مسلماً گفتن یک “بله” ساده، راحتتر است؛ اما به چه قیمتی؟ در این مقاله به دنبال اثبات این نکته هستیم که “نه” گفتن در بسیاری از موارد میتواند گزینۀ بهتری برای رهایی از استرس باشد.
برنامۀ کاریتان از “دِدلاین”ها و ضربالعجلها پر شده است؟ در تلاش برای انجام حجم بالایی از فعالیتها هستید؟ در چنین شرایطی رهایی از استرس میتواند به سادگی “نه” گفتن باشد.
چرا “نه” گفتن مهم است؟
از تعداد درخواستهای شایسته نمیتوان کاست، از طرفی امکان افزودن زمان بیشتر به روز خود را نیز ندارید. آیا محکوم به پذیرش این حجم از فشار هستید؟ جواب این سوال واضح است؛ نه. شاید نه گفتن سخت باشد، اما مسیری به سمت رهایی از استرس است.
بهخاطر داشته باشید که توان هر کس در انجام امور، کاملاً شخصی، و فرد به فرد متفاوت است. صرف این که همکار شما حجم بالایی از کارها را – ظاهراً – بهراحتی انجام میدهد، دلیل قانعکنندهای برای تقبل حجم بالایی از مسئولیتها نیست؛ چراکه هر کس، ظرفیت مخصوص به خود را دارد.
برای “نه” گفتن به این دلایل توجه کنید:
- نه گفتن لزوماً نشانۀ خودخواهی نیست. در حقیقت نه گفتن به مسئولیت جدید، احترام گذاشتن به مسئولیتهای موجود و اطمینان از امکان انجام آنها به بهترین شکل ممکن و با اختصاص زمان کافی است.
- نه گفتن میتواند زمینهساز تجربیات جدید باشد. اگر تا امروز مسئولیت اجرای مراسمی خاص در شرکتتان را برعهده گرفتهاید، دلیل قبول مسئولیت آن تا ابد نیست. نه گفتن در این موارد فضا را برای دنبال کردن سایر علایق باز میکند.
- همیشه بله گفتن، به نفع سلامتیتان نیست. زمانی که بار مسئولیت زیادی بر دوش شماست و استرس زیادی را تحمل میکنید، احتمال کم آوردن و بالطبع مریض شدنتان بسیار بالاست.
- بله گفتن باعث حذف سایرین میشود. به بیان دیگر، نه گفتن شما میتواند برای دیگران ایجاد فرصت کند. میتوانید مسئولیت انجام کار را به شخص دیگری واگذار کنید؛ ممکن است کارها را به سبک شما انجام ندهند، اما مشکلی ندارد و راه خود را پیدا خواهند کرد.