دردنامه، هفتهنامۀ مجازی “دکتر مجازی” است که منحصراً بر روی “درد” تمرکز دارد. دردنامه یکشنبۀ هر هفته منتشر خواهد شد.
حدود دو سال قبل، مادری پسر کوچکش را جهت معاینه به بیمارستان پرنسس الکساندرا (Princess Alexandra) در هارلو (Harlow) برد. بن توماس پنجساله (Ben Thomas) در اطراف دهان و چند نقطۀ دیگر از بدنش راش پوستی (Rash) داشت. مشکل بن به اشتباه “ورم لوزه” (Tonsillitis) تشخیص داده شد و با مقداری آنتیبیوتیک مرخص گردید.
چند ساعت بعد، راش گسترش یافته و در قسمتهایی تاولدار شده بود. بن را دوباره به بیمارستان بردند. این بار مشکل بن، سندرم استیونز-جانسون (Stevens-Johnson Syndrome) تشخیص داده شد، نوعی اختلال پوستی که به دنبال حساسیت به آنتیبیوتیکها میتواند بروز یابد. بنابراین مصرف آنتیبیوتیک برای بن ممنوع شد. اما مشکل بن این نبود.
صبح روز بعد، تازهدکتری (!) پس از بررسی وضعیت بن متوجه شد که مشکل وی SJS نیست بلکه او مبتلا به نوعی وضعیت حاد پوستی به نام “نشانگان پوست سوختۀ وابسته به باکتری استافیلوکوکوس” (Staphylococcal Scalded Skin Syndrome) است. بنابراین منطقی بود که در همان لحظه دوباره مصرف آنتیبیوتیک شروع شود.
ولی برای تشخیص درست خیلی دیر شده بود. بن ۹۹ از درصد اپیدرم پوستش را از دست داد. اگزوتوکسینهای* اپیدرمولیتیک (تجزیه کنندۀ لایۀ سطحی پوست) باکتری استافیلوکوکوس اورئوس (Staphylococcus aureus) پوست بن را خوردند! او سه هفتۀ را به صورت مومیایی شده در بخش مراقبتهای ویژه بیمارستان برومفیلد (Broomfield) بستری شد تا اپیدرم پوستش دوباره احیا شود. بن خیلی درد کشید! ای کاش بن، اشلی بود!
هفتۀ قبل تعریف بسیار سادهای از درد ارائه کردیم و آموختیم که درد “ادراکی حاکی از یک آسیب بافتی محتمل” است. علیرغم یکسان بودن مکانیسم ایجاد، دردی که بن توماس متحمل شده است مطمئناً متفاوت از درد قطع عضو (!) بوده و نیز حامل پیام متفاوتی میباشد. بیایید نگاهی نزدیکتر به درد داشته باشیم.
درد بیولوژیک (Nociceptive Pain)
این نوع درد، عمومیترین حالت درد بوده و در اثر تحریک گیرندههای درد موجود در بافتهای سطحی و عمقی بدن ایجاد میشود. درد بیولوژیک (معادل فارسی دقیقی برای Nociceptive نمیشناسم!) عموماً به دو زیرگروه “جسمانی” و “احشایی” تقسیم میشود.
- جسمانی (Somatic): این نوع درد، به دنبال واردآمدن آسیب به پوست، ماهیچه، استخوان، مفصل و بافت همبند حس میشود. درد جسمانی عمقی، اغلب به صورت گنگ یا تیرکشنده در نقطهای خاص از بدن احساس میشود. درد جسمانی ناشی از آسیب به پوست یا بافت زیرین آن کیفیت متفاوتی دارد، تیزتر است و اغلب حس سوختن یا سوزنیشدن را نیز به فرد القا میکند. درد جسمانی در اکثر مواقع همراه با التهاب بافت آسیبدیده، خود را بروز میدهد. درست است که التهاب، پاسخی کاملاً طبیعی از جانب بدن به آسیبهای بیرونی بوده و برای فرآیند بهبود ضروری است، اما در صورت عدم بهبود میتواند تبدیل به یک بیماری مزمن دردناک شود. درد مفصل ناشی از “التهاب مفصل” یا “آرتریت روماتوئید” ملموسترین مثال برای التهاب مزمن بیماریشونده (!) است.
- احشایی (Visceral): درد احشایی، به درد ناشی از آسیب ادامهدار واردشونده به اندامهای داخلی و یا بافتهای احاطهکنندۀ این اندامها، نسبت داده میشود. اگر این اندام داخلی، توخالی باشد (مانند روده یا مثانه) درد موضع مشخصی نداشته و باعث ایجاد حس “گرفتگی” میشود. اگر عضو داخلی آسیبدیده توخالی نباشد، درد عمقی بوده و کیفیتی مانند واردآمدن فشار یا خنجری شدن (احساس وارد آمدن ضربات چاقو به عضو درگیر: Stabbing) دارد.
درد نوروپاتیک (Neuropathic Pain)
این درد در پی بروز تغییراتی در سیستم عصبی ایجاد شده که منجر به حفظ حس درد در بافت آسیبدیده حتی پس از بهبود آسیب/زخم میشود. در اغلب موارد، آسیبی که باعث بروز این نوع درد میشود مستقیماً سیستم عصبی محیطی و یا مرکزی را درگیر میکند. درد نوروپاتیک میتواند با تروما (Trauma، آسیب روحی ناشی از یک واقعۀ ناگوار) و یا بیماریهایی نظیر دیابت، مرتبط باشد. از جمله سندرمهای القاکنندۀ درد نوروپاتیک میتوان به موارد زیر اشاره نمود:
- نوروپاتی وابسته به دیابت (Diabetic Neuropathy)
- نورالژی عصب سهقلو (Trigeminal Neuralgia) که یکی از دردناکترین دردهای بشری است!
- نورالژی پس از زونا (Postherpetic Neuralgia)
- درد پسا سکتۀ مغزی (Post-Stroke Pain)
- دیستروفی سمپاتیک رفلکسی (Reflex Sympathetic Dystrophy)
بعضی از مبتلایان به نوروپاتی، آن را دردی عجیب و متفاوت توصیف میکنند که حسی مانند سوختن یا شوک الکتریکی در فرد ایجاد میکند. این نوع درد میتواند با حساسیتهای پوستی همراه شود.
درد روانزاد (Psychogenic Pain)
بیشتر بیماران مبتلا به دردهای مزمن، درجاتی از ناراحتی روانی را بروز میدهند. بیماران ممکن است مشکلاتی نظیر اضطراب، افسردگی و یا احساس ضعف در برابر مشکلات زندگی داشته باشند. دیسترس (Distress) یا ناراحتی روانی نه تنها یکی از عوارض دردهای مزمن است، بلکه به خودی خود می تواند سبب تشدید اینگونه دردها شود. “درد روانزاد” بهترین اصطلاح برای توصیف دردهایی است که در پی مشکلات روانی بروز پیدا میکنند.
این ارتباط گستردۀ بین درد و روان بدین معنی است که بیماران مبتلا به دردهای مزمن باید از نظر فاکتورهای روانی ارزیابی شوند و در صورت نیاز دورۀ رواندرمانی طی کنند. در بعضی از موارد، مشکلات روانی عامل اصلی درد هستند. این بدین معنی نیست که بیمار درد را تجربه نمیکند؛ برعکس، بیمار کاملاً در رنج و عذاب است، اما عامل اصلی این درد به احساسات، مشکلات عدم یادگیری یا سایر فرآیندهای روانی باز میگردد. گاهی اوقات پزشکان با بیمارانی مواجه میشوند که تظاهر به درد میکنند و یا به عبارت دیگر متمارض (Malingerer) هستند (توجه کنید که این تمارض ناآگاهانه است و فرد از روی عمد و برای گرفتن مرخصی پزشکی تمارض نمیکند!). این اتفاق نادری است. دردهای روانزاد به اندازۀ دردهای جسمانی دردناک هستند.
پینوشت: با عرض پوزش در رابطه با تصاویر بن توماس، این تصاویر انحصاری Mercury Press & Media Ltd بوده و کیفیت بهتری از این تصاویر در دست نیست.