بیماری های روانی میتوانند ناتوانکننده باشند و اغلب جزء ژنتیکی هم دارند. با این حال تکامل، هنوز آنها را دور نینداخته است. اکنون، تحقیقی که اخیراً انجام یافته، شروع به روشن کردن نقش انتخاب طبیعی کرده. محققان نگاه جدیدی به این قضیه دارند؛ به اینکه چگونه پایههای ژنتیکی بیماریهای روانی در طول زمان تغییر کرده است.
بسیاری از اختلالات روانی چندژنی هستند: آنها میتوانند صدها هزار ژن و جهش ژنتیکی را درگیر کنند. ردیابی این مناطق ژنی هم دشوار است. چنین مطالعاتی به اطلاعات ژنومی کلانی نیاز دارد. اما ظهور پایگاههای داده کلان از ژنوم انسانی در سالهای اخیر، محققان را قادر ساخته تا به بررسی ارتباطات بالقوه بین بیماریهای روانی و عوارض محیطی یا اجتماعی که شاید باعث پدیدار گشتن آنها شده باشند، گردد. بقیه هم به سراغ نئاندرتالها رفتهاند تا بلکه با بررسی توالیهای ژنتیکی آنها بتوانند اطلاعاتی از این اختلالات و تواناهای شناختی در انسانها کسب کنند. برخی از این گروهها، اکتبر امسال نتایج کار خود را در نشست انجمن ژنتیک انسانی آمریکا (ASHG) در اُرلاندوی فلوریدا مطرح کردند.
یافتههای یکی از پروژهها به رهبری باربارا استرنجر، متخصص ژنتیک جمعیت، حاکی از این است که تکاملی که برای متغیرهای DNA انتخاب شده، به نظر میآید در برابر اسکیزوفرنی از انسانها محافظت میکند. این مطالعه از صدها هزار ژنوم انسانی با استفاده از روش آماری بهره برده که سیگنالهای انتخاب را در طول ۲,۰۰۰ سال گذشته شناسایی کردهاند. هیچ علامتی از انتخاب در مناطق ژنتیکی مرتبط با بیماری روانی وجود ندارد.
بسیاری از نشانههای اسکیزوفرنی، مثل توهمات شنوایی و جملات درهم، مناطقی از مغز را درگیر میکند که با گفتار، ارتباط دارند. در طی پروسهی تکامل نخستینیان (hominid)، توانایی تکلم میتوانسته بر خطر کوچک اما غیرقابلاجتناب درگیر در زبان که شاید نتیجهاش اسکیزوفرنی در درصد کوچکی از جمعیت باشد، سنگینی کند.
مقالهی مرتبط: مطالعه روی دوقلوها تقریباً ۸۰ درصد اسکیزوفرنی را به وراثت مرتبط کرده است
در جستجوی زمینه
تیم دیگر به رهبری رناتو پولیمانتی، متخصص ژنتیک انسانی در دانشگاه ییل، در تلاش است تا کلاف آشفتهی بین عوامل محیطی، بیماریهای روانی و خصوصیات رفتاری را سر و سامان بخشد. پولیمانتی و همکارانش ۲,۴۵۵ نمونهی DNA را از افرادی در ۲۳ مکان در اروپا جمعآوری کرده و خطر ژنتیکی هر فرد را برای ابتلا به بیماریهای روانی، مثل اوتیسم و خصوصیات شخصیتی مثل برونگرا بودن مورد بررسی قرار دادند.
سپس ارتباط این خطر با برخی عوامل محیطی، مثل ریزش باران، دمای زمستان یا شیوع بیماریهای عفونی مورد تحقیق قرار رفت. ایده این بود که شاید این عوامل در انتخاب خصوصیات انسانی تأثیرگذار بوده باشند.
افرادی که در مناطقی از اروپا با دمای نسبتاً پائین زمستانی زندگی میکنند، از لحاظ ژنتیکی بیشتر مستعد ابتلا به اسکیزوفرنی هستند. پولیمانتی پیشنهاد میکند که اگر ژنهایی که به تحمل سرما کمک میکنند، نزدیک متغیرهای تقویتکنندهی اسکیزوفرنی در ژنوم باشند، شاید دومی به دنبال اولی در طول تکامل سیر کرده باشد.
این تلاش اولین قدم برای زمینه قرار دادن محیط در متغیرهای چندژنی مرتبط با بیماریهای روانی است. پولیمانتی قصد دارد همین مطالعه را در دیگر مناطق جهان تکرار کند.
مقالهی مرتبط: چرا افراد باهوش بیشتر به بیماریهای روانی مبتلا میشوند؟
له و علیه
نقش ژنتیک و محیط؛ مجموع کردن این زلف پریشان کار دشواری به نظر میرسد! چون عوامل محیطی ناشناخته در گذشته میتوانسته برای خصوصیاتی که مزیت بوده، انتخاب شده باشند، ولی امروزه منفی تلقی میشوند. همچنین عوامل محیطی دیگری میتواند غیرمستفیماً به بیماریهای روانی منتج شود. یک سیستم ایمنی بیشفعال در بسیاری از اختلالات روانی، مثل افسردگی حائز نقش است. اما همین سیستم ایمنی قویتر در مقاومت نسبت به بیماریها، آن هم در عصر بیداد عفونت، مزیت محسوب میشد.
پژوهشگران دیگر از دریچهای متفاوت به بیماریهای ذهنی نگاه میکنند: مشاهدهی تفاوتهای ممکن در فعالیت ژنها در بافتهای نئاندرتالها و انسانها. گروهی به رهبری کاپرا و لورا کالبران، متخصص ژنتیک انسانی، از پایگاههای دادهی ژنوم انسانی مدرن برای پیدا کردن شناساگرهای DNA استفاده کرده است. این مارکرها پیشنهاد میکنند که یک ژن، به صورتهای مختلفی در بافتهای متفاوت بدن تنظیم میشود. سپس آنها به بررسی این مارکرها در دو ژنوم نئاندرتالی پرداختند. محققان دریافتند که این ژنهای مرتبط با رشد عصبی در مغز نئاندرتالها به گونهای متفاوت با انسانها تنظیم میشود.
بنابراین وقتی توالی ژنی به نام FOXP2 (ژن مرتبط با زبان) در DNA انسانها و نئاندرتالها یکیست، شاید مغز انسانها پروتئینهای مرتبط بیشتری تولید میکند که قابلیتهای زبانی بیشتری به انسان میدهد. این نتایج در نهایت میتواند به فهم بهتر چگونگی عملکرد مغز نئاندرتالها بیانجامد. البته اگر مغز آنها شبیه مغز ما بوده و از همین اختلالات روانی ما رنج برده باشند.
مطالعهی تکامل بیماریها روانی در مراحل اولیهی خود است. با این حال توانایی بهره بردن از دیتابیسهای کلان ژنوم انسانی گام بلندی رو به جلوست.