آیا نتیجهی تکامل قطعی و قابل پیشبینی است؟ به عبارتی دیگر آیا تکامل انسان یا هر موجود دیگری غیرقابل اجتناب است؟ این یکی از بزرگترین سوالات مطرحشده در زیستشناسی است.
Jonathan Losos، متخصص تکامل از دانشگاه هاروارد، از دو دیدگاه متضاد Stephen Jay Gould و متخصص علوم شناختی کمبریج، Simon Conway Morris، به این موضوع میپردازد.
Gould اظهار میکند که اگر فیلم زندگی را از نو پخش میکردیم شاهد نتایج متفاوتی میبودیم زیرا الگوی تکامل غیرقابل پیشبینی است. در مقابل Conwey به تکامل همگرا معتقد است؛ یعنی در شرایط یکسان شاهد نتایج یکسانی خواهیم بود.
Loses دلایلی را که پشت عقاید گولد و کانوی موریس وجود دارد توضیح نمیدهد. او به این نکته نیز نمیپردازد که چگونه دیدگاههای متضاد آنها (کانوی موریس مسیحی است؛ اما گلد یک مارکسیست بود) بر تفکرشان تأثیر میگذارد.
Losos در ابتدا روی نمونههای شناخته شدهی تکامل همگرا تمرکز میکند. برای مثال حیوانات جزیرهای مانند اسب آبی و ماموتها نسبت به همتایان قارهای خود کوچکتر هستند. همچنین جزئیات خاصی از سری مطالعات تجربی در مورد مارمولکها و ماهیها را ارائه میدهد که از نظریهی تکامل همگرا و کانوی موریس حمایت میکند.
مقاله مرتبط:شما به راحتی میتوانید جزئی از روند تکامل باشید!
اما به نظر میرسد که در فصلی از مطالعهی تکامل باکتریایی ریچارد لنسکی، Losos دیدگاه خود را تغییر داده است. آزمایش لنسکی در سال ۱۹۸۸ آغاز شد و تا به امروز، نزدیک به ۷۰،۰۰۰ نسل و میلیارها میلیارد سلول را شامل شده است. در ابتدا، ۱۲ نوع یکسان از باکتریها به سرعت رشد کرده و طی نسلها سلولهای بزرگتری را به وجود آوردند، که نشانگر تکامل همگرا بود. اما پس از حدود ۳۱۰۰۰ نسل، یک نسل، انطباق منحصر به فردی را نشان داد؛ توانایی تغذیه با سیترات. در بین مجموعهای از جهشهای تصادفی، این مسیر تکاملی بسیار متفاوتتر از بقیه بود. تلاشهای لنسکی برای تشویق دیگر باکتریها برای پیروی از همین مسیر، با شکست مواجه شد! یعنی به نفع نظریهی Gould!
بالاخره گلد یا کانوی موریس؟
به عقیدهی Loses حق با هیچ یک از آنها نبود. در مواجهه با فشارهای انتخابی مشابه، جمعیت مشابه نتایج تکاملی همگرایی خواهند داشت. حتی گروههای غیرمرتبط به هم مانند کیسهداران و جفتداران نیز ممکن است اینگونه عمل کنند.
اما این فرایند در همه جا وجود ندارد. گاهی اوقات اتفاقاتی میافتد که تکامل کمی دیوانهوار پیش میرود! در نیوزیلند، تا زمانی که انسانها وارد شوند هیچ پستاندار زمینی وجود نداشت. اما به عنوان نمونهی قابل توجهی از تکامل غیرهمگرا، پرندگان این جزایر به هیچ گونهای مشابه با پستانداران سایر نقاط، که کنام و شرایط محیطی یکسانی داشتهاند، تکامل نیافتند.
در کنار نشانههای گسترده از تکامل همگرا، زندگی بسیاری از اشکال منحصر به فرد را تولید میکند. نسل انسان یکی از آنهاست.
مقاله مرتبط:تکامل؛ سرعت بیشتر در بازهی زمانی کوچکتر؟
اما قبل از اینکه خواننده بتواند نتیجه بگیرد که منحصر به فرد بودن ما نشان میدهد که ما هدف نهایی تکامل هستیم، Loses برگ دیگری را رو میکند: پلاتیپوس آبی منقاردار!
این پستاندار تخمگذار، مو و منقار دارد. همانند ما، دودمان آن در رکوردهای فسیلی منحصر به فرد است. Losos نتیجه میگیرد که شایستگی انسان برای اینکه پایان تکامل در نظر گرفته شود بیشتر از پلاتیپوس نیست! زیرا او هم ویژگیهای منحصر به فرد و شگفتانگیزی دارد. همهی تکامل همگرا نیست، و منحصر به فرد بودن هم دلیلی بر سرنوشت نیست!