“به نظر میرسد از زمانهای بسیار دور، مسئله تخمیر الکلی،از نقطه نظر منشأ و ماهیت تغییر مرموز خودبخودی تبدیل عصاره بیمزه انگور به شراب محرک، ذهن هر حکیمی را مشغول کرده است.”
Arthur Hardan
الکل به ترکیبی اطلاق میشود که گروه عاملی هیدروکسیل (OH) داشته باشد و به سه طریق ساخته میشود:
- از طریق فسیل ها: بیشتر مربوط به صنعت است.
- الکل چوب: از ترکیب هیدروژن و کربن مونواکسید که این مورد هم صنعتی است.
- تخمیر: در کل به تجزیه بیهوازی گلوکز و سایر مواد غذایی گفته میشود. خوب چه ربطی به الکل دارد؟ نتیجه تجزیه اولیه گلوکز (گلیکولیز) مولکول پیروات میباشد. یکی از سرنوشت های پیروات این است که با روش زیر به اتانول تبدیل شود. از این جا به بعد منظور از الکل اتانول می باشد؛ زیرا ماده اصلی در نوشیدنی های الکلی این مولکول میباشد.
الکل به علت کوچک بودن ساختارش به راحتی از طریق معده و روده جذب میشود و چون به راحتی در آب حل میشود به سمت کبد میرود. الکل وارد شده به بدن سه سرنوشت دارد:
- از طریق ادرار به وسیله کلیه دفع میشود. ۵%
- از ریه و عرق دفع میشود. الکل نقطه جوش پایینی دارد و به راحتی میتواند به حالت گاز درآید. ۵% دستگاههای شاخص الکل مقدار آن را در هوای دمی میسنجند و در اختیار پلیس قرار دارند تا رانندگان متخلف را شناسایی کند.
- به کبد رفته و توسط سلولهای کبدی دچار تغییر میشود. اتانول تحت تاثیر آنزیم الکل دهیدروژناز (ADH) به استالدهید تبدیل شده ولی چون استالدهید شدیدا سمی است توسط آنزیم میتوکندریایی استالدهید دهیدروژناز (ALDH) سریعا به استات تبدیل میشود. استات نیز بعدا میتواند با اتصال به کوآنزیم A به سایر مواد آلی تبدیل شود. همچنین میتواند وارد چرخه کربس شده و ATP تولید کند. ۹۰%
راه های دیگری نیز برای متابولیسم الکل در کبد وجود دارد؛ مثلا سیتوکروم P450 میتواند در شبکه آندوپلاسمی صاف کار ADH را بکند یا این کار می تواند درون پراکسی زوم ها توسط H۲O۲ انجام شود. به هر حال استالدهید باید سریعا از بین برود چون تاثیرات مخربی بر سلول دارد، از جمله اینکه:
- با تاثیر بر پروتئینها از جمله آنزیمها آن ها را از کار میاندازد و مکانیسم مرگ سلولی را تحریک میکند.
- با تاثیر بر DNA احتمال سرطانی شدن آنها را افزایش میدهد مثل ۱,N۲-propanodeoxyguanosine
- دوپامین موجود در مغز را که نیاز بدن است به سالسولینول تبدیل میکند.
استات تولید شده وارد جریان خون میشود و غلظت آن در خون است که واکنش بدن را تعیین میکند:
- ۰۳-۰.۰۵%: احساس شنگولی! رهایی از قید وبند و اعتماد به نفس بالا به شخص میدهد و او را خوش مشرب میکند.
- ۱%: کارکردهای حسی و حرکتی را تحت تاثیر قرار میدهد. تعریف حقوقی الکل نوشیدن از این مقدار شروع میشود.
- ۲%: به طور کلی توان کنترل بر اعمال و رفتار خود را از دست میدهد.
- ۴%<: خطر مرگ را در پی دارد.
زنان به علت بیشتر بودن نسبت چربی به عضله در بدن خود زودتر تحت تاثیر الکل قرار میگیرند. همچنین الکل بیشترین تاثیر را وقتی دارد که دارای کربن دی اکسید باشد(carbonated alcohol) (با فشار بیشتری در روده جذب میشود)، معده خالی باشد و غلظت الکل نوشیدنی بالا باشد. الکل را هیچ وقت خالص مصرف نمیکنند چون باعث مرگ میشود. نوشیدنیهای مختلف غلظت های متفاوتی دارند، مثلا:
- آبجو (Beer) به طور متوسط ۴.۵%
- شراب (wine) 11%
- Champagne حدودا ۱۲%
- ولی نوشیدنی های تقطیر شده غلظت های بالایی دارند. برند هایی مثل whiskey و vodka با تقطیر، درصد الکل را بالا میبرند که گاها به بالای ۹۰% هم می رسد.
الکل موجود در خون (استات) بر بسیاری از ارگانهای بدن تاثیر میگذارد ولی آن چیز که آن را معروف و ممنوع کرده تاثیر آن بر سیستم عصبی مرکزی است. قبلا تصور بر این بود که اثر الکل بر سیستم عصبی، یک اثر سرکوبی عمومی است ولی اکنون جزئیات بیشتری از اثر الکل روی تک تک انتقالدهندههای عصبی در دست است. انتقال دهندههای عصبی موادی شیمیایی هستند که پیام عصبی را بین سلولها رد و بدل میکنند. شناختهشدهترین اثر الکل روی انتقالدهندهها، اثر آن روی گاما آمینو بوتریک اسید (GABA) است. الکل با اتصال به گیرنده های این نوروترنسمیتر اثر آن را افزایش میدهد و چون این نوروتنسمیتر مهاری است باعث سرکوب سیستم عصبی میشود. علاوه بر مورد فوق اثر انتقالدهندههای تحریکی را نیز کم میکند مثل گلوتامات. دوپامین را هم که مسئول سرخوشی و سرحالی انسان است به سالسولینول تبدیل میکند.
الکل تقریبا تمام قسمتهای مغز را تحت تاثیر قرار میدهد که در زیر به طور خلاصه اشاره میشود:
- قشر مخ: این قسمت مسئول تفکر و واکنشهای حرکتی آگاهانه است؛ بنابراین با اثر بر روی مراکز حرکتی شخص پرحرفتر، خوشمشربتر و با اعتماد به نفستر میشود. با اثر بر درک حواس آستانه تحمل درد را بالا میبرد و با اثر بر تفکر، قدرت قضاوت را از فرد میگیرد.
- دستگاه لیمبیک: از دو بخش تشکیل شده که در حافظه و احساس دخیلاند. الکل قدرت ذخیره اصلاعات را در حافظه پائین میآورد و واقعیات را برجستهتر نشان میدهد.
- مخچه: با تاثیرگذاری بر جریانهایی که از بصلالنخاع میگذرند حرکات را تصحیح میکند. عدم تعادل کسی که زیاد الکل مصرف کرده به علث اثر آن بر این قسمت از مغز است.
- هیپوتالاموس: قسمتی از مغز است که با همکاری هیپوفیز رابطه را بین سیستم عصبی و هورمونی برقرار میکند و کارهای زیادی انجام میدهد که به دو مورد اشاره میشود. الکل حس جنسی را افزایش میدهد ولی قدرت به کارگیری آن را از فرد میگیرد. همچنین با کاهش آنتی دیوریتیک هورمون (ADH) حجم ادرار را افزایش میدهد.
- بصل النخاع: مسئول تنظیم اعمال حیاتی فرد است و مرگ در اثر زیاده روی در مصرف الکل به این مورد نسبت داده می شود.
اعتیاد به الکل
الکل اثر تحمل و اعتیاد دارد؛ یعنی باید مرتبا مقدار مصرف افزایش پیدا کند تا همان حس قبلی تکرار شود و با ترک آن واکنشهای جسمی و روانی خاصی پدید میآید. مکانیسم اعتیاد به الکل مانند مخدرهاست، با اثرگذاری بر گیرندههای انتقالدهندههای عصبی. همچنین چون الکل سیستم عصبی را مهار میکند بدن در واکنش به آن فعالیت نورونها را افزایش میدهد. شاید به همین دلیل است که افراد الکلی در زمان عدم مصرف حساستر از بقیه میشوند. با همان مکانیسم قبلی میزان دو آنزیم نامبرده شده در کبد نیز افزایش می یابد که باعث مرگ سلولی و از کار افتادن تدریجی کبد می شود.
- منابع:
- HowStuffWorks
- ncbi
- Lehninger Principles of Biochemistry
- Atkinson & Hilgard’s Introduction to Psychology