تالاموس بسیار مهمتر و پیچیدهتر از چیزی است که قبلاً تصور میشد.
تالاموس ناحیهی کوچکی در مرکز مغز است و به نظر میرسد سیگنالهای بینایی، بویایی، چشایی و لامسه را تقویت کرده و به مناطق دیگر مغز جهت تجزیه و تحلیل ارسال کند. اما مطالعات جدید نشان دادهاند که نقش تالاموس فقط انتقال اطلاعات نیست بلکه تالاموس دارای نقش در رفتارهای شناختی مانند تصمیمگیری و تمرکز است. اگر بتوانیم به عمق تواناییهای تالاموس در انسان پی ببریم، این موضوع میتواند به ما در معالجهی انواع مشکلات سلامتی مربوط به مغز، از اسکیزوفرنی گرفته تا آلزایمر، کمک کند.
محققان مرکز پزشکی لانگون (Langone) در دانشگاه نیویورک با کار کردن روی موشها و استفاده از شبیهسازیهای کامپیوتری، به این نتیجه دست یافتند که تالاموس نه تنها در عبور پیامهای حسی (به جز بویایی) نقش دارد، بلکه همزمان موجب تقویت اتصالات نورونی میشود.
این موضوع به مغز ما کمک میکند تا تعیین کند که هنگام تصمیمگیری باید به چه چیزی توجه کنیم؛ به این معنی که تالاموس میتواند نقش بزرگی در تصمیمگیریهای قطعی انسان بازی کند.
یکی از محققین به نام مایکل هالاسا (Michael Halassa) میگوید:
مطالعات ما بهروزترین و شفافترین تصویر را در مورد تالاموس خلفی- میانی(MD) نشان میدهد که احتمالاً هدایتکنندهی اتصالات بین جریانها در زمانی است که مغز به قوانین از پیش آموختهی خود مراجعه کرده و تصمیماتی را در زمان حال میگیرد.
تیم تحقیقاتی با کار کردن بر روی موشها میخواست نحوهی تعامل بین دو قسمت تالاموس را مشخص کند:
۱. قشر جلویی یا پریفرونتال (PFC): که نقش آن در حافظه و تصمیم گیری است.
۲. تالاموس خلفی- میانی (MD): که یک هستهی بزرگ در داخل تالاموس است.
موشها آموزش داده شدند که در ازای پاسخ به پرتوهای نور و صدا، به عنوان جایزه، غذا دریافت خواهند کرد و این آموزشها مکرراً برای آنها انجام شد تا این موضوع را به خاطر بسپارند(در واقع موشها را نسبت به این اتفاق شرطی کردند). سپس پروتئینهای مخصوص حساس به نور به نواحی PFC و MD تزریق شدند و بدین طریق محققان توانستند آنها را به صورت مصنوعی تحریک کنند.
آنها متوجه شدند افزایش فعالیت MD توانایی جانوران را برای انتخاب گزینهی صحیح بر اساس آموزههای قبلی، افزایش داد. اشتباهات موشها برای درک علامتدهی درست مربوط به غذا، ۲۵ درصد کاهش یافته بود. اما زمانی که فعالیت PFC افزایش داده شد، توانایی موشها برای انتخاب هوشمندانه در برخی موارد تا ۵۰ درصد کاهش یافت.
یعنی افزایش فعالیت MD به مغز پستانداران کمک میکند که با توجه زمینهی موجود، نورونهای صحیح را برای یک تصمیم خاص انتخاب کنند و این موضوع نقش تالاموس را از حد یک دروازه برای حواس مختلف بالاتر میبرد. البته نتایج آزمایش تاکنون فقط در موشها مشاهده شدهاند و تا زمانی که روی انسان تکرار نشوند، نمیتوان با اطمینان گفت که این نتایج برای انسان نیز صادق هستند.
اما اگر این یافتهها در انسان هم صدق کنند، روی درمان بیماریهایی که به حواس ارتباط دارند، مؤثر خواهد بود؛ مانند بیخوابی و اسکیزوفرنی. برای مثال اگر مشکلات حسی ارتباطی با مشکلات خواب یا انواع خاصی از جنون داشته باشند، احتمالاً بتوانیم به نقش تالاموس در این وقایع پی ببریم. هالاسا در این باره میگوید:
این یافتهی جدید بر این موضوع دلالت میکند که تالاموس در نقایص شناختی که همراه بیماریها میآیند، از ایجاد مشکل در اتصال بین نورونها جلوگیری میکند. به هر حال نتایج تحقیقات ما از این فرضیه که ادراک میتواند با افزایش عمکرد تالاموس تقویت شود، حمایت میکنند.