وقتی رابطهها به پایان می رسد افراد از نظر عاطفی بسیار رنجور می شوند و کاهش این رنج را دور از ذهن تلقی میکنند. اگر شما کسی هستید که رابطه را تمام کرده، احتمالا از احساس گناه و ندامت به ستوه آمدید و اگر کسی هستید که ترک شده با اندوه طرد شدن مواجهید. بدتر از همه، شما احساس می کنید کاری جهت بهبود وضعیت از شما ساخته نیست و برای همیشه با یاس و روحیهی ضعیف درگیر خواهیدبود. شاید خود را تنبیه کنید چرا کار بهتری انجام ندادید که رابطه به ترک کردن یا ترک شدن ختم نشود.
تمام کردن یک رابطه بسیار استرسزاست بنابراین پایان خوشی برای آن به ذهنتان خطور نمیکند؛ در عوض تصور میکنید هرچه سریعتر از این رابطه خلاص شوید بهتر است. این کار ممکن است مدت زمان رنجش و ناراحتی شما را کاهش دهد، اما ردی از این زخم باقی بماند که تا سالیان سال بر وجود شما و شریک زندگی آیندهتان اثر میگذارد. شاید بیاندیشید بهترین راه برای حل این مشکلات دوری و ناپدید شدن است خصوصا اگر شما دو نفر، اشتراکی در تعهدات اقامتی و خانوادگی نداشته باشید. شاید ناپدید شدن در آن موقعیت تصمیم خوبی باشد اما مطمئنا در روابط آیندهی شما مشکلاتی ایجاد میکند.
صمیمیت واقعی شما را قادر میسازد رابطهی عمیقتری داشته باشید. نه تنها صمیمیت نمایانگر کیفیت رابطه است چهبسا بیانگر شایستگی افراد است. برای اینکه فرد بتواند با شخص دیگری ارتباط نزدیک داشته باشد لازم است احساسات خود را در طول رابطه با او در میان بگذارد. اما این کار برای رابطهای در آخرین نفسهای حیات چندان خوشایند نیست. احتمال دارد شما در ابراز احساسات منفی زیادهروی کنید بنابراین عقل حکم میکند ناراحتی خود را به گونهای بیان کنید که حیثیت طرف مقابل، لکهدار نشود. وقتی در مورد تمام شدن زمان رابطه صحبت می کنید نمیتوانید طرفداری او را به خودتان جلب کنید. دفعهی بعد که در رابطهی نزدیک هستید شاید بتوانید مشکلات این رابطه را تکرار نکنید.
برمیگردیم به این سوال که بهترین شیوه در اتمام یک رابطه به عنوان راه خوب چیست؟ شارلین بل و همکارانش در دانشگاه نیوبرانزویک به رویداد “پیگیری و تماس پس از رابطه” PRCT علاقمند بودند. نمونهی پژوهش آنها شامل ۲۷۱ دانشجو(دو سوم زن) بود. بل و همکارانش از افراد میخواستند در مورد آخرین رابطهی تمام شده گزارش دهند و شدت آن را با نخستین رابطههای بهبنبسترسیده مقایسه کنند. همچنین از شرکتکنندگان خواستند در خصوص رفتار خود، رفتار پـارتنر سابق، رفتارهای PRCT و تاثیر آن بر شخصیت کنونی و قبلی خود توضیح دهند.
تیم کانادایی دریافت رفتارهای PRCT درمیان بزرگسالان نوبالغ نسبتا شایع بوده؛ ۶۰% افراد رفتارهای PRCT داشتند یا از طرف مقابلشان این رفتارها را شاهد بودند. رفتارهای PRCT ناشی از ناراحتی و سختی جدایی است. هرچه تاثیر جدایی بر فرد بیشتر باشد احتمال بروز رفتارهای PRCT بیشتر است. این یک حقیقت است حتی اگر فرد در آغاز جدایی باشد. نویسنده اظهار میکند:” افرادی که پس از جدایی رنجش و ناراحتی بیشتری داشته، تلاش بیشتری برای ارتباط مجدد میکنند آنها میکوشند تحت هر عنوانی بازهم در زندگی پـارتنرشان حضور داشته باشند.” در حقیقت هرچه فرد آلام بیشتری پس از قطع رابطه احساس کند، از راههای گوناگونتری برای پیگیری و تجدید رابطه اقدام میکند.
اگر فرد تمام تلاشش را معطوف احیای رابطه کند بهبود وضعیت روحی فرد پس از جدایی دیرتر خواهدبود. توجه به این نکته عامل پیشبینی رفتارهای PRCT بود. بر اساس یافتههای این تحقیق قطع خیلی سریع یک رابطه کار درستی نیست بهتر است افراد به هم فرصت بدهند و آمادگی کسب کنند.
مطالعهی بل و همکارانش گرچه مبتنی بر یک نمونهی دانشجویی بود با روایتهای عاشقانه ترکیب شد، دیدگاهی در مورد رهاکردن و پایان رابطه ارائه داد. بر اساس این مطالعه و مطالعاتی که قبلا منتشر شده می توانیم بهترین و بدترین راهها برای مدیریت و پایان رابطه را ذکر کنیم.
۵ راه نامناسب
۱-ناپدید شدن: بدون هیچگونه هشدار یا فرصتی برای تماس، شریک خود را ترک کرده و او را در برزخ گذاشته اید. ناپدید شدن تنها راهکار نیست.
۲-مقصر دانستن خود: رابطه از دو نفر تشکیل شده، وقتی افراد به وظایفشان عمل نکنند، آشوب و پریشانی پیش میآید. اگر هنگام خروج از رابطه تنها به نقش خود متمرکز شوید نمیتوانید علائم هشداردهندهای که در طرف مقابلتان وجود داشته ببینید. علائمی که شاید در رابطههای بعد هم وجود داشتهباشند.
۳-بدگویی: معطوف کردن توجه به رفتارها و نقص های طرف مقابل و فراموشی از خود، شما را از اصلاح نقاط ضعف و تقویت نقاط قوت بازمی دارد، صحبت با دیگران و تنها مقصر دانستن طرف مقابل تصویر زشتی برای آنها می سازد.
۴-خیالبافی: افرادی که در مطالعهی بل و همکارانش شرکت کرده بودند و با PRCT درگیر بودند زمان زیادی به رفتارهای پـارتنرشان فکر میکردند. در نتیجه کمتر توانسنتند وارد رابطهی جدید شوند.
۵-تعقیب کردن: همانطور که در مطالعهی کانادایی دیدیم عدم توانایی فرد در خروج از رابطه باعث رنج عاطفی شدیدتر میشود. خوشحال بودن طرف مقابل بعد از جدایی شاید تا مدتها شما را درگیر کند ولی پیگیری شدید وضعیت او مانع بهبود شما میشود.
۵ راه مناسب
۱-کسب آمادگی: در پژوهش بل و همکارانش دیدیم تنها عاملی که جدایی را سخت می کند غافلگیر شدن افراد و ترک آنهاست. برای ساماندهی تحولات مهم زندگی به خودتان و طرف مقابلتان فرصت دهید.
۲-قبول مقصر بودن، اما نه همهی تقصیرات: صمیمی تر شوید به این معنی که نسبت به ضعف و قوت خود در رابطه آگاهی کسب کنید.
۳-حفظ شان خود و طرف مقابلتان: در پژوهشی با موضوع میزان طلاق به اهمیت “حفظ آبرو” اشاره شد. حفاظت از عزت نفس خود و پـارتنرتان بسیار مهم است. بنابراین شکست در رابطه مایهی خجالت شما نخواهد بود.
۴-مرزبندی: همانطور که مشاهده کردیم، ارتباط گسترده پس از رابطه راه بسیار بدی برای اتمام رابطه است. بهتر است در پایان رابطه مشخص کنید چقدر با یکدیگر در ارتباط باشید.
۵-دوراندیشی: پیشینهی روابط ما کلید اتفاقات زندگی ما در آینده هستند.حتی اگر پیامدهای جدایی، بسیار آزاردهنده باشند برای همیشه پایدار نخواهند ماند. شما می توانید در روابط آینده به مرحله ای برسید که از وضعیتکنونی غیرقابلپیشبینی باشد.