جمعشدنِ اندک اندک مسائل کوچک، سبب ایجاد مسائلی بزرگ میشود. با اینحال، چه چیزی سبب میشود کارهای کوچک خود را با نگرشی مثبت یا منفی انجام دهید؟
اراده نمیتواند تعیین کند شما چهکاری را در طولانی مدت انجام دهید؛ اراده سبب میشود به انجام کاری روی آورید که علاقهای به آن ندارید.
اما اراده شما را وادار نخواهد کرد از انجام دادن این کارها لذت ببرید و نکته مهم این است که شما نمیتوانید کاری را علاقهای به آن ندارید، در طولانی مدت ادامه دهید.
طرز تفکر شما خود را در آنچه انجام میدهید نمایان میسازد و آنچنان قدرتمند است که بدون نیاز به گفتن حتی یک کلمه، در شما متجلی میشود. زبان بدنی شما، میتواند نمایانگر طرز فکر شما باشد؛ برای مثال، طرز راه رفتن افراد میتواند به اطرافیانش، احساسات او را منتقل کند.
این طرز تفکر، خود را در کوچکترین تا بزرگترین کارهای شما نشان میدهد.
بنابراین، آیا با کنترل شیوهی نگرش به مسائل میتوان سبب کنترل تمامی رفتارهای یک فرد شد؟
جواب دادن به این سوال امری دشوار است؛ چرا که یک فرد تنها دارای یک طرز تفکر نیست؛ افکار بسیار متعدد و متغیرند؛ شما ممکن است یک روز احساسی بسیار خوشآیند داشته باشید و فردای آن، به دعوا و مرافه با اطرافیان خود بپردازید.
تغییر نگرش، سبب تغییر احساسات میشود و این احساسات هستند که باعث میشوند کاری را انجام دهیم یا از آن امتناع ورزیم.
بسیاری از ما در برخی مواقع، کاملا بیحوصله هستیم؛ در این زمانها، وادار کردن خودمان به داشتن حس خوشحالی کار دشواری است.
کنترل شیوهی نگرش و احساسات به یک مسئله ممکن است در کوتاه مدت جوابگو باشد، اما در طولانی مدت نه.
حال اگر اعمال ما تحت تأثیر اراده یا کنترل شیوهی نگرشمان نیستند، چه چیزی قلب رفتارهای ما را تشکیل میدهد؟
کلید اصلی، انجام دادن ذره ذره کارهای مثبت و کشف منشأ دستیابی به یک نگرش است. فهم علت دقیق پیدایش یک حس و در نتیجهی آن، یک تفکر به تغییر بسیاری از عادات و رفتارهای ما کمک میکند و منجر به پیدایش فاکتوری با نام فلسفهی شخصی در شما میشود که بیانگر شیوهی تفکرتان نسبت به خود و جهان اطراف شماست.
در دفعات بعد که متوجه تغییراتی در شیوهی تفکرتان شدید، سوالات زیر را از خود بپرسید:
- چرا این تفکر در من در حال تغییر است؟ منشأ این تغییر در چیست؟
- آیا بهطور کامل متوجه این تغییرات میشوم؟
- چهکارهایی میتوانم برای فهم بهتر طرز تفکر خود انجام دهم؟