مطالعات جدید نشانمیدهد که ژنها تاثیر ۵۰ درصدی در توجیه تفاوتهای سطح تحرک اجتماعی و برقراری ارتباط در کودکان دارند.
این تحقیق که در کالج king لندن انجامشده است، برای اولین بار به بررسی نقش پایهای ژنتیک در چگونگی برقراری ارتباط اجتماعی بین کودکان پرداختهاست و میتواند اثرات مهمی درزمینهی کاهش نابرابری آموزشی داشته باشد.
یکی از بهترین راههای تخمین عادات آموزشی کودکان، مطالعهی سطح آموزش اولیای آنهاست. دانشمندان در گذشته معتقد بودند که این رابطه بهعلت تاثیرات محیطی و نه تاثیرات ژنتیکی بهوجودمیآید؛ برای مثال: اولیایی با موفقیتهای آموزشی بهتر، مطابق انتظار، دسترسی بهتری به منابع آکادمیک و اجتماعی و درنتیجه امکان ایجاد فرصتهای مناسبتر برای تحصیلات فرزندانشان در مقایسه با خانوادههایی با تحصیلات کمتر فراهم میکنند.
محققان با مطالعهی نمونه ای شامل بیشاز ۶۰۰۰ خانوادهی دوقلو، چگونگی تاثیرات ژنتیکی در ۴ گروه مختلف تحرک اجتماعی را بررسی کردند:
- تحرک اجتماعی منفی: کودکانی که موفق به تکمیل مراحل اولیه نشدند اما در خانوادهای دارای تحصیلات دانشگاهی بزرگ شدهبودند.
- تحرک اجتماعی مثبت: کودکانی که مراحل اولیه را کامل کردند اما اولیای آنها فاقد تحصیلات دانشگاهی بودند.
- آموزشدیدهی پایدار: کودکانی که مراحل اولیه را تکمیل کردند و اولیای با تحصیلات دانشگاهی داشتند.
- بدون آموزش پایدار: کودکانی که موفق به تکمیل مراحل اولیه نشدند و اولیای آنها تحصیلات دانشگاهی نداشتند.
محققین همچنین برای مطالعهی تاثیرات ژنتیکی در تحرک اجتماعی همزمان از متد دیگری نیز که برروی مارکرهای DNA مرتبط با استعدادهای تحصیلی در افراد متمرکز میشد به نام Genome-wide Polygenic Scores (GPS) استفادهکردند. آنها متوجهشدند کودکانی که نمرهی GPS بهتری داشتند، حتی درصورت بیسواد بودن خانوادهشان موفق به تکمیل مراحل اولیه شدند. در این بررسی بالاترین امتیاز پلیژنیک به کودکان آموزشدیدهی پایدار و کمترین آن به کودکان بدون آموزش پایدار مربوط میشد و دو گروه دیگر تحرک اجتماعی منفی و مثبت درمیانهی طیف قرارداشتند.
Ziada Ayorech، دبیر این مطالعه از Institute of Psychiatry, Psychology & Neuroscience (IoPPN) در کالج کینگ لندن دراینباره میگوید:
در گذشته تصورمیشد که نقش تحصیلات والدین بر سطح سواد کودکان به دلیل تاثیرات محیطی رخمیدهد اما مطالعهی ما نشان میدهد که عوامل ژنتیکی نیز تاثیر مهمی در این امر دارند. این نتایج مشخص میکنند که نیمی از تفاوتهای اجتماعی موجود در بین خانوادهها، مربوط به تفاوتهای ژنتیکی آنهاست؛ درنتیجه فهم تفاوتهای ژنتیکی کودکان ازنظر فرصتهای تحصیلی برای کاهش نابرابریهای اجتماعی مهم است و بدینگونه میتوان کودکانی را که نیاز به پشتیبانی بیشتر دارند را شناسایی و از آنها حمایت کرد.