بسیاری از نظریههای بزرگ قرن اخیر بر مبنای تئوریهای جنجالی پایهریزی شدهاند که چهرهی علم مدرن را بنا نهادهاند. چنین تحولاتی، که تغییرات پارادایم نامیده میشوند، توانستهاند علوم کلاسیک را به چیزی که امروزه میدانیم تبدیل کنند.
تئوریهای متحولکننده زمانی موفق محسوب میشوند که بتوان با اعمال آنها، مشکلات بنیادین تفکرات سابق را حل کرد. در ادامه با نمونههایی از این تئوریها آشنا خواهید شد. با دکتر مجازی همراه باشید.
۱۰. نظریهی اطلاعات: کلود شانون، ۱۹۴۸
با وجود این که به طور دقیق نمیتوان این تئوری را محتولکننده خواند، چرا که پیش از آن تئوری وجود نداشت که دچار تغییر شود، شانون اساس علم ریاضیات را برای بسیاری از حوزههای وابسته به آن نظیر علوم الکترونیک و کامپیوتر دگرگون کرد. بدون تئوری اطلاعات هنوز مفهومی با نام “بیت” وجود نداشت.
۹. نظریهی بازی: جان ون نومان و اسکار مورگسترن، ۱۹۴۴
در ابتدا، این نظریه در علم اقتصاد مطرح شد که موفقیت چندانی کسب نکرد. با این وجود امروزه در بسیای از زمینههای اجتماعی از اهمیت فراوانی برخوردار است.
نظریهی تکاملی بازی، امروزه یکی از شاخههای مهم بیولوژی تکاملی است که در بسیاری از زمینههای زندگی روزمره کاربرد دارد؛ نظیر فوتبال، تخفیف گرفتن، مذاکرات و غیره.
یکی دیگر از شاخههای این نظریه، که با نام تئوری کوانتومی بازی شناخته میشود و توسط جان ناش طرحریزی شده است، موفق به کسب جایزهی نوبل شد. در ادامه، او کتابی با نام “ذهن زیبا” را منتشر کرد. اننتظار نداشته باشید با دیدن فیلمی که با الهام از این کتاب ساخته شده است، چیزی از این تئوری دستگیرتان شود!
۸. تئوری اکسیداسیون اکسیژن؛ آنتوان لاوازیه، ۱۷۷۰
لاوازیه اکسیژن را کشف نکرد اما اثبات کرد که گازی که هنگام فرآیند سوختن با مواد ترکیب میشود اکسیژن است. بدین ترتیب راه برای رد نظریهی فلوژیستون و رشد علم شیمی مدرن هموار شد.
۷. نظریهی صفحات تکتونیک، آلفرد وگنر، ۱۹۱۲؛ جِی. توزو ویلسون، ۱۹۶۰
ویلسون در سال ۱۹۱۲ دریافته بود که قارهها به شکل شناور روی اقیانوسها قرار دارند اما در سال ۱۶۹۰ دانشمندان توانستند که شواهد و تئوریهای مختلف را در کنار یکدیگر قرار دهند و تئوری صفحات تکتونیک را رشد دهند.
ویلسون، زمینشناس کانادایی نقشی اساسی در رسدن به این تئوری ایفا میکند.
۶. مکانیک استاتیک: جیمز کلارک مکسول، لوویگ بولتزمن، جِی ویلارد گیبز، اواخر قرن ۱۹ میلادی
با توجیه گرما در رفتارهای استاتیک اتمها و مولکولها، دانشمندان توانستند از ترمودینامیک سر در آورده و شواهدی برای اثبات واقعی بودنِ اتم به دست آمد. علاوه بر آن، مکانیک استاتیک نقش ریاضیات احتمالات را در علم فیزیک تعیین کرد. شاخههای نوظهور این علم (که گاهی فیزیک استاتیک خوانده میشود) در همهی حوزههای فیزیک، از علم مواد تا مغناطیس و حتی تئوری بازی که سابقاً به ان اشاره شد، کاربرد دارد.
۵. نسبیت خاص، آلبرت انیشتن، ۱۹۰۵
از برخی جهات نظریهی نسبیت خاص چندان متحولکننده نبوده است، چرا که بسیاری از مفاهیم فیزیک کلاسیک را حفظ کرده است. اما بیایید با انصاف به قضیه نگاه کنیم! این تئوری زمان و مکان و ماده و انرژی را در هم میآمیزد و بمبهای اتمی را ممکن میسازد. به نظر متحولکننده میرسد!
۴. نسبیت عام: آلبرت انیشتن، ۱۹۱۵
نسبت به مورد قبل، نظریهی نسبت عام هیاهوی بیشتری را در بر دارد؛ چرا که قانون معروف گرانشِ نیوتونی را در فضای منحنی نقض میکند و چشمان دانشمندان را به تمام تاریخ جهان هستی میگشاید. به علاوه، زمینهی ورود سیاهچالهها به داستانهای علمی-تخیلی را نیز فراهم میکند.
مقالهی مرتبط: نسبیت عام؛ تحریف فضا-زمان
۳. نظریهی کوانتوم: ماکس پلانک، انیشتن، نیلز بور، ورنر هیسنبرگ، اروین شرودینگر، ماکس بورن، پال دیراک، ۱۹۰۰-۱۹۲۶
نظریهی کوانتوم شالودهی فیزیک کلاسیک را از هم پاشید، حقایقی که دربارهی طبیعت در دسترس بود را تغییر داد و تمام فسلفههایی که دربارهی طبیعت وجود داشت را آن گونه زیر و رو کرد که در تصور کسی نمیگنجید. سخت است آن را در مقام سوم این مقاله قرار دهیم.
مقالهی مرتبط: گربهی شرودینگر؛ مرده یا زنده؟
۲. تکامل از طریق انتخاب طبیعی، چارلز داروین، ۱۸۵۹
داروین نشان داد که پیچیدگی زندگی و تمام روابطی که بین موجودات زنده برای ظهور و بقا نیاز است، به خالقی نیاز ندارد. او توانست ذهن انسان مدرن را گسترش دهد به او نشان دهد چگونه باید به دنبال علم و دانش برای توجیه تمامی وقایع بود. تئوری او آنچنان عظیم بود که برخی هنوز در صحت آن شک دارند. هرچند نباید داشته باشند!
مقالهی مرتبط: نظریه تکامل داروین چیست؟
۱. خورشید محوری: کوپرنیک، ۱۵۴۳
یکی از مهمترین دیدگاههای غلمی که نخست در یونان باستان مطرح شد اما دو هزار سال بعد به اثبات رسید، چرخیدن زمین (و سایر سیارهها) به دور خورشید بود که باور همگان و کلیسا را مبنی بر این که زمین مرکز عالم است، به چالش کشید.
بنظرم در اهمیت نظریه خورشید محوری کوپرنیک مبالغه کردید …
تحولی که ایجاد کرد در مشتی فرضیه غلط بود که اثبات نشده بودن و بر میگشت به کلیسا و صومعه ها نه در فکر اندیشمندان اون دوران
مرسی بابت مطالبتون ?