش ایفا می کند. در نتیجه، مردم به تئوریهای توطئه روي می آورند تا اتفاقاتی که بنظر ترسناک و خوف آور می باشند را بتوانند تبیین و تشریح نمایند.
سوگیری تایید نیز می تواند در بوجود آمدن باور توطئه نقش داشته باشد. مردم به طور طبیعی بدنبال اطلاعاتی جهت تایید باورهای موجود خود هستند. بنابراین، زمانی که به تئوری بر می خورند که چیزی را که آنها فکر می کنند درست است را تایید می کند، به احتمال زیاد به این نتیجه خواهند رسید که اطلاعات نیز درست و صحیح می باشد.
دلایل وجودی
شواهد و مدارکی وجود دارد که افراد برای احساس امنیت بیشتر و داشتن کنترل بهتر در زندگی به تئوری توطئه روي می آورند. زمانی که مردم به هر نحوی احساس تهدید کنند، شناسایی منابع تهدید می تواند یکی از راه های کنار آمدن با تنش و اضطراب مربوطه باشد.
تحقیقات و بررسی ها چه چیزی را پیشنهاد می کنند:
- مطالعهاي به این نتیجه رسید که به احتمال زیاد افرادی که از نظر روانی و سیاسی-اجتماعی ناتوان می باشند به تئوری توطئه باور دارند.
- مطالعه دیگری آشکار ساخت که به احتمال زیاد افراد در زمان تجربه کردن تنش و اضطراب به تئوری توطئه باور دارند.
در حالی که محققان به این انگیزههای وجودی واقف هستند، شواهد و مدارک کمی در خصوص اینکه این تئوریها عملا به مردم کمک می کنند تا نیاز به تحت کنترل بودن و داشتن استقلال فکری را احساس کنند، وجود دارد. در حقیقت، با باور داشتن به این تئوریها، مردم ممکن است کمتر درگیر این تفکرات مرتبط با تئوری های توطئه گردند که عملا احساس آنها را به داشتن کنترل (مثل رای دادن یا مشارکت در فعالیت های سیاسی) تقویت نماید.
بنابراین، در حالی که بسياري از مردم به طرف تئوریهای توطئه برای فهم بهتر دنیا و احساس تحت کنترل بودن سرنوشت خود متمایل می شوند، تاثیرات دراز مدت می توانند منجر به احساس ناتوانی بیشتر از قبل گردد.
دلایل اجتماعی
همچنین می توان به دلایل اجتماعی مردم را به باور به توطئه ترغیب نمود. بعضی محققان این فرضیه را مطرح نمودهاند که با باور داشتن به توطئهای که گروههای دیگر را به عنوان مخالف در نظر می گیرد، مردم قادر به احساس بهتر در خصوص خود و گروه اجتماعی مربوطه می شوند. آنهایی که به توطئه ایمان دارند احساس “قهرمان” داستان را داشته و افرادی را که بر علیه آنها توطئه می کنند را “دشمن” می پندارند.
چرا مردم به توطئه ایمان دارند:
- آنها در طرف بازنده موضوع سیاسی قرار دارند.
- آنها به خاطر درآمد و مسائل نژادی در طبقه پایینتری قرار می گیرند.
- آنها جدایی اجتماعی را تجربه کردهاند.
- آنها نسبت به گروههای “دشمن” که قدرتمند می پندارند تعصب دارند.
بعضی یافتههای تحقیقاتی پیشنهاد می کنند که باورهای توطئه ممکن است بعنوان نوعی مکانیزم دفاعی نمود پیدا کنند. وقتی مردم احساس محرومیت کنند راهی برای بالا بردن و تقویت تصورات از خود پیدا می کنند. سرزنش دیگران با ارتباط دادن آنها به توطئههای بدخواهانه منبعی را برای سرزنش کردن فراهم می آورد و بنابراین چگونگی برداشت فردی و خودنگری باور کنندگان تئوری توطئه را تقویت می نماید.
همچنین باور به توطئهها ریشه در آنچه که خودشیفتگی جمعی (collective narcissism) نامیده می شود، دارد. این باوری است که گروه اجتماعی شما، در حالی كه توسط دیگران نامناسب شناخته می شود، بهتراست.
افرادی که احساس می کنند خودشان یا گروه اجتماعی آنها قربانی قرار گرفتهاند، کمتر به موسسات دولتی باور دارند و تمایل دارند که بیشتر به توطئه ها باور داشته باشند.
روشی که مردم با این مسائل روبرو می شوند و آنها را به اشتراک می گذارند نیز بایستی مد نظر قرار گیرد. عدم قبول داستانی که توسط منبع اتفاقی به اشتراک گذاشته می شود که شما به آن اعتماد ندارید ساده و آسان است.
ولی زماني كه افراد زیادی در دایره اجتماعی شما که شما آنها را می شناسید و اعتماد دارید همان داستان را باور دارند، دیگر احتمال توطئه عنوان کردن رنگ می بازد و موضوع بیشتر بعنوان حقیقت قابل اعتماد در می آید.
تاثیرات
در حالی که محققان دارای برخی تئوریهای خوب در مورد باور مردم به توطئه می باشند، اثرات نهایی این باورها هنوز چندان مشخص نمی باشند.
آنچه که محققان به بدان رسیدهاند این است که در حالی که انگیزه این باورها علاقه و آرزو به فهم، اعمال کنترل، و احساس وابستگی اجتماعی می باشد، مردم این نتایج را از باورهای خود برداشت نمی کنند. بعوض برآورد این نیازها، بنظر می رسد باور به توطئهها احساس سردرگمی و گیج شدن، ایزولاسیون، محرومیت، و تنهایی را تقویت می کند.
این یک سیکل مخرب است چرا که احساسات منفی به باورهای توطئه کمک می کند، در حالی که باور به توطئه نیز منجر به احساسات منفی می گردد. باور به تئوری های توطئه اعتماد مردم را به حکومت، رهبران، و موسسات دولتی از بین می برد.
همچنین اعتماد به علم و تحقیقات را خدشه دار می کند. این عدم اعتماد ممکن است افراد را از مشارکت در فعالیتهای اجتماعی بازدارد. همچنین ممکن است باعث القای این احساس در افراد شود که دیگر خودشان را بعنوان عامل کمک کننده به جامعه تلقی نکنند.
بعوض کمک به مردم جهت کنار آمدن با باورهای بیگانگی اجتماعی ومحرومیتهای سیاسی، بنظر می رسد که باورهای توطئه سیکلی از عدم اعتماد بوجود می آُورند که منجر به محرومیتها و بیگانگیهای بیشتر می گردد.
خطرها
باور به چیزهایی که واقعی و صحیح نمی باشند دارای چندین خطر بالقوه است، که می تواند تاثیر واقعی در رفتار شخص و نهایتا تاثیرات متعاقب بر جامعه بگذارد. شیوع مجدد سرخک در ایالات متحده امریکا به طور عمده به امتناع بعضی افراد برای واکسینه شدن نسبت داده می شود. امتناعی که به طور عمده به خاطر باروهای توطئهای می باشد، مانند باور به اینکه واکسنها باعث اوتیسم یا دیگر امراض می شوند.
هدف قرار ندادن سوء باورهای خطرناک خطر بالقوهای را برای سلامت جامعه و حتی خود روند سیاسی در بر دارد. باورهای غلط منجر به این می شود که مردم تمایلی به واکسینه شدن و رای دادن نداشته باشند و در عوض در بعضی موارد نادردرگیر در رفتار خطرناک و خشن گردند.
غلبه بر باورهای تئوری توطئه
یافتن راههایی برای انکار باورهای توطئه در عصر اطلاعات نه چندان دقیق و بلکه نادرستتر از هر زمان دییگر بنظر می رسد. بسترهای اجتماعی ادعا می کنند که عرصه را برای افرادی که تئوری های توطئه راه می اندازند و از آنها بهره برداری اقتصادی می کنند تنگ تر می شود، ولی آیا واقعا غیر ممکن است که بتوان چنین دیدگاههایی را بعد از ریشه دواندن تغییر داد؟ بعضی موارد را بایستی در موقع سعی و تلاش برای تغییر عقیده اشخاص در مورد تئوری توطئه به خاطر سپرد.
مجادله و مباحثه در خصوص باور می تواند منجر به مقاومت گرد
مشکل پیش رو در زمان سعی و تلاش برای رد کردن تئوریهای توطئه این است که افرادی که چنین باورهایی دارند متمایل به شک و تردید کردن در خصوص این هستند که جناحهایی وجود دارند که سعی در پوشاندن این فعالیتها دارند. آنهایی که سعی در تخریب باورهای غلط دارند اغلب به صورت هنرپیشگانی در خود توطئه در نظر گرفته می شوند.
اگر چه مسخره کردن تئوریهای توطئه، مخصوصا توطئه های مضحکتر، ظاهرا ساده و وسوسه انگیز بنظر می رسد، اما این امر معمولا باعث می شود که باور کنندگان در صحیح بودن باورهایشان و تعهدشان به باورها پافشاری نمایند.
احساس داشتن کنترل و در کنترل بودن تفکرات توطئه ای را کاهش می دهد
عوامل زیادی مثل زمینههای تحصیلی و شخصیت، که به باورهای توطئه گونه کمک می کنند، بسادگی یا سریعا تغییر نمی یابند. با این حال، محققان دریافته اند که تاکتیکی که موثر نیز می باشد تشویق باور کنندگان به تعقیب اهداف خود می باشد.
مردم سعی و تمایل به یکی از دو روش در تعقیب اهداف خود دارند:
- آنهایی که تشویق محور می باشند باور دارند که دارای قدرت و کنترل برای شکل دادن به آینده خود هستند.
- آنهایی که پیشگیری محور می باشند بیشتر متمرکز بر حفاظت از آنچه که در حال حاضر دارند بعوض رسیدن به اهداف خود می باشند.
بنابراین، ربط اینکار به باورهای توطئه چیست؟ محققان دریافته اند که افراد تشویق محور بیشتر شکاک بوده و کمترخریدار و باور کننده توطئه می باشند.
چرا؟ افرادی که باور دارند آینده بستگی به اعمال و اقدامات خودشان دارد، دارای اختیارات و کنترل شخصی بیشتری می باشند. این حس خودمختاری و داشتن اختیارات است که باعث می شود افراد کمتر به توطئه های مخفی و برنامه ها و نقشه های شیطانی باور داشته باشند.
مورد دیگری که محققان موفق به فهمیدن آن شدند این بود که تایید ذهنیت تشویق محورمی تواند باورهای توطئه آمیز را کاهش دهد. به عبارت دیگر، تبلیغ و تشویق پیامهایی که به افراد کمک می کند تا احساس کنترل بیشتری داشته باشند می تواند در به حداقل رساندن تفکرات توطئه ای کمک کننده باشد.
مکتوب کنید
محققان از مشارکت کنندگان در تحقیق خواسته اند که آرزوها و امیال خود را مکتوب نمایند. اینکار به آنها کمک کرده تا بیشتر بر روی اهداف خود و مواردی که باعث رسیدن به این اهداف می شود تمرکز نمایند. این فعالیت ساده افراد را تشویق می کند که ذهنیت تشویق گرا داشته باشند و باورهای توطئه وار را کاهش دهد.
در حالی که محققان توانسته اند تفکرات توطئه وار را در محیط آزمایشگاهی کاهش دهند، در دنیای واقعی این مورد چقدر کاربرد دارد؟ ممکن است مدیران بتوانند در محیط های کاری از این استراتژی برای کمک به حداقل رساندن نگرانی های نه چندان مهم، شایعات محیط کار، و تنش های بین فردی استفاده نمایند. بحث های متعارف و ادامه دار که متمرکز بر اهداف و استرتژی های کارکنان برای رسیدن به این اهداف می توانند در ایجاد احساس بیشتر در کنترل بودن کمک نماید. از نقطه نظر سلامت عمومی، سازمانها ممکن است شروع به تبلیغ و تشویق پیامهای متمرکز بر موارد واقعی برای کمک به افراد نمایند تا افراد احساس کنترل بیشتری در خصوص سلامتی خود نمایند. بوجود آوردن چنین ذهنیت متمرکز بر عمل می تواند باورهای توطئه وار مرتبط با سلامتی را سست نموده و اعتماد بیشتری بین سازمان های پزشکی و مراجعه کنندگان فراهم آورد.