انتشار این مقاله


اثر تماشاگر: چرا به دیگران کمک نمی‌کنیم

چرا در مواقع اضطراری، حضور افراد غریبه باعث کاهش تمایل ما به کمک‌رسانی به دیگران می‌شود؟ یکی از معروف‌ترین مطالعات در زمینه روان‌شناسی اجتماعی، که از حادثه معروف قتل Kitty Genovese در سال ۱۹۶۴ الهام گرفته شده و تقریباً در تمامی کتاب‌های مرجع روان‌شناسی مورد ذکر قرار می‌گیرد، در بررسی پدیده‌ایست با نام «اثر تماشاچی» (Bystander effect). در […]

چرا در مواقع اضطراری، حضور افراد غریبه باعث کاهش تمایل ما به کمک‌رسانی به دیگران می‌شود؟

یکی از معروف‌ترین مطالعات در زمینه روان‌شناسی اجتماعی، که از حادثه معروف قتل Kitty Genovese در سال ۱۹۶۴ الهام گرفته شده و تقریباً در تمامی کتاب‌های مرجع روان‌شناسی مورد ذکر قرار می‌گیرد، در بررسی پدیده‌ایست با نام «اثر تماشاچی» (Bystander effect). در زمینه روان‌شناسی اجتماعی، اثر تماشاچی به حالتی اطلاق می‌شود که در موقعیت‌های اضطراری که فردی نیاز‌مند کمک فوری است، صرفاً حضور افراد دیگر باعث می‌شود تمایل ما به کمک، به شدت کاهش بیابد.

دو روان‌شناس با نام‌های John Darley و ‌Bibb Latane، بعد از حادثه قتل Kitty Genovese، اقدام به بررسی رفتار‌های مددرسانی (Helping behaviors) در مواقع اضطراری نمودند. گزارشاتی که در شرح این حادثه در روزنامه‌ها به چاپ رسیدند، بیان می‌کنند که در زمان وقوع قتل، که بیش از ۱ ساعت به طول انجامید، ۳۸ نفر به طور مستقیم شاهد عینی قتل بودند، با این حال هیج تلاشی برای نجات Catherine Susan Genovese از خود نشان ندادند. البته گزارشات بعدی، تعداد شاهدان عینی را خیلی کمتر، و حتی بعضی گزارشات این حادثه را بدون شاهد عینی ذکر کرده‌اند.

حمله صرع

صرف‌نظر از گزارشات مختلف حادثه قتل، وقایع این آزمایش کاملاً شناخته‌شده و قطعی هستند. تعدادی داوطلب به منظور بررسی «مشکلات فردی» به آزمایشگاه دعوت شدند. در هر یک از دوره‌های آزمایش، افراد در گروه‌های ۲ الی ۵ نفری، با افرادی که نسبت به آن‌ها آشنایی قبلی نداشتند، شروع به بحث کردند. به داوطلبان گفته شده بود که به خاطر حساسیت موضوع مورد بحث، جلسات آن‌ها به صورت چهره-به-چهره نخواهد بود و مکالمات فقط از طریق صوتی انجام خواهند گرفت، در حالی که دلیل اصلی این کار، اطمینان از عدم ارتباط فیزیکی افراد در حال مکالمه بود.

به طور ناگهانی و در اواسط بحث، یکی از شرکت‌کنندگان به لکنت زبان دچار می‌شد و این‌طور به نظر می‌رسید که دچار حمله صرع شده. جملاتی که او بیان می‌کرد، این‌گونه بود:

«من…ار…آم…من فکر می‌کنم…ارر…اگه…اگه…کسی بتونه…[صدا‌های نامفهوم]…کسی بتونه به من کمک کنه چون…ار…من دارم…یه م-مشکل بزرگ برای من پیش اومده…اگه کسی بتونه به من کمک کنه خ-خ-خیلی خوب میشه…چون…فکر کنم…چون یه مشکلی برای من پیش اومده…ارر…من به کمک نیاز دارم…و…اررر…اگه…اگه کسی ب-ب-بتونه به من کمک کنه…ارر…خیلی…خیلی خوب میشه…[صدا‌ی خفگی]…من دارم م-م-میمیرم…من…اررر…من دارم…ار…ص-ص-صرع…[صدای خفگی]…[سکوت]…»

بعد از پایان این جملات، پژوهش‌گران مدت زمانی را که طول می‌کشید تا کسی برای کمک‌رسانی به قربانی صرع می‌رفت، اندازه می‌گرفتند. به طور کاملاً واضحی مشاهده شد که هر چه تعداد افرادی که در حال بحث بودند، بیشتر بود، زمان بیشتری طول می‌کشید تا کسی به موقعیتِ ظاهراً اضطراری، واکنش نشان بدهد. به نظر می‌رسید که وجود دیگران، باعث مهار رفتار‌های مددرسانی آدم‌ها می‌شود.

آیا برای تو مهم نیست؟

در بین شرکت‌کنندگان، مواردی مشاهده شدند که هیچ عکس‌العملی در مقابل وضعیتِ به ظاهر اضطراری، نشان ندادند. دلیل این رفتار چه بود؟ آیا آن‌ها اهمیتی برای مرگ قربانی صرع قائل نبودند؟ Darley و Latane گزارش می‌دهند که دلیل این رفتار آن‌ها نه‌تنها بی‌اهمیتی نبوده، بلکه دقیقاً برعکس، آن‌ها در مقایسه با کسانی که به کمک فرد قربانی می‌رفتند، در حالت برانگیخته‌تری قرار داشتند. تعداد زیادی از آن‌ها شدیداً عرق کرده بودند، دستانشان می‌لرزید و کاملاً بی‌قرار بودند.

این افراد در یک دوراهی مانده بودند و نمی‌توانستند تصمیم‌گیری کنند. از یک طرف به خاطر کمک نکردن احساس شرم و گناه داشتند، ولی از طرف دیگر هم نمی‌خواستند کاری کنند که مسخره به نظر برسند و یا باعث ایجاد خلل در روند آزمایش شوند، چون قبلاً به شدت تأکید شده بود که هویت تک‌تک شرکت‌کنندگان باید مخفی بماند.

نتیجه نهایی آزمایش

اصالت این آزمایش به سبب نتیجه‌ایست که از آن حاصل شد، که هر چه تعداد افراد حاضر بیشتر باشد، زمان بیشتری طول می‌کشد تا شرکت‌کنندگان به موقیعت واکنش نشان بدهند. از دیدگاه روان‌شناسی اجتماعی، این یافته دارای اهمیت فراوانی است. به خاطر شرایط خاصی که بر روند آزمایش حکم‌فرما بود، هیچ‌یک از شرکت‌کنندگان از واکنش سایر افراد اطلاعی نداشتند. در نتیجه تنها متغیر این آزمایش، تعداد افرادی بود که شرکت‌کنندگان از حضور آن‌ها اطلاع داشتند.

سپهر شاکری


نمایش دیدگاه ها (0)
دیدگاهتان را بنویسید