دانشمندان در حال تحقيق برروی روشهایی هستند كه بزرگسالان را قادر میسازد قدرت یادگیری همانند كودكان داشتهباشند.
كودكان مغز فوق العاده ای دارند. آنها قدرت یادگیری همزمان دو زبان را به طور كامل دارند؛ درست به همان راحتی كه زبان اول را ياد ميگيرند. همچنين سال های اول کودکی، زمان کلیدی برای یادگیری مهارت های موسیقی است كه آنها را قادر به دست يافتن به بيشترين مهارت در موسیقی ميكند.
اما اين تمام ماجرا نيست. كودكان همچنين قادر اند توانایی ها و مهارت های مختلف را بسيار سريع تر از بزرگسالان بياموزند. در واقع ميتوان اينطور نتيجه گیری كرد كه مغز جوان بسيار انعطافپذير است؛ زيرا كودكان نياز بیشتری به تبادل سريع اطلاعات با محيط جديد و یادگیری مهارت های جديد دارند.
هرچه سن بالاتر میرود، مغز نيز انعطاف خود را از دست میدهد. مغز و شخصيت انسان ها ثبوت مییابد و یادگیری بعضی مهارت ها يا تغيير آنها سختتر میشود.
طبيعتا بزرگسالان نيز به عنوان افرادی كه در محیطی با تغييرات دائمی و بسيار سريع زندگی مي كنند، علاقهمند به داشتن مهارت يادگيري بالا همانند كودكان هستند.
بنابه گفته ی پروفسور ريچارد فريدمن، روانپزشک بالینی و مدير مركز رواندرمانی در ويلكرنل، در مقاله ای اخير كه در نیویورک تايمز منتشر شد، محققين در حال بررسی شيوه های بازیابی مهارت انعطاف پذیری مغز هستند. اگر اين تحقيقات به نتيجه برسند، انسان قادرخواهدبود در سنين بالاتر نيز شماری از مهارت های یادگیری را با سرعتی همانند یادگیری كودكان بازیابی كند.
بازیابی انعطاف مغز
طبق یکی از تحقیقاتی كه فريدمن شرح میدهد، محققين كشف كردهاند كه تجويز والپروات ضدافسردگی براي گروهی ۲۴ نفره متشكل از جوانانی با مهارت های موسیقیایی متوسط، باعث افزايش چشمگير مهارت اين افراد در تشخيص گام هاي موسیقی از يكديگر، نسبت به ديگر جوانان شده است.
از آنجایی كه قدرت یادگیری مهارت هاي موسیقیایی ارتباط بسيار تنگاتنگی با دوره ی حساس یادگیری دارند،به نظر میرسد مهارت تشخيص گام هاي موسیقی، بهترين معيار برای ارزیابی ميزان انعطافپذيری مغز باشد.
محققان همچنين افزوده اند چنانچه يافته های آنها توسط مطالعات جديدتر نيز تاييد شود، اطلاعات حیاتی مرتبط با اين پژوهش برای تعيين مناسب ترين زمان استفاده از اين سری درمان های سیستمیک جهت بازگشایی انعطاف نورونی در مسیری خاص و ازپيشتعيينشده انباشته شده و در دسترس خواهدبود.
علی رغم اينكه محققان، پژوهش خود را در جهت دستیابی به تغييرات کلی كه اين دارو ها در انعطافپذيری نورونهای مغزی ايجاد میکنند، طراحی و كنترل كردهاند؛ همانند همهی تحقيقات، يافته های آنان نيز هنوز دارای جنبه های نامعلوم است. اول از همه اينكه گروه مورد استفاده در تحقيق شامل تعداد بسيار محدودی از افراد دارای گروه سنی يكسان هستند كه امكان تعميم نتايج را به كل افراد جامعه نمیدهد. ثانيا نتايج تحقيق در مراحل اوليه قابليت استفاده براي نتيجه گیری کلی را ندارند؛ همچنين میتوان گفت ايجاد تغييرات در نحوهی عملكرد مغز توسط داروها، اتفاق شگفت انگيز و دور از انتظاری نيست.
تعداد دیگری از محققين نيز در حال بررسی اثر مواردی همانند تحریک الکتریکی برای القای انعطافپذيری در مغز هستند.
مغز، اندام بسيار پیشرفتهای است كه در بسياري از موارد از آن به عنوان ” پيچيده ترين عضو تمام كائنات ” ياد میشود و اتفاقات بسيار زیادی درون آن در حال روی دادن هستند كه استفاده از داروهایی همچون ضد افسردگی يا روانگردان تغییراتی طولانی مدت يا دائمی را روی عملکرد نورون هایش اعمال میکنند.