شگفت انگیز نبود اگر به اندازه ای که از گذشته مي دانيم، از اینده هم می دانستيم؟ تا مرتکب خطاهای همیشگی مان نشویم؟ نه تنها غیرواقعی و خیالی است، غیر عاقلانه هم است… اشتباهات، یک کار بزرگ و مهم تلقی میشوند چرا که خطاها اغلب تخته پرشی برای موفقیت هستند.
توماس ادیسون با دستیار آزمایشگاه که بعد از بیش از ۷۰۰ بار آزمایش شکست خورده بود، درحال کار کردن بود. با نا امیدی به ادیسون گفت که بعد از همه این اشتباهات، خطاها و شروعهای نادرست، اعتقاد دارد که این پروژه معتبر و صحیح نیست. ادیسون به سرعت به او گفت که او زمانش را تلف نکرده است، چون که بیشتر از هر شخص دیگری درباره این پروژه میداند_ او اشتباه نکرده بلکه علم و دانایی کسب کرده حتی اگر به کار نیاید. پس دستیار با قدرتی تازه به پروژه اش بازگشت.
قاطعانه میتوان گفت که اگر هرکدام از ما مسیر درست برای زندگی انتخاب کنیم، با انجام کارهای بیشتر و بیشتر به هدف میرسیم. بعد از هر اشتباهی، باید متوجه شویم که میتوانیم به عقب نگاه کنیم و یاد بگیریم اینگونه میتوانیم با اعتماد به نفس جلو رویم و از ارتکاب مجدد به اشتباهات مشابه جلوگیری کنیم.
اینجا سه روش برای مواجه شدن با اشتباهات آورده شده:
۱. به اشتباهات به چشم یک پله بسوی راه حل نگاه کنید.
به اشتباهات اجازه ندهید شما را افسرده و نا امید کنند. ما باید متوجه شویم که افسردگی و نا امیدی چیزهای منفی هستند که آینده را محدود میکنند.
۲. اشتباه را بپذیرید.
من میپذیرم که جرات میخواهد ولی شناخت خطاها، نشانه بلوغ است. شناختن آنها به معنی انکار کردن نیست. منکر شدن آینده را محدود میکند.
۳. بدانید که وقتی اشتباه را قبول نمیکنید آنها را منفی تلقی میکنید.
وقتی با اشتباهات مواجه میشویم، آنا را مثبت در نظر میگیریم.