آیا تابهحال پیش آمده است برای فهمیدن یک مقاله چندین بار آن را بخوانید؟ یا بارها درسی را تکرار کنید تا در یادتان بماند؟
نگران نباشید…شما تنها نیستید. در این مقاله به توضیح نظریه ظرفیت یادگیری پرداخته و نحوه استفاده بهینه از آن را در جهت تسهیل یادگیری و بازیابی اطلاعات بررسی میکنیم.
همانطور که ورزشکاران با هدف بهبود عملکرد ورزشی به فرآیندهای بدنی مربوطه نیرو میبخشند؛ با تقویت فرآیندهای اطلاعاتی مغز نیز میتوان فهم اطلاعات پیچیده را آسانتر کرد. با این مقدمه وارد یک مفهوم پیچیده میشویم:
۳ مرحله مهم تثبیت حافظه
الگوهای نظری متعددی برای توضیح فرآیندهای اطلاعاتی مغز وجود دارد. یکی از برجستهترین این الگوها، الگوی Atkinson–Shiffrin۱ میباشد که در سال ۱۹۶۸ منتشر شده است. بر اساس این الگو، اطلاعات خارجی برای تثبیت در حافظه بایستی از ۳ مرحله عبور کنند.
این ۳ مرحله عبارتند از:
- حافظه حسی – Sensory memory: فیلتری که اطلاعات غیرضروری را دور میریزد.
- حافظه درگیر – Working memory: گذرگاهی به سوی حافظه بلند مدت که اطلاعات با تکرار و الگوسازی از این مرحله عبور میکنند.
- حافظه بلندمدت – Long-term memory: حافظهای که اطلاعات در آن تثبیت میشود.
در تکمیل توضیح فوق بایستی اشاره کرد که الگوسازی روشی آسان برای سازماندهی اطلاعات چندگانه و تبدیل آن به اطلاعات واحد از طریق طبقهبندی و برقراری ارتباط است. با دستهبندی اطلاعات به صورت الگو، میتوان آنها را از حالت پراکنده به فرمی آشنا و آسان برای بازیابی تبدیل کرد.
مقالات مرتبط: حافظه؛ از توالی سیناپسی تا خاطرهسازی
این ۳ مرحله دقیقا چگونه در مغز کار میکنند؟
خود را در یک کافه تصور کنید. همزمان با نوشیدن کاپوچینو، مقالهای در ارتباط با کشف یک حیوان جدید مطالعه میکنید. در این حین حافظه حسی (Sensory memory) صدای پیشزمینه موجود در کافه، مزه کاپوچینو و بوی غذا را حذف میکند و به شما اجازه میدهد که اطلاعات مربوط به مقاله را در حافظه خود نگه دارید. در قدم بعدی، حافظه درگیر (Working memory) الگوهای موجود در حافظه بلندمدت را برای یافتن شباهت با اطلاعات ورودی بررسی کرده و یک ارتباط نزدیک پیدا میکند: جانور مورد نظر شبیه گربه است. سپس اطلاعات این حیوان به الگوی گربه موجود در حافظه بلندمدت اضافه شده و بدین ترتیب این حیوان در حافظه بلند مدت شما به خاطر سپرده میشود.
منظور از نظریه ظرفیت یادگیری چیست؟
این نظریه برای اولین بار توسط John Sweller در مجله علوم شناختی منتشر شد.۲ اساس این نظریه تمرکز بر روی ظرفیت حافظه درگیر (Working memory) است.
طبق نظریه ظرفیت یادگیری، Working memory تنها گنجایش ۵ تا ۹ مورد اطلاعاتی را در آن واحد دارد.۳ در نتیجه، برای یادگیری بهتر بایستی از تجمع اطلاعات در این حافظه جلوگیری شود.
خوشبختانه این نظریه برای تقویت Working memory و افزایش یادگیری دو راه در اختیار قرار میدهد:
-اثر کیفی اطلاعات:
اطلاعات شنیداری و دیداری به صورت جداگانه در مغز پردازش میشوند. این نوع اطلاعات میتوانند بدون اشغال کردن حجم اضافی همزمان با فعالیت Working memory پردازش شوند. این پدیده اثر کیفی نامیده شده و علت همراه شدن سخنرانیها با اسلاید را در سراسر جهان توضیح میدهد. اگر سخنرانیها به جای گفتار فقط شامل نوشتار بر روی اسلاید بود، تجمع اطلاعات رخ میداد.
-افزایش دانش موجود:
در صورتی که دادههای جدید به صورت تکمیلی و مکمل نسبت به الگوهای قبلی سازماندهی شود، بازیابی آن آسانتر میگردد. این بدان معنی است که توالی اطلاعات از اهمیت بالایی برخوردار است. در این توالی اطلاعات ساده و آشنا بایستی قبل از مفاهیم جدید و پیچیده قرار گیرند.
۵ راهکار برای بهرهوری حداکثر از نظریه ظرفیت یادگیری
با بهکارگیری این نظریه در فرایند یادگیری میتوان از تجمع اطلاعات جلوگیری کرده و اطلاعات جدید را سریعتر و با استرس کمتر پردازش کرد.
۱-اطلاعات و دانش موجود را شناسایی کنید.
قبل از اینکه مطالعه مبحث جدیدی را آغاز کنید، به مدت چند دقیقه دانش قبلی خود از آن مبحث را مرور کنید. در حین مطالعه، بین دانش قبلی و اطلاعات جدید ارتباط برقرار کنید. این امر، آگاهی شما را در آن زمینه هر چه بیشتر افزایش داده و مطالب جدید را در قالب مطالب سادهتر قبلی جا میدهد.
۲- اهدافتان را به عقده روحی تبدیل نکنید.
اهداف مهم هستند اما گاها تمرکز بیش از اندازه روی آنها فرآیند یادگیری را مختل میکند. وقتی ذهنمان را زیاد به آینده دور مشغول میسازیم، این اطلاعات اضافی Working memory را اشغال کرده و پردازش اطلاعات جدید را با مشکل مواجه میکند. با تمرکز بر یادگیری و رهاکردن اهداف به صورت موقت، میتوان حداکثر میزان یادگیری را تجربه کرد.
۳- در زمان واحد فقط بر روی یک چیز تمرکز کنید.
در زمینه یادگیری دو مورد را همزمان نمیتوان کنترل کرد. پریدن از موردی به موردی دیگر، بار اطلاعاتی زیادی را به مغز وارد میکند. برای جلوگیری از این حالت، در زمان واحد فقط به یک منبع اتکا کرده و یا راهی برای ترکیب دو مورد با هم پیدا کنید.
۴- از رسانههای دیداری-شنیداری استفاده کنید.
با آمیختن این دو جریان اطلاعاتی، دیداری و شنیداری، میتوان اثر کیفی اطلاعات را به حداکثر افزایش داده و از نقطه اوج یادگیری بدون تجمع اطلاعات اضافی بهره برد.
۵- اطلاعات غیرضروری را کاهش دهید.
با حذف مزاحمتهای محیطی، کار حافظه حسی را سادهتر کنید. به عنوان مثال، اگر در حال گوش کردن به یک پادکست کاری هستید، سعی کنید چشمانتان را ببندید یا بهتر است همزمان از شنیدههایتان یادداشت بردارید تا از اثر کیفی نیز بهرهمند شوید.
ناامیدی ناشی از تجمع بار اطلاعاتی را فراموش کنید. با بهرهمندی از نظریه ظرفیت یادگیری و راهکارهای ارائه شده میتوانیم آموزندگان بهتر و آموزگاران تاثیرگذارتری باشیم.
مقالات مرتبط: ۱۵ مواد غذایی موثر بر مغز که تمرکز و حافظه را افزایش میدهند
چگونه ۹۰% مطالب آموختهشده را در حافظه خود نگه داریم؟
پینوشت:
۱. Atkinson-Shiffrin memory model
۲. Cognitive Load During Problem Solving Effects on Learning in 1988
۳. Information Processing Theory