اشتباه: هیچچیزی نمیتواند سریعتر از نور حرکت کند!
از دوران اینشتین تا کنون، این را یاد گرفتهایم که نور بالاترین سرعت ممکن را دارد و هیچچیز دیگری نمیتواند آن را شکست دهد. اما نور تنها در وضعیت خلأ یا نزدیک به خلأ میتواند به سرعت دستنیافتنی ۳۰۰ هزار کیلومتر بر ثانیه برسد. در صورتی که شرایط تغییر بکند، حتی لاکپشت هم میتواند نور را پشت سر بگذارد! همه چیز وابسته به جنس محیطی است که نور را از خود عبور میدهد.
مقاله مرتبط: دستاوردهای عظیم (۲۳): محاسبه سرعت نور توسط اوله رومر
هنگامی که نور از خلال آب یا شیشه عبور میکند، تقریباً یکسوم از سرعت بیشینۀ خود را از دست میدهد. اما آن دو سوم باقیمانده همچنان خیلی سریعتر از حد تصور است! ولی اگر همین نور را از داخل مواد عجیبوغریبتری عبور دهیم، میتوانیم سرعت آن را به حدی پایین بیاوریم که در یک نقطه متوقف شده و از حرکت بایستد. این دقیقاً کاری است که دانشمندان مدتی قبل با نور انجام دادند. آنها توانستند نور را داخل مادهای متوقف ساخته و سپس دوباره به حرکت در بیاورند. هر چیزی میتواند سریعتر از نور حرکت کند، به شرط آن که شرایط لازم مهیا باشد.
اشتباه: اسپوتینک اولین شیء دستسازی بود که به فضا پرتاب شد!
اتحاد جماهیر شوروی با پرتاب اسپوتنیک ۱ در چهارم اکتبر سال ۱۹۵۷، دنیا را دگرگون ساخت. این ماهواره که عنوان دهانپرکن “اولین شیء دستساز در مدار زمین” را کسب کرده بود، به مدت ۳ ماه به دور مدار زمین گردش نمود. ولی با این حال، اسپوتنیک ۱ نخستین شیء دستساز بشر نبود که توانسته باشد به فضا راه یابد. پیش از آغاز مأموریت این ماهواره، صدها راکت دیگر نیز به آسمان پرتاب شده و از محدودۀ گردش اسپوتنیک نیز عبور کرده بودند؛ هر چند، تقریباً همگی بلافاصله به زمین سقوط کرده بودند. اما علت چه بود؟ هدف از شلیک این راکتها این بود که به زمین برخورد کنند. بسیاری از آنها در سالهای پایانی جنگ جهانی دوم توسط آلمان (موشکهای V-2) بر سر بریتانیا، فرانسه و بلژیک آوار گشتند؛ که آغازی نه چندان انساندوستانه برای فتح فضا به حساب میآید.
اشتباه: شیشه در واقع مایع است!
اگر همراه دوستتان از یک بنای قدیمی بازدید کنید، شاید او به ضخامت بیشتر شیشهها در پایین پنجره اشاره کرده و از این موضوع نتیجه بگیرد که شیشه نوعی مایع است. از آنجایی که شیشه در حقیقت مایع است، نیروی گرانش در گذر زمان آن را به سمت خود کشانیده و به همین دلیل این شیشه در قسمتهای پایینی پنجره، ضخیمتر از بخشهای فوقانی است. اما این دیدگاه تماماً اشتباه است.
مقاله مرتبط: شیشه رنگی: نانوتکنولوژی در قرون وسطا
علت ضخیمتر بودن شیشههای قدیمی در قسمت تحتانی، نه دلیل تأثیر گرانش، بلکه به دلیل فناوری ابتدایی ساخت آن میباشد. صنعت شیشهسازی در گذشتههای نسبتاً دور، تنها قادر به تولید پانلهای کوچک با ضخامت و شفافیت متغیر بود. به عبارت دیگر، شیشههایی که در آن دوره ساخته میشد، کج و کوله بودند! بنابراین، کار منطقی این بود که این شیشۀ نه چندان همگن را از بخش ضخیمتر آن روی پنجره نصب کنند که به عنوان تکیهگاهی برای کل شیشه عمل کند. به همین دلیل است که شیشههای موجود بر روی پنجرۀ خانههای قدیمی، ضخامت بیشتری در قسمت تحتانی دارند.
اشتباه: ماهیها اولین حیواناتی بودند که از آب وارد خشکی شدند!
همگی این داستانها را شنیدهایم. میلیونها سال قبل، انواعی از ماهیها تصمیم گرفتند بر روی خشکی پا بگذارند. آنها پس از ورود به خشکی تنها قادر بودند برای مدتزمان کوتاهی در بیرون از آب دوام بیاورند. سالها گذشت، و این ماهیان خشکیدوست توانستند مدتزمان بیشتری را در خارج از آب سپری کنند. به تدریج، آبششها جای خود را به ریهها دادند و چنین شد که ابتدا دوزیستان، و سپس خزندگان، پرندگان و در نهایت پستانداران حاصل شدند. آخرش هم که ما روی زمین ظاهر شدیم. اما متأسفانه باید بگوییم که آن ماهی جسوری که برای اولین بار به خشکی آمد، خیلی هم کار پیشگامانهای انجام نداده است. خیلی پیشتر از آن که چنین اتفاقی بیفتد، انواع مختلفی از موجودات زنده نظیر حشرات، هزارپایان، گیاهان و قارچها حیات خود را بر روی خشکی آغاز کرده بودند. این حقیقت اغلب از سوی انسان نادیده گرفته میشود.
اشتباه: تمام سلولهای بدنمان مال خودمان است!
این یکی کمی ترسناک است! میتوان گفت نیمی از سلولهایی که هماکنون در بدن شما حضور دارند، اصلاً سلول انسانی نیستند. عمدۀ این جوامع نفوذی را باکتریها، آرکیباکتریها و قارچها تشکیل میدهند. بدن ما انسانها جولانگاهی برای این موجودات تکسلولی و بدوی است. در حدود ۵۰۰ تا ۱۰۰۰ گونۀ مختلف از این تکسلولیها هماکنون در چینهای پوستی، مجاری داخلی و حفرات بدن جا خوش کردهاند. هر یک از گونههای مذکور هم نه یک نفر، بلکه خانوادهای متشکل از میلیاردها عضو هستند.
مقاله مرتبط: کایمرای انسانی شایعتر از چیزی است که فکر میکنید
صرفنظر از باکتریها، شاید برایتان جالب باشد بدانید که حتی سلولهای انسانی موجود در بدن نیز، تماماً به خود ما تعلق ندارند. مادران در جریان فرآیندی به نام میکروکایمریسم (microchimerism) تعدادی از سلولهای جنینشان را در بدن خود نگه میدارند. این سلولها، پس از به دنیا آمدن جنین، در کنار سلولهای مادر به بقای خود ادامه داده و حتی تقسیم میشوند. اما باید توجه کرد که سلولهای فرزندی، ژنوتیپ متمایزی نسبت به سلولهای مادر دارند. این سلولهای باقیمانده از فرزندان قبلی، ممکن است به جنینهای بعدی انتقال پیدا کرده، و حتی به نسلهای بعد از آن نیز منتقل شود. دور از انتظار نیست اگر همین حالا تعدادی از سلولهای مادربزرگ یا داییمان در بخشی از بدنمان در حال گذران عمر باشند!