چکیده : محققان به نتایجی دست یافتهاند که ثابت میکند بیماران مبتلا به اختلالات روانی، ترس را حس میکنند ولی در تشخیص خودکار آن مشکل دارند.
محققان دانشگاه های Vrije Universiteit Amsterdam و Radboud University Nijmegen شواهدی دالّ بر این موضوع یافته اند که افراد مبتلا به اختلالات روانی ترس را بهخوبی حس میکنند، اما در تشخیص خودکار و واکنش به مخاطرات محیطی مشکل دارند.
نزدیک به چند دهه، از ترس بهعنوان شاخص اختلالات روانی یاد میشد، اختلالاتی که منجر به بیاحتیاطی و رفتارهای مخاطرهآمیز میگردند.
Sylco Hoppenbrouwers، Erik Bulten و Inti Brazil با بررسی نظریه ها، دیدگاههای تجربی مرتبط با مغز و دادههای رفتاری مرتبط با ترس و اختلالات روانی به این نتیجه رسیدند که بیماران مبتلا به اختلالات روانی در تشخیص تهدیدهای محیطی مشکل دارند. با این حال شواهد اندکی مبنی بر تجربه آگاهانه ترس نیز به دست آمد که نشان میداد در اختلالات روانی تجربه حس ترس بهطور کامل مختل نمیگردد. این اولین بررسی است که با ارائه شواهد تجربی ثابت کرد یک اختلال روانی مشابه بر فرآیندهای هوشیارانه و خودکار(غیرارادی) تاثیرهای متفاوتی میگذارد. (نتایج این تحقیق از طریق نشریه Psychological Bulletin منتشر شده و قابل دسترسی هستند.)
این محققان در مراحل تحقیق نظاممند خود و تجزیه و تحلیل آن، به بررسی شواهد موجود در رابطه احتمالی بین ترس و اختلالات روانی در بزرگسالان پرداختند. بهطور خاص تعریف آنها از ترس مبتنی بر آخرین اطلاعات نوروبیولوژیک و پایه های شناختی این حس بود. آنها از این اطلاعات در ایجاد مُدلی استفاده کردند که سازوکارهای مغزی درگیر در تشخیص خودکار و واکنش به مخاطرات را از سازوکارهای مغزی دخیل در تجارب آگاهانه ترس بهعنوان یک حس مستقل جدا میکند. با استفاده از این مدل بهعنوان یک مرجع، آنها ابتدا به انجام آزمایش هایی مفهومی از اقدامات نظریهپردازهای پیشین – بهطور ویژه از ۱۸۰۶ میلادی به بعد- پرداختند و دریافتند که تنها یک نفر از آنها ساختار ترس را در قالب یک مُدل حاصل از اختلال روانی بیان کردهاست.
ترس در افراد مبتلا به اختلالات روانی هم وجود دارد
شواهدی که دلیل بر اختلال در نواحی مغزی درگیر در تجربه ترس هستند، پایداری کمتری نسبت به حد انتظار دارند، در نتیجه در اختلالات روانی، تجربه حس ترس بهطور کامل مختل نمیگردد. در همین حال، محققان ثابت کردند با وجود این که افراد مبتلا به اختلالات روانی در تشخیص خودکار مخاطرات محیطی و واکنش به آنها مشکل دارند، میتوانند ترس را حس کنند؛ نتیجه ای که پشتوانه تجربی محکمی بر ادعای سلامت مسیرهای تجربۀ آگاهانه ترس در این افراد ارائه میکند. در تجزیه و تحلیلهای افزوده، پنج حس بنیادی دیگر مورد بررسی قرار گرفتند و این نتیجه حاصل گشت که احتمال وجود اختلالاتی در تجربۀ شادی و عصبانیت وجود دارد، اما کمبود شواهد این فرضیه، مانع از تشکیل نظریههای قویتر در اینباره گشت.
مُدل جدید در اختلالات خُلقی و اضطرابی هم صادق است
طرح تحقیقاتی این محققان علاوه بر اینکه اولین تحقیق ارائهدهندۀ شواهد تجربی بر امکان مجزا بودن فرآیندهای خودکار و هوشیارانه میباشد، میتواند بهدقت مفهومی بیشتری مورد استفاده قرار گرفته و به اختلالات خُلقی و اضطرابی نیز تعمیم داده شود.
Inti Brazil در این زمینه میگوید :
افراد مبتلا به اختلالات روانی ممکن است از عدم عملکرد سیستم مقابله با تهدید رنج ببرند، درحالیکه افراد مبتلا به اختلال حاصل از ترومای شدید (PTSD) ، سیستم مقابله با تهدید بسیار فعالی دارند که نتیجۀ آن «ترسان» بودن و هراس بیش از حد آنهاست.
Hoppenbrouwers میافزاید :
بهعنوان یکی از نتایج مطالعات ما، برخی از نظریههای رایج که به اختلالات روانی نقش ویژهای به عنوان علت نترسی اختصاص میدهند، نیاز به تجدیدنظر و تناقضزدایی با شواهد عصبشناختی دارند. این بازنگری در مفاهیم کلیدی، منجر به افزایش دقت در مطالعات و عملکرد بالینی میشود که درنهایت راه رسیدن روشهای درمانی موثرتر و هدفمندتر را هموار خواهد کرد.