پس از این که بشر راهی برای مقابله با آبله پیدا کرد، تنها ۱۸۱ سال زمان برد که بتواند این بیماری را ریشهکن کند. معجون ادوارد جنر، اولین واکسن موفقیتآمیز تاریخ بود که بعدها به الگویی جهت طراحی سایر واکسنها تبدیل شد. ولی متأسفانه ما همچنان نمیدانیم که چه چیزی در داخل این واکسن وجود داشت؟
داستانی دربارۀ ادوارد جنر (Edward Jenner) وجود دارد که هر دانشآموز دبیرستانی آن را شنیده است. این داستان تا حدود زیادی واقعیت دارد، اما … . بیایید یک بار دیگر آن را مرور کنیم:
داستان خوبی است. ما حتی لفظ “واکسن” را هم از متدی که جنر به کار برده بود، اخذ کردهایم. ولی یک جای کار ایراد دارد: ویروسی که در واکسن جنر حضور داشت، احتمالاً متعلق به گاو نبوده است. البته، جنر از گاو نمونه چرک جمعآوری کرده بود. از همین رو شاید بهتر باشد که ایمنی اولیۀ ایجاد شده در پسرک را به ویروس آبلۀ گاوی نسبت دهیم. ولی توالییابیهای ژنتیکی مدرن که بر روی قدیمیترین نمونههای در دسترس واکسن آبله صورت گرفته، خبر از چیز دیگری میدهد.
نتایج این آزمایشها نشان میدهد که ویروس موجود در واکسنهای اولیه قرابت چندانی با ویروس گاوی ندارد. بلکه بیشتر شبیه ویروس آبلۀ اسب (Horsepox) است. این مسئله مدت زمانی سوژۀ بحث دانشمندان بوده، و اخیراً در پی انجام آزمایشهای جدیدتر، شدت بیشتری گرفته است. توالییابی واکسنی که از سال ۱۹۰۲ بر جای مانده، نشان داده است که چیزی بالغ بر ۹۹/۷ درصد از ویروس موجود در آن، مشابه ویروس آبلۀ اسب است. ویروسشناسان یافتههای جدید خود را در ژورنال پزشکی نیو انگلند (New England) – با IF: ۷۲/۴۰۶ – منتشر کردهاند.
یافتههای فوق با آن چیزی که جنر فکر میکرده، همخوانی دارد. او در بخشی از نوشتههای خود آورده است که، بهترین نمونۀ چرک برای واکسینه کردن مردم، چرک اسب است، که خود، گاوها را آلوده ساخته بود؛ و قابلیت استفاده روی انسان را دارد. وی حتی مستقیماً نمونههایی از چرک بثورات اسب را نیز استخراج کرده بود.
ولی مشکل اصلی در حقیقت چیز دیگری است. قضیه اینجا بغرنج میشود که ویروس موجود در واکسنهای اولیه اصلاً در طبیعت یافت نمیشود. ظاهرا ویروس وکسینیا (Vaccinia) فقط در آزمایشگاهها یافت میشود، و در هیچ میزبان زندهای نمیتوان آن را پیدا کرد. این ویروس، قطعاً گاوی نیست، از طرف دیگر تماماً اسبی هم نیست، و از یک سوی دیگر، ویروس واریولا (Variola) هم نیست؛ که اساساً در انسان بیماری ایجاد میکند. وکسینیا صرفاً در حدی به واریولا شباهت دارد که بتواند بدون کشتن میزبان، او را ایمن کند. ولی تمام واکسنها هم حاوی سویۀ یکسانی از وکسینیا نیستند.
امروزه در ساخت واکسنهای جدید، تلاش میشود فرمولاسیون اورجینال آن تا حدود زیادی حفظ شود. ولی باید این را بدانیم که در زمان جنر، و حتی سالها پس از آن، ویروسهایی که به منظور تهیۀ واکسن استفاده میشدند، مدام از یک میزبان به میزبان دیگر در حال انتقال بودند. و تهیۀ واکسن نیز در زمانهای مختلف – و نه یک زمان واحد – صورت گرفته بوده است. همین مسئله باعث شد انتخاب تکاملی وارد کار شود و ویروس وکسینیا در گذر زمان، تغییراتی را متحمل شود که ماحصل آن تعداد زیادی سویۀ مختلف است که برای ما به یادگاد مانده است.
پس ما میدانیم که این واکسن بهخصوص، مالفورد ۱۹۰۲، از ویروس آبلۀ اسب ساخته شده است. اما از این مسئله که نمونۀ فوق از کجا به دستمان رسیده و یا این که چه تعداد واکسن آبله از اسب منشأ گرفتهاند، اطلاعی نداریم. توالییابیهای بیشتر، دانش ما را در این زمینه افزایش خواهد داد، ولی تنها در صورتی که بتوانیم به اولین نمونه از واکسن آبله دست یابیم. در غیر این صورت، این داستان برای همیشه در کتابهای تاریخ مهآلود، مدفون خواهد شد.