انتشار این مقاله


چگونه دوست خوبی باشیم؟

چگونه دوست خوبی باشیم؟(و نکاتی که باید از آن ها دوری کرد) توجه داشته باشید از وینست: این مقاله ابتدا در تاریخ ۱۲ آگوست ۲۰۱۳ منتشر شد. من درباره این که امروزه چه چیزی حفظ و ادامه دوستی را ممکن می‌سازد بسیار فکر کردم و با خواندن مجدد این مقاله نظر من هم چنان هم […]

چگونه دوست خوبی باشیم؟(و نکاتی که باید از آن ها دوری کرد)

توجه داشته باشید از وینست: این مقاله ابتدا در تاریخ ۱۲ آگوست ۲۰۱۳ منتشر شد. من درباره این که امروزه چه چیزی حفظ و ادامه دوستی را ممکن می‌سازد بسیار فکر کردم و با خواندن مجدد این مقاله نظر من هم چنان هم چیزی است که در گذشته گفته ام. این را به سمت بالا بکشید تا مطمین شوید امروز دوباره خوانده می‌‌شود.
شما ممکن است یک دوست وحشتناک باشد و حتی آن را درک نکنید. این باید شما را بترساند واقعا باید.
می‌دونین چیه؟شما الان باید به شدت عرق کنید, قدم بزنید و از خودتان بپرسید که آیا می‌دانید چگونه دوست خوبی باشید؟
گاهی اوقات اقدامات ما و واژه هایی که از دهان ما خارج می‌شوند از یک صافی عبور می‌کنند و در نهایت ما حتی از این که چه قدر به عنوان یک فرد/دوست/عاشق و هر چیز دیگر وحشتناک هستیم آگاه نیستیم.
ما با دوستانمان راحت می‌شویم و در نتیجه نسبت به آن چه که می‎‌‌گوییم و انجام می‌دهیم حساس نیستیم. مطمینا این میزان راحتی می‌تواند چیز خوبی باشد, اما در عین حال زشتی ها و ناراحتی های بسیاری را ممکن است به وجود آورد.این ممکن است نتیجه آن چه که شما واقعا هستید باشد,اما منن نمی‌خواهم به تمام جزییات آن بپردازم.
برخی از علائم زیر را بررسی کنید و ببینید کدام در ارتباط با شما صدق می‌کند. دقت کنید این موارد به طور خودکار شما را یک دوست بد نمی‌کند اما هنوز مواردی هست که شما باید مراقب آن ها باشید. نگران نباشید, من به صورت کامل ای نه چگونه دوست خوبی باشیم را پوشش می‌دهم. (و البته جامع تر)
علائمی که ممکن است شما یک دوست بد باشید:

۱.شما ویژگی های منفی خود را به دیگران نسبت می‌دهید.

بعد از مدتی شما شروع به زدن این اتهام می‌کنید که دوستان و دیگران آن طور فکر می‌کنند, شما فکر میکنید. برای مثال,اگر شما مایل به صحبت کردن پشت سر دیگران هستید,گمان می‌کنید دیگران هم همین طور هستند. در نهایت شما شروع به سرزنش کردن دیگران و صحبت درباره چیزی می‌کنید که آنها حتی انجام نداده اند. این آزار دهده است و بله دوستان شما این را متوجه می‌شوند.

۲.شما شروع به انتقاد و یا سرزنش آن ها برای همه چیز می‌کنید.

شما فکر می‌کنید هیچ چیز تقصیر شما نیست و شما همیشه حق دارید.هر چیز اشتباهی تقصیر آن ها است.سپس شما شروع میکنید که آن ها را, حتی بدون آن که چیزی بگویید, از احساستان در این وضعیت آگاه کنید.این گونه است که دوستانتان را از دست می‌دهید.

۳. شما تنها زمانی با آن ها وقت می‌گذرانید که به چیزی نیاز دارید.

هر گاه شما تماس می‌گیرید برای این نیست که ببینید آنها برای با هم بودن و خوش حال بودن چه کاری انجام می‌دهند.همیشه یک دلیل برای تماس گرفتن یا پیام دادن وجود دارد. این کاملا عادی است که هر وقت شما تماس می‌گیرید یا پیام می‌دهید,پاسخ آنان “چه چیزی نیاز داری ” است. این می‌تواند هشدار واضحی باشد, اگر این پاسخ رایجی است که شما از بسیاری از مردم دریافت می‌کنید.

۴. شما از تمام مسئولیت ها سر باز می‌زنید و آن ها را برای حل آن تنها می‌گذارید.

زمانی که کاری برای انجام دادن وجود دارد یا مسئولیتی وجود دارد که شما باید در حل آن سهیم باشید, شما تنها به پشت تکیه می‌دهید و استراحت می‌کنید. کار تیمی از بین می‌ رود چون شما تصمیم گرفته اید کتار دیگری به جای کمک کردن انجام دهید۰(یا هیچ کاری) چه چیزی بد تر از اینست که زمانی که شرایط سخت می‌شود شما دوستتان را ترک کنید. به زودی, شما کسی می‌شوید که دوستانش ترکش می‌کنند

۵. شما هیچ گاه در مورد آن که دوستانتان چه احساسی دارند فکر نمی‌کنید.

جملات شما همانند چاقو آسیب می‎‌زنند و ممکن است شما متوجه نباشید(یا اهمیت ندهید), زیرا شما نسبت به عواطف آنها بی توجهید. شما متوجه نمی‌شوید که چه طور تصمیمات, اقدامات و کلمات شما ممکن است بر افکار دوستانتان اثر بگذارد.گاهی اوقات کاری نکردن بیشتر به آن ها آسیب می‌زند.چیز های زیادی وجود دارد که باید به آن توجه داشت.

۶.شما نیاز دارید که از دوستانتان برتر باشید.

با این که این به این معنا نیست که شما دوست بدی هستید, اما برخی از نکات ضعف شخصیت شما را نشان می‌دهد.ممکن است شما دوستی را از بین ببرید اگر فرد مقابل شما احساس کند که شما دائما فخر می‌فروشید یا موفقیت های آنان را کم جلوه می‌دهید.مردم به اندازه کافی احساس نا امنی نسبت به مسائل مربوط به عزت نفس می‌کنند.اجازه ندهید در کنار شما هم احساسی همان طور که در کنار بقیه احساس می‌کنند, احساس کنند.

۷.شما به آن چه آن ها می‌گویند, گوش نمی‌دهید.

نظرات آنها برای شما مفهومی ندارد و معمولا با داستان های شما قطع می‌شود. شما برای صحبت به زمان بیشتری نیاز دارید و زمانی که آن ها صحبت می‌کنند با بی صبری پای خودتان را تکان می‌دهید تا نوبتتان شود. زمانی که شما وانمود به گوش دادن میکنید آن ها متوجه می‌شوند. وقتی که ناگهان یک سوال می‌پرسید تا وانمود کنید که گوش می‌داده اید و چه چیزی بد تر از این است که از ان ها تنها برای متوقف کردنشان در اواسط جوابشان سوال کنید تنها برای این که بتوانید شروع به صحبت کنید.

۸.شما هیچ گاه به قولتان وفادار نمی‌مانید.

بیخیال.اگر شما بگویید کاری را انجام می‌دهید,به آن عمل نمی‌کنید. این موضوع مربوط به به موقع رسیدن هم هست. کسی نباشید که دایما یک ساعت از آن چه قول داده است عقب ترست.

چگونه دوست خوبی باشید:

۱.اطمینان حاصل کنید زمان یکه مشکلی وجود دارد حال آنان خوب است.

لاف زدن آسان است, ولی فکر کنید جهان برای آنان چه قدر زیبا می‌شود زمانی که شما نشان دهید که نگران آن ها هستید. به آن ها پیام دهید, زنگ بزنید(حتی بهتر) آن ها را با ظاهر شدنتان جلوی در خانه شان سوپرایز کنید.بهانه ای پیدا کنید تا با آن ها وقت بگذرانید. این به این معنا نیست که شما حد خودتان را پایین بیاورید. این تنها به این معناست که شما نشان دهید خوب بودن آن ها برای شما مهم است.
متاسفانه, هیچ روش جهانی برای توجه کردن و مراقبت بدون فشار بیش از حد وجود ندارد.در عوض, شما باید متوجه شوید چه چزی بهتر عمل می‌کند و آن را متناسب با نیاز تنظیم کنید.
بعضی از مردم در مخفی کردن احساسات منفیشان خیلی خوی عمل می‌کنند. امیدوارم زمانی که آن ها ماسک بر چهره خود زده اند متوجه شوید. ماسک ها زمانی که شما آن ها را برای طولانی مدت استفاده می‌کنید سنگین می‌شوند و گاهی اوقات فراموش می‌کنید چه طور آن هارا بردارید. زمانی که من اوقات سختی را می‌گذراندم عادت کردم تا یک ماسک شجاع بر چهره بزنم. این خیلی سخت بود ولی داشتن دوستان خوب که زمی‌دانستند چه زمانی واقعا خوب نیستم بسیار کمک کرد.

۲. بدانید چه موقع جدی باشد و چه موقع شوخ.

زمانی که وقت آن است که جدی باشید, به کار و فعالیت می‌پردازید. بدون هیچ حرکت احمقانه ای و بدون هیچ تلاش مضحکی برای سرگرم کننده بودن. شما ممکن است از زمانی به زمانی دیگر تغییر کنید و این مشکلی نیست. این طبیعی است. بزرگ شوید و تلاش در پیدا کردن جایگاه مشترک کنید به جای آن که در تلاش باشید توجه را به جای دیگری معطوف کنید.
زمان هایی وجود دارد که احساس کسالت می‌کنید, اما دیگران خسته می‌شوند اگر شما ندانید کی و چگونه آن را از بین ببرید.اگر شما نتوانید آن را متوقف کنید, دیگران چه طور می‌توانند به اندازه کافی به شما اعتماد کنند تا موضوعات مهم را با شما در میان بگذارند؟

۳. زحمت بیشتر بکشید, زمانی که آنان از شما در خواست کمک می‌کنند.

این که آنان نظر شما را می‌پرسند یا درخواست کمک می‌کنند معنی دارد. این به این معناست که آن ها برای آن چه شما می‌گویید ارزش قائلند.اگر کسی به شما یک مقاله را می‌دهد و از شما در خواست میکند در اصلاح کردن آن کمک کنید یا آن را باز نگری کنید, نهایت تلاشتان را بکنید.یک قلم قرمز بیرون بیاورید و مانند یک دیوانه شروع به علامت گذاری کنید.به آن ها نشان دهید برای شما هم به اندازه خودشان مهم است.
این به ای نمعناست که زمانی که کار ها مربوط به دوستانتان است آن ها را نصفه و نیمه انجام ندهید. ما در این جا درباره دوستان شما صحبت می‌کنیم.این یک رابطه متعهد است و زمانی که دیگری هنگام نیاز برای کمک تلاشی نمی‌کند از بین می‌رود.

۴.آن ها را در تاریک ترین ساعات زندگیشان تنها نگذارید.

در ارتباط با نکته اول شما تسلیم نشوید. اگر آن ها واقعا زمان دشواری را سپری می‌کنند, ممکن است شروع به قطع ارتباط با شما و دوستان دیگرشان کنند. آن ها شروع به رد درخواست شما برای بیرون رفتن می‌کنند و خودشان را از دنیا پنهان می‌کنند. این بعضی از افراد را آزار می‌دهد و آنها را وادار می‌کند که تسلیم شوند, ولی دوستان خوب به تلاش کردن ادامه می‌دهند.
قطعا این انرژی می‌گیرد برای کسی تلاش می‌کند دوستش را از اوقات بد برهاند و این سخت تر می‌شود که نا امید نشوید ولی لعنت به این, آن ها به تنهایی نمیتوانند از عهده اش بربیایند.

۵. به آن ها احساس خواسته شدن بدهید.

این به این معناست که شما به هر آن چه ان ها می‌گویند, گوش می‌دهید.شما نشان می‌دهید که اطراف آن ها بودن را دوست دارید. جهنم, گاهی اوقات آن را آشکارا بگویید.”تو یک دوست معرکه ای”, ” اوضاع وقتی که تو نیستی به این خوبی نیست”, یا ” من با تو بودن را دوست دارم , می‌دونی؟”شما باید به اندازه کافی راحت باشید تا بدون آن که عجیب به نظر برسد بتوانید بی‌پرده باشید.
نا امنی حتی زمانی که نباید اتفاق می‌افتدزمان زیادی نمی‌گیرد که نشان دهید اهمیت می‌دهید و مجددا به آنان اطمینان بخشید.

۶.به آن ها بگویید;” من همیشه هوای تو رو دارم,” (حداقل یک بار)

به آن ها یاداوری کنید که شما دوستانی برای همیشه هستید و با کنارشان بودن به آن ها اطمینان دهید. این به این معنیست که در ارتباط باشید تا در شرایط سخت آن ها را خوش حال کنید.
اگر شما هرگز به دوستان نزدیکتان نگفته اید اطمینان حاصل کنید که دفعه بعدی که آن ها دچار مشکل شدهاند این کار را بکنید.

۷.به حریم ها احترام بگذارید و آن را درک کنید.

بدانید که شما مجبور نیستید تمام وقت با هم باشید. من نیاز به فضای کافی برای انرژی گرفتن دارم و همیشه دوست ندارم با دیگران باشم. این به آن معنا نیست که من آن ها را دوست ندارم.دوستان خوب سختگیر نیستند و با یک “نه” گاه به گاه ناراحت نمی‌شوند.در واقع, آن ها می‌دانند چه طور به خوب یبا آن کنار بیایند بدون آن که اهمیت بدهند چه قدر از اخرین دیدارشان گذشته است.

۸. چگونه هنگام نیاز صادق و سازنده باشیم.

میان آگاه بودن از احساساتشان و اجازه دادن به آن ها برای خراب کردن زندگیشان در دراز مدت تفاوت وجود دارد.اگر آن ها عادت بدی را گسترش داده‌اند با مهربانی به آن توجه کنید و نشان دهید که نگران هستید.آن ها سیگار می‌کشند؟ نشان دهید که نگران ریه های آنان هستید.نوشیدن بیش از حد؟ بگذارید بدانند که شما متوجه شده اید.
به عنوان مثال های کمتر جدی, تصور کنید دهان آن ها بو می‌دهد و می‌خواهند سر قرار بروند. آیا ترجیح می‌دهید که آن ها شکست بخورند یا می‌خواهید آن ها با نفس خود مبارزه کنند و کارشان را اصلاح کنند و با اعتماد به نفس کامل ظاهر شوند؟اگر شما فکرمی‌کنید انتقاد برای آن ها ناگوار است, نکاتی را برای بهبودشان بگویید.

۹. آن ها را به بقیه معرفی کنید.

حلقه ارتباطی شما ممکن است به شدت محدود باشد ولی همواره امکان گسترش آن وجود دارد.آن ها ار به افرادی که نمی‌شناسند معرفی کنید تا نشان دهید که از با آن ها دیده شدن ابایی ندارید. به یاد داشته باشید, قرار است شما به وجود آن ها در کنارتان افتخار کنید. این به آن ها بستگی دارد که بخواهند در دراز مدت با این افراد ارتباط برقرار کنند. در واقع, حتی اگر بخواهند مهم نیست.مهم نیت شماست.

۱۰. هر وقت از شما خواسته می‌شود برای کمک اقدام کنید.

همه ی ما دچار مصیبت ها ی غیر منتظره ای می‌شویم و خوب است بدانیم چه کسی برای کمک به ما تلاش می‌کند.ساعت ۳ صبح ماه گذشته باتری اتومبیلم در پارکینگ خوابید.با افرادی تماس گرفتم و در خواست کمک کردم; آنها یی که میدانستم این کار را می‌کنند.حدس بزنید به چه کسانی زنگ نزدم؟ آن هایی که می‌دانستم بهانه ای خواهند داشت.

۱۱.موضوعات ناراحت کننده ای دوست ندارند را مطرح نکنید.

این معنای دوری کردن موضوعات مهم و سرنوشت ساز نیست.منظور من مطرح کردن موضوعات ناراحت کننده بدون هیچ هدف سازنده و تنها به منظور شکستن سکوت است, که باعث می‌شود نکته بعد را مطرح کنم…

۱۲.با وقفه در مکالمات مشکلی نداشته باشید.

وقفه های سکوت به صورت طبیعی در مکالمات اتفاق می‌افتد. احساس نکنید که شما موظفید هر لحظه سکوت در مکالمه را با جمله ای پر کنید.خوب است که تنها احساس راحتی کنید و از شراکت هر کس لذت ببرید.
به ویژه به عنوان یک درونگرا, پس از گذراندن وقت با عده زیادی من به زمان برای ریکاوری نیاز دارم. من واقعا از وقتم لذت می‌برم, ولی گه گاهی به تجدید قوا نیاز دارم. با در نظر گرفتن این, تفاوت های بین درونگرا ها و برون گراها را یاد بگیرید.شما ممکن است نظر اشتباهی داشته باشید.

۱۳. قابل اعتماد باشید.(عمل کردن به قول ها و به موقع حاضر شدن.)

زمانی که می‌گویید کاری را انجام می‌دهید کسی باشید که به وعده خود عمل می‌کند.این به معنای به موقع حاضر بودن, عقب نبودن از قول و قرار و مطمئن کردن آ ن ها که شما یک شخص قابل اعتمادین. غیر قابل اعتماد بودن موجب می‌شود که دوستان شما قبل از درخواست کردن چیزی بیشتر فکر کنند.

۱۴.یاد بگیرید چگونه عذرخواهی کنید.

برای شما پذیرش اشتباهتان زمان زیادی طول می‌کشد.از پدیرفتن اشتباهتان در رابر دوستانتات نترسید. برای بهترین ما هم اتفاق می‌افتد. کسی که می‌تواند غرور خود را بشکند و به کار اشتباهش اعتراف کند, یک دوست خوب است.
نمی‌دونید چه طور عذرخواهی کنید؟ این مقاله را بخوانید, با سپاس از هنر بزرگی و حکمت.

۱۵. بدانید که چه طور شادی خود برای آن ها ار ابراز کنید.

همه ی ما در زندگی با مسائلی درگیر می‌شویم که فراموش می‌کنیم چه طور قدر دانی خودمان را نشان دهیم. البته ما می‌دانیم که اهمیت می‌دهیم, اما برای بقیه مردم دشوار است که احساس ما را بفهمند اگر آن را نشان ندهیم.
زمانی که کسی صادق نیست, تشخیص آن راحت است.”وااای, من برای تو بسیار خوش حالم.” با یک صورت نه چندان مشتاق.این نمی‌تونه قانع کننده باشه. در موفقیت های آنان شریک باشید و خوش حال یخود را با حالت چهرتان نشان دهید.

۱۶.برای آنان در موارد خاص کار های کوچک انجام دهید.

این می‌تواد به سادگی خریدن چیز کوچکی باشد, که شما فکر می‌کنید دوست دارند. اگر یکی از دوستانم برای من یک پیچ گوشتی صوتی از دکتر who خریداری کند, من بسیار هیجان زده می‌شوم. این می‌تواند خیل چیز ها را به من بگوید. اول, من می‌دونم که آن ها به یاد داشتند من چه چیزی را دوست دارم. دوم, ان ها به من فکر می‌کردند. سوم, آن ها پول نقدی را که برای آن زحمت کشیده اند برای من خرج کردند تا نشان دهند دوستم دارند. احساسی فوق العاده…

۱۷.بیشتر اوقات به پیشنهاد های آنان جواب مثبت دهید و برایشان وقت بگذارید.

این احساس خوبی نیست که از دوستانتان جواب رد بشنوید. گاهی اوقات زندگی به را هایی می‌رود و آن خوب است. با این حال, نکته مرز ها را به یاد داشته باشید.در هر حال , من می‌دانم که نه گفتن چه قدر ساده است. این عادت می‌شود. فقط نه گفتن وقت یشما حسش را ندارید بسیار آسان است. به این توجه داشته باشید تا حدی که برای شما مقدور است بیشتر به پیشنهاد هایشان بله بگویید.
شما آن قدر ها مشغول نیستید. تنها در صورتی که مطمین باشید به هیچ وجه نمی‌توانید برای دوستانتان وقتی را آزاد کنید, دلیلی برای نه گفتن ندارید. آسان است که خودتان را قانع کنید که سرتان بسیار شلوغ است. به داستان های خود نپردازید. برای آنان وقت بگذارید چرا که قطع رابطه کردن بسیار آسان است

۱۸.با دوستانتان تماس داشته باشید و اطمینان حاصل کنید رابطه قطع نمی‌شود.

زندگی پیش می‌رود و هر کس دل مشغله های خود را دارد. مطمئن برای شما شروع ارتباط از جایی که آن را قطع کرده اید آسان است, اما قطع کامل ارتباط هم درست به همین سادگیست. سخت است, به ویژه زمانی که شما از هم دور هستید, که یک رایطه دوستی عمیق را حفظ کنید. این یک رابطست که نیاز به تلاش طرفین دارد.
این مقاله را با دوستانتان به اشتراک بگذارید و بگذارید آن ها بدانند که چه قدر دوستان خوبی هستند.

نمایش دیدگاه ها (0)
دیدگاهتان را بنویسید