همه ما طی رشد شخصی خود خواهان تحقق شکوفایی هستیم. همه ما با مجموعهای از خصوصیات داشته و در محیطهای مختلف متولد شدهایم و با تصاویری از این که چگونه باید باشیم و آرزوی این که چگونه میخواهیم باشیم غرق شدهایم. با این وجود، با وجود همه تلاشهای ما، گاهی اوقات احساس میکنیم که پیشرفت بسیار کمی داشتهایم. مانند این که با طنابی غیر کششی به یک نقطه ثابت وصل شدهایم. درک موقعیت خودمان در جهان کار آسانی نیست.
خودآگاهی در هر فرد به درجات مختلف وجود دارد. بعضی از افراد از بی خبری و جهالت خود که تقریباً به مرحله وهم و خیال رسده است خوش حال هستند. آنها در اثر فشارهای واقعیت بیرونی بدون تغییر در مسیر خود قدم برمیدارند. فقط بروز مشکلاتی که فشارسنج داخلی آنها را تحریک کند، میتواند این افراد را متوقف کند تا در مورد فرضیات طولانی خود تجدید نظر کنند؛ هرچند این کار اغلب با درجاتی از دردهای روانی همراه خواهد بود. در انتهای دیگر طیف، كسانی قرار دارند كه با بررسی تقریباً مداوم اهداف و احساسات، در عذاب هستند. آنها با این دلهرهها فلج میشوند و به دنبال راهی برای خروج از این شرایط تنش زا و تکرار شونده هستند.
نقطه آغاز پریشانیها و درگیریها زمانی است که بین درک ما از این که چه کسی هستیم (خود ایده آلمان) و بر اساس واقعیتهای زندگی چه کسی هستیم (عدم دستیابی به اهداف تعیین شده) تفاوت معناداری وجود داشته باشد. این اختلافاتات منجر به تلاشهای ناکارآمد برای رشد و حل و فصل اختلافات در درون فرد میشود.
عامل دیگر ترس از خود مقولهی تغییر است. به لطف عدم آگاهی از مکانیسمهای دفاعی، ما از روابط بین فردی خود رضایت داریم. شناخت الگوهای ناسازگار دشوار و کاملاً دردناک است. تغییر نکردن و همان گونه ماندن به مراتب آسانتر از درگیری مداوم با شخصیت خود است. اگرچه تغییر ناگهانی خاص ما ممکن است باعث ناراحتی خودمان شود، اما این تغییرات از سرنوشت ناشناختهای که در انتظار ماست، بهتر بوده و به آن ارجحیت دارد. فلج بودن ناراحت کننده است، اما وحشت شدید از تغییر را به ما یادآور میشود.
غالباً مفهوم پذیرش خود احساسی مانند پذیرش شکست تلقی میشود. با این حال حقیقت برعکس است. تنها با بستن شکاف موجود بین آن چه درک میشود و واقعیت موجود، میتوان رها شد. این کار به راحتی میتوانند برآوردی از نقاط قوت و ضعف را برای فرد تهیه کند؛ بر پایه خصوصیات مثبت به واضحتر شدن اهداف فردی کمک کنند؛ و موفقیت در رشد شخصی را به ارمغان آورد.
صرف نظر از این، تغییر، به هر روشی معنی دار و ماندگاری، آهسته و به تدریج انجام میشود. بندرت به صورت خطی پیش میرود، قدمهایی رو به جلو، و گاه رو به عقب را میطلبد و انحرافات زیادی مکرراً در مسیر رخ میدهد. با این حال، هنگامی که اهداف برای شخص معنادار باشند، سفر رشد و تکامل پر از رضایت و تضمین کننده موفقیت آمیز طی کردن مراحل به سمت هدف نهایی است. شادی از این نقطه حاصل میشود.