پژوهشی که روی افراد متولد شده با یک دست انجام شده است نشان میدهد که نورولوژیستها ممکن است اساساً شیوهی عملکرد مغز را اشتباه متوجه شده باشند.
دکتر تامار ماکین۱ از کالج لندن اظهار دارد که این تئوری جدید، در صورتی که اثبات شود، میتواند اساس علم نورولوژی را به شکلی تکان دهنده تغییر دهد! شگفتآور خواهد بود که چگونه در تمام این سالها دانشمندان و پزشکان عملکرد مغز را اشتباه متوجه شده بودند.
یک تیم پژوهشی بینالمللی گسترده شامل دانشمندانی از بریتانیا، اسرائیل، کانادا و سوئیس از یک اسکن MRI برای تحت نظر گرفتن فعالیتهای روزانه افرادی که به شکل مادرزادی با یک دست متولد شدهاند استفاده کردند. آنها پی بردند که نواحی از مغز که به شکل تئوری باید با عضوی که موجود نیست مرتبط باشند، در این افراد در حین انجام فعالیتهای ساده با استفاده از دست، پاها و دهان، فعال هستند؛ همانند یک فرد نرمال دارای دو دست.
مقالهی مرتبط: سه تکنیک برتر ساخت ارگانهای مصنوعی
نتایج این پژوهش در مجلهی Current Biology منتشر شدهاست و نشان میدهد آنگونه که سابقاً تصور میشد هر بخش از مغز برای کنترل قسمت خاصی از بدن سازماندهی شدهاست، ممکن است حقیقت نداشته باشد.
دکتر ماکین عقیده دارد:
در صورتی که از تئوری بالا اطمینان حاصل شود، بدین معناست که ما کاملا سازماندهی مغز را اشتباه متوجه شدهایم؛ چرا که به نظر میرسد اساسی عملکردی داشته باشد تا ساختمانی. این نتایج در صورتی که اثبات شوند، بسیار عظیم خواهند بود.
این پژوهش، بنا بر توضیحات محققان در ادامه، نشان میدهد ناحیهای که برای مثال، آن را به عنوان ناحیهی کنترل دست میشناسیم، در حقیقت تنها ناحیهای از مغز است که به شکل معمول بر عملکر دست نظارت میکند.
در افراد نرمال، همهی این حوادث در بخش کنترلکنندهی دست ناغالب رخ میدهد اما در افرادی که با یک دست متولد میشوند، این ناحیه لزوما در چنین نقشی را برعهده ندارد.
دکتر ماکین تاکید دارد که تمامی یافته در حال حاضر در مرحلهی تئوری قرار دارد.
در صورتی که درستی آن ثابت شود، شواهد جدیدی برای خاصیت انعطاف مغز کشف خواهد شد؛ ایدهای که به بررسی خاصیت تطبیق مغز با شرایط جدید میپردازد و در نهایت، میتواند روزنهی امیدی برای ساختن اعضای مصنوعی با قابلیت کنترل تمام ذهنی برای افراد دارای نقص عضو باشد.
پینوشت
۱ Tamar Makin