انتشار این مقاله


عشق و ذهن : تله ی شناختی

داستان های فراوانی در سرتاسر جهان درباره ی عشق وجود دارد. مردان و زنانی که عاشق یکدیگر می شوند و دیگر نمی توانند عاشق فردی دیگر شوند یا درگیر آنچنان عشق جان سوزی می شوند که خود را در معشوق خویش غرق می نمایند. عاشقان در ادبیات افرادی هستند که هر کاری برای بدست آوردن […]

داستان های فراوانی در سرتاسر جهان درباره ی عشق وجود دارد. مردان و زنانی که عاشق یکدیگر می شوند و دیگر نمی توانند عاشق فردی دیگر شوند یا درگیر آنچنان عشق جان سوزی می شوند که خود را در معشوق خویش غرق می نمایند. عاشقان در ادبیات افرادی هستند که هر کاری برای بدست آوردن معشوق خویش انجام می دهند زیرا ارزش معشوق با هیچ چیز قابل مقایسه نمی باشد. حال ما می خواهیم کمی دقیق تر به موضوع عشق و ذهن نگاه بیاندازیم.عشق تنها زمانی صحیح شکل می گیرد که متقابل و متعادل باشد. در واقع، هر دو طرف نیاز ها و آرزو های احساسی و هیجانی یکدیگر را برطرف سازند.

یک دانشمند روانشناختی بنام ادوارد لامای از دانشگاه ماری لند، درباره ی عشق تئوری ” تحریف انگیزشی ” را مطرح نموده است. با توجه بدین تئوری، تمایل ما به پیوند با شخص دیگر در یک رابطه نزدیک و وفاداری آنچنان قدرتمند است که موجب می شود توجه، تفکر، حافظه و تفسیر در ذهن ما دچار سوگیری شده و هر آنچه را که میبینیم را باور می کنیم. در اولین کنفرانس بین المللی علوم روانشناختی، ادوارد لامای درباره ی تئوری تحریف انگیزشی در عشق و تحریف در شناخت بحث های بسیاری نمود. بسیاری از مطالعات از تئوری ادوارد لامای حمایت نموده اند که ادراکی غلط در شناخت و پاسخگویی احساسی عاشقان وجود دارد. بعنوان مثال مطالعات نشان داده اند که عاشق از معشوق خویش بدون اینکه احساس وی را نسبت به خود در نظر بگیرد، حمایت و پشتیبانی عاطفی می نماید. مطالعات دیگر نیز نشان می دهند که وقتی یک نفر از زوجین دچار مشکلات شخصی می شوند، دیگران را بعنوان عوامل حمایتی در نظر می گیرند هر چند که مدرکی مبنی بر وجود عامل حمایتی بیرونی وجود نداشته باشد.


مقاله مرتبط دیگر : عشق با ذهن و بدنتان چه می‌کند؟


مطالعات دیگر فرایند های شناختی خاصی را مورد بررسی قرار داده اند که ما در روابط عاشقانه خویش از آنها استفاده می نماییم. بعنوان مثال لامای نشان داده است که خاطرات سوگیرانه یکی از فرایند های تحریفی شناختی در حوزه عشق می باشد. دانشمندان چندین زوج را بصورت تصادفی انتخاب نموده و از آنها خواستند که میزان تعهد، مسئولیت پذیری، حمایت و پاسخگویی عاطفی شریک خود را بصورت روزانه تا آخر هفته یادداشت برداری نمایند. در روز آخر از افراد خواستند تا میزان نزدیکی  با شریک خویش را شرح دهند. مشخص شد افرادی که در روز قبل از سمت شریک خود تعهد و حمایت عاطفی دریافت کرده بودند، بیشترین انگیزه را برای پیوستن به زوج خود و ادامه ی رابطه خویش نشان می دهند. در عین حال تفسیر این افراد از خاطرات روز قبل نیز با احساسات و خاطرات واقعی زوج خویش متفاوت بود.


مقاله مرتبط دیگر : عشق در نگاه اول؛ آیا واقعیت دارد؟


برخی دیگر از مطالعات سعی نموده اند نشان دهند که موقعیت های متفاوت می تواند بعنوان منابع تحریف شناختی در افراد عمل نماید. لامای از روی افراد با انگیزه ی عاطفی و حمایتی متوجه شد، زمانی که معشوق یک فرد خصمانه برخورد می نماید یا به آنها توجه نمی نماید، عاشق خود را سرزنش می کند که چرا نتوانسته رفتار هایی نشان بده که به نیاز ها و آرزو های عاطفی معشوق خویش نزدیک شود.

حال بصورت کلی آیا این تله شناختی چیز بدی است ؟ لامای جوابش ” خیر ” می باشد. در واقع مطالعات متعددی نشان می دهند که برخی ادراکات اشتباه در افزایش روابط اجتماعی و رفاه فردی تاثیر گذارند. افراد مبتلا بدین تله ی شناختی نسبت به مراقبت و کسب رضایت معشوق خویش در رابطه حساس تر می باشند و همچنین دست به رفتار هایی می زنند که هر چه بیشتر رابطه خویش را با معشوق خود مجکم سازند. آنها کمتر هیجانی عمل نموده و بیشتر سعی می نمایند اعتماد معشوق خود را جلب کنند که همین موضوع باعث می شود رابطه وی با معشوق، پیامد های مثبت تری را بهمراه داشته باشد.

علیرضا زحمتکش


نمایش دیدگاه ها (0)
دیدگاهتان را بنویسید