انتشار این مقاله


برای شاد بودن بیش از حد تلاش نکنید، هشدارها را جدی بگیرید

آنچه که هر کس واقعا می‌خواهد، شاد بودن است. ما ممکن است هر ساعتی از بیداری را در تلاش برای رسیدن به اهدافی که امیدواریم ما را خوشحال کند، باشیم. اما آیا این کار واقعا تاثیری که می‌خواهیم داشته باشد را دارد؟ آیا بدنبال شادی گشتن شما را خوشحال می‌کند؟ من کاملا مطمئن هستیم که […]

آنچه که هر کس واقعا می‌خواهد، شاد بودن است. ما ممکن است هر ساعتی از بیداری را در تلاش برای رسیدن به اهدافی که امیدواریم ما را خوشحال کند، باشیم. اما آیا این کار واقعا تاثیری که می‌خواهیم داشته باشد را دارد؟
آیا بدنبال شادی گشتن شما را خوشحال می‌کند؟
من کاملا مطمئن هستیم که همه ما در این شرایط بوده‌ایم: برای تحصیل در رشته‌ای به کالج می‌روید، فکر می‌کنیم یک دیپلم می‌تواند شما را خوشحال کند، و سپس فارغ التحصیل می‌شوید و خوشبختی هنوز بسیار دور به نظر می‌رسد.

و سپس شما فکر می کنید، ” اگر من موفق به دستیابی به این شغل شگفت انگیز شوم، برای همیشه خوشحال خواهم بود.”

بنابراین، شما واقعا سخت کار می‌کنید، با زمان و منابع سرمایه گذاری می‌کنید و شغل رویایی خود رابدست می آورید، اما بعدا برای سال‌ها شروع به تعجب می‌کنید که آیا واقعا این کار ارزش آن را داشت…

به دنبال شادی بودن به عنوان یک هدف، علیرغم این واقعیت که خوشبختی مفهومی چنین انتزاعی و حتی مبهم است، به یک بیماری همه گیر تبدیل شده است. یک جستجوی سریع Google Trends نشان می‌دهد که توجه جهانی به سوال “چگونه خوشحال باشیم” در طول ۵ سال گذشته کاملا ثابت و پایدار بوده است .

و مربوط‌ترین سوال عبارت است از: “چگونه خوشحال باشیم یا حداقل کمتر غمگین باشیم؟” و کشورهایی که به نظر می‌رسد بیشترین علاقه را به این سوال ابراز کرده‌اند، ایالات متحده و انگلستان می‌باشد.

اما این تلاش بی‌رحمانه برای شاد بودن در واقع با ما چه می‌کند؟ ممکن است تعجب آور نباشد که ظاهرا، اختصاص انرژی زیادی برای پیدا کردن شادی، احتمالا ما را تلخ و ناراضی می‌کند.

از نظر نویسندگان مقاله‌ای که اخیرا در “بولتن روانشناسی” منتشر شده است، “مردم معمولا دوست دارند احساس خوشحالی کنند، سعی کنند و می‌خواهند شاد‌تر باشند “، حتی اگر در حال حاضر نسبتا خوشحال و خوشبخت نیز باشند “.

آکیونگ کیم از دانشگاه روتگر در برونزویک، ان.جی و سم ماگلیو از دانشگاه تورنتو، کانادا، بیان می‌کنند که آنچه که ممکن است یک هدف را بدون شادی بخشی بکند احتمالا جنبه روانی دارد.

بنابراین، برای دیدن آنچه اتفاق می‌افتد در زمانی که ما به طور فعال تصمیم می‌گیریم که خودمان را با هر هزینه‌ای شاد کنیم، تحقیقات دوگانه چهار تحقیق مرتبط را انجام دادند، عمدتا به دنبال یک نتیجه خاص بود: چگونه پیروی از خوشبختی، درک ما از زمان را تحت تاثیر قرار می‌دهد.

شدت شادی به دست آمده

در مطالعه مقدماتی، شرکت کنندگان باید پرسشنامه‌هایی را پر کنند که از آن‌ها پرسیده شده بود که شادی به چه میزان برای آن‌ها ارزشمند است و اینکه آیا اغلب احساس می‌کنند که “زمان در حال از دست رفتن می‌باشد یا خیر”

پاسخ‌ها نشان داد که هر چه بیشتر فرد به دنبال شادی می‌رود، بیشتر احساس می‌کند که زمان کم می‌آورد.

گدر مطالعه دوم، از هردو نوع برنامه‌های تلویزیونی “خوشحال کننده” یا “خنثی” – کمدی slapstick و یک فیلم در مورد پل‌های ساختمان – برای اندازه گیری اثر پیگیری شادی در درک زمان توسط شرکت کنندگان، مورد استفاده قرار گرفت.

در این مثال، داوطلبان “در هنگام تماشای این فیلم سعی می‌کنند احساس شادی کنند” یا “احساسات خود را به طور طبیعی جریان بیندازند”. کسانی که به دنبال شادی به عنوان یک هدف بودند، با احتمال بیشتری گزارش می‌کردند که احساس می‌کنند که اوقات فراغت کافی ندارند.

در آزمایش‌های نهایی، کیم و ماگلیو از تکنیکهای دستکاری در دو گروه دیگر استفاده کردند تا رابطه بین اهداف ناخوشایند شادی و درک کوتاه‌ترین زمان در دسترس را بررسی کنند.

همه مطالعات، سوء ظن دانشمندان را تایید کردند: هرچه بیشتر سعی می‌کنیم خودمان را خوشحال کنیم، بیشتر احساس می کنیم که به اندازه کافی زمان در اختیار ما برای رسیدن به اهداف نیست. و بیشتر ما احساس می‌کنیم که زمان کم است، و در واقع ناراحت‌تر می‌شویم.

کیم و مگلو توضیح می‌دهند: “بنظر می‌رسد زمان، هنگامی که در تلاش برای رسیدن به یک زندگی نیازمند هدف هستیم، در این تعقیب و گریز از بین می‌رود.”

کمتر نگران شادی به عنوان یک هدف باشید

این فرآیند سختگیرانه که احساس می‌کنیم برای رسیدن به شرایطی که انتظار داریم مارا خوشحال خواهد کرد، زمان کافی نداریم، همچنین می‌تواند چیزی باشد که نیاز ما به لذت فوری را در اختیار ما قرار می‌دهد.

بنابراین، من تعجب می‌کنم، چرا من اغلب برای “خرده فروشی درمان” وقت صرف می‌کنم در حالی که در ناهار خود را تحت تظاهر به داشتن “وظایف اجرا؟” قرار می‌دهم، پاسخ، به نظر می‌رسد ممکن است “بله.” باشد.

همانطور که کیم و مگلی خاطرنشان کردند: “از آنجا که درگیر شدن در تجارب و لذت بردن از احساسات مرتبط، زمان بیشتری را در مقایسه با موارد تنها صرف می‌کند، به عنوان مثال، احساس کمبود زمان نیز منجر به ترجیح دادن کار‌های مادی به جای لذت بردن از تجربه‌های اوقات فراغت می‌شود.”

اما راهی برای خروج از این چرخه ظریف وجود دارد: تلاش زیاد در جستجوی خوشبختی را رها کنید و به جای آن فقط زمان واقعی زندگی را تجربه کنید.

محققان در مورد تحت فشار قرار دادن خودمان با یک هدف نامشهود می‌گویند،این کار ممکن است فضای مورد نیاز جهت شروع لذت بردن از فعالیت های هدفمند را برای ما فراهم کند. آن‌ها نتیجه می‌گیرند:

“با تشویق مردم به نگرانی کمتر در مورد پیروزی و شادی به عنوان یک هدف بی‌معنی، مداخلات موفقیت آمیز ممکن است فقط زمان بیشتری را برای آنها به ارمغان بیاورند و در نتیجه شادمانی بیشتری به دست آورند.”

زهرا اکبرزاده


نمایش دیدگاه ها (0)
دیدگاهتان را بنویسید