انتشار این مقاله


چگونه آنچه که نوک زبانمان است را به یاد بیاوریم؟

آیا تا به حال تجربه کرده‌اید حین مکالمه در بیادآوردن کلمه‌ای که می‌دانید به مشکل بخورید؟

چند سال قبل وقتی به سمت منزل رانندگی می‌کردم، رادیو در حال پخش آهنگ Rock Me Amadeus بود. لبخندی زدم و به یاد خاطرات اواسط دهه ۱۹۸۰ که این آهنگ مشهور بود، افتادم. به راحتی به یاد آوردم که در موزیک ویدئوی آن، خواننده‌ی استرالیایی مشابه موتزارت لباس پوشیده بود. اما علیرغم اینکه اسم او را می‌دانستم، هرچه تلاش کردم، به یاد نیاوردم.

تجربه ناامید کننده‌ی ناتوانی دربازیابی اسامی که می‌دانید، با اصطلاح نوک زبانم بود بیان می‌شود که شبیه آستانه عطسه بودن اما در حوزه زبان شناختی است. کلمات نوک زبانی در قومیت‌های مختلف، زبان‌های مختلف و سنین مختلف اتفاق می‌افتد. همچنین محدود به اسامی که کمتر شنیده‌اید، مثل خواننده آهنگ راک نیست و ممکن است اسم افراد نزدیک خانواده را نیز به یاد نیاورید.

تنها راه دست یافتن به آرامش، یافتن کلمه مورد نظر است. که خوشبختانه امروزه خیلی آسانتر از سال ۱۹۸۵ است. من هم وقتی به خانه رسیدم نام خواننده را با استفاده از گوگل پیدا کردم-Falco-. حس آرامش بعد از آن وصف نشدنی است، حتی بسیار بهتر از احساس فرجی که پس از یک عطسه‌ی درست و حسابی به آدم دست می‌دهد.

چرا کلمات نوک زبانمان گیر می‌کند؟

در مورد علت‌های عصبی این پدیده تجربیات کمی در دسترس است. تصاویر اندکی که از اعصاب تهیه شده نشان دهنده یک منطقه مهم در مغز برای دسترسی به صداشناسی (اینسولای چپ) و همچنین مناطقی که درگیر در کنترل تمرکزاند (قشر قدامی سینگیولیت و قشر پره‌فرونتال) بوده است.

تحقیقات انجام شده نشان می‌دهد کلماتی که کمتر استفاده می‌شوند، بیشتر در معرض خطرند. چون وقتی کلمه‌ای طولانی مدت استفاده نشود، دسترسی مغزتان به ساختار آوایی آن هم ضعیف می‌شود. بدون دسترسی به صدای کلمه شما نمی‌توانید خود آن را هم به یاد بیاورید.

در وهله‌ی اول برای جلوگیری از وقوع این واقعه (اصطلاحا TOT)، طبق تحقیقات Deborah Burke و همکارانش هرچه بیشتر از کلمه‌ای استفاده کنید، احتمال فراموش کردن آن کمتر می‌شود. جالب توجه است که حتی استفاده از صدای کلمه در چارچوب کلمات دیگر نیز مفید است. بر فرض مثال: استفاده از کلمات abbey و circus پشت سرهم، باعث می‌شود احتمال فراموشی کلمه‌ی abacus، کمتر شود.

در دانشگاه فلوریدا اخیرا مطالعه‌ای را آغاز کردم که آیا احساسات ما در وقوع TOTها تاثیری دارد؟ یافته‌های اولیه من که در پنجاه و هفتمین نشست سالانه‌ی انجمن روانشناسی ارائه شده است، نشان می‌دهد که تاثیر دارد.

گفتن یک کلمه بد (مثلا ناسزا) با صدای بلند، باعث می‌شود احتمال فراموشی کلمه خنثی که بعد از آن می‌گویید، کم شود. این یافته را با مثال قانون یرکس-دادسون، گزارش می‌کنم. این قانون می‌گوید: یک رابطه منحنی بین تحریک و عملکرد وجود دارد. برخی از میزان‌های تحریک به عملکرد کمک می‌کند، در حال که تحریک بیش از حد باعث آسیب عملکرد می‌شود. یافته‌های من نشان می‌دهد، تحریکاتی که همراه با گفتن کلماتی که نباید، ایجاد می‌شود، در محدوده‌ی بهینه‌ای قرار دارد که نیاز به جست‌و‌جوی کلمه را کاهش می‌دهد.

من مردم را به استفاده از این کلمات برای راحت به یاد آوردن، راهنمایی نمی‌کنم. بلکه نشان می‌دهد تجربه تحریکات احساسی می‌تواند دربازیابی حافظه موثر باشد، حداقل اگر قبل از یک TOT اتفاق بیفتد.


مقالات مرتبط: کدام روش یادگیری باعث بهبود حافظه می‌شود؟


چگونه یک کلمه که نوک زبانمان است به یاد بیاوریم؟

تحقیقات من نشان داده، دست یافتن به هجای اولیه‌ی یک کلمه راه یادآوری آن است. وقتی با هجای اولیه‌ی کلمه‌ای که فراموش کرده‌اید برخورد می‌کنید، حتی در یک کلمه‌ی دیگر، یادآوری آن راحتتر است. پس وقتی کلمه‌ای یادتان رفت، به جای جست‌وجوی کلماتی با همان حرف ابتدایی (کاری که اغلب مردم می‌کنند) کلماتی که این حرف با صداهای دیگر دارند را امتحان کنید.

درحالیکه این استراتژی‌ها می‌تواند موثر باشد، نمی‌توانند از وقوع همه‌ی TOT ها جلوگیری کنند، چون فاکتورهای ناشناخته‌ی زیادی در بازیابی حافظه موثرند. اما اگر بخواهیم مثبت نگر باشیم، بعد از به یادآوردن کلمه‌ای که نوک زبانتان بوده، احتمال اینکه دوباره آن را فراموش کنید کم می‌شود.


نویسنده‌ی متن منبع:

دکتر Lise Abrams، مدیر دپارتمان روانشناسی دانشگاه فلوریدا

نمایش دیدگاه ها (0)
دیدگاهتان را بنویسید