یک سوالی که خیلی مفهومی است ولی همواره یک پاسخ کلیشهای به آن داده میشود، این سوال است؛ “راز شادی و خوشبختی (happiness) چیست؟” که جواب کلیشهای آن هم احساسات است که یک حالت درونی است؛ برای مثال پیمودن یک تپه با ترن هوایی میتواند یک موقعیت شادیآفرین برای عدهای باشد و برای عدهی دیگری کابوس. اگر شادی یک حالت درونی است پس چگونه ما میتوانیم کیفیت و میزان شادی را متوجه شویم و بدانیم چه کاری ما را بیشتر خوشحال میکند؟ بیشتر محققین دریافتهاند که اگر این سوال را از خود افراد بپرسیم، بهترین راه برای رسیدن به جواب این سوال است.
با مصاحبه هر روزه مردم و جمعآوری اطلاعات، توسط گروههای مختلف علمی از قبیل جامعهشناسان، اپیدمیولوژیستها و اقتصاددانها توانستیم به یک جمعبندی کلی در مورد عوامل شادیآفرین برسیم. که در نتیجه این مطالعات دیگر راز شادی برملا شده است.
یکی از اولین نتایجی که محققان در زمینه شادی بدست آمد، در مدت طولانی تناقضهای زیادی برای آن بوجود آمد؛ در گذشته پول به معنی شادی و خوشبختی در نظر گرفته میشد. در سال ۱۹۸۰، اقتصاددان George Easterlin دریافت که زمانی که درآمد در ایالات متحده پس از جنگ جهانی دوم افزایش یافتد، شادی و خوشبختی در این کشور با همین سرعت افزایش نیافت. Easterlin دریافت که این مطلب در مورد دیگر ملل نیز صادق است و منحصر به آمریکا نیست. به مرور زمان به این یافته “تناقض Easterlin”flow گفته شده و به این شکل این تناقض بیان میشود که پول تا حد مشخصی میتواند موجب افزایش شادی و خوشبختی در جوامع شود؛ که این حد مشخص زمانی است که نیازهای ضروری افراد در جامعه برطرف شود، نیازهای مانند غذا، سرپناه و مراقبتهای سلامتی و زمانی که این نیازها برطرف شوند پول و شادی دیگر همگام هم افزایش نخواهند یافت.
در عوض، محققین دریافتند که خوشبختی و شادی در انسان از طریق ارتباطات نیز تجربه میشود و فعالیت و شیوه زندگی میتواند این تجربه را بیشتر کند. در حقیقت، برخی از روانشناسها مطمئن هستند که چیزی که انسان را خوشحال میکند را میتوان در ۳ مورد خلاصه کرد: ژنتیک، انتخابها و شرایط در زندگی هر فرد.(منبع:Rowe)
نتیجه بیشتر مطالعاتی که در مورد شادی بر روی انسان انجام شدند به این نتیجه رسیدند که ژنتیک نقش اساسی در میزان شادی افراد دارد؛ که این مسئله را خصلت اختصاصی شادی میگویند که میزان زیادی از شادی انسان ناشی از این خصلت و جنبه است. در حدود ۵۰ درصد از چرایی شادی هر کسی در ژنهای او نهفته است.(منبع:Barber) نیمه دیگر شادی انسان بیشتر در اختیار انسان است. در حالی ک ۱۰ درصد مربوط به شرایط زندگی هر فرد است و ۴۰ درصد باقیماند مربوط به انتخابهایی است که هر فرد میکند.(منبع:Rowe) برخی از محققین میگویند: انتخابهای مثبتی در زندگیمان داشته باشیم مانند برگرداندن کیف پول یک نفر به صاحب آن و یا دیگر تصمیمهای مثبت جزئی است راز شادی و خوشبختی است.
دیگران تاکید بیشتری بر روی ارتباطات و روابط فرد دارند. افرادی که ارتباط نزدیکتری با دیگران دارند معمولا شادتر هستند. یک مطالعه نشان داد که هر چه تعداد افراد شاد در زندگی یک نفر بیشتر باشد، شادی زندگی این فرد به شکل قابل پیشبینیای بیشتر خواهد بود. به ازای هر فرد شاد در زندگی یک نفر، شانس شاد و خوشبخت بودن این فرد ۹ درصد افزایش مییابد.(منبع:Christakis and Fowler)
یک حالتی وجود دارد به نام جریان که به نظر میرسد که در شاد ساختن انسان موثر باشد. این حالت، زمانی رخ میدهد که فرد کاملا به کار یا فعالیت خود اشتیاق داشته باشد؛ حالتی است بین “بیتمایلی و خستگی” و “غرق یا محو شدن”.(منبع:Myers) در هنگام جریان، تواناییها و استعدادها و علایق فرد به کار گرفته میشود و معمولا در این شرایط فعالیتی که فرد در حال انجام است به موفقیت هم میرسد.
تحقیقات علمی در مورد، چیزهایی که ما را شاد میکند به تازگی شروع شدهاند و ما واقعا نمیدانیم که کدام یک علت و کدام یک معلول هستند و حالتی مانند “سوال مرغ و تخممرغ” وجود دارد. آیا خصوصیاتی که در افراد شاد یافت میشود عاملی است که آنها را شاد کرده است یا این خصوصیات جزئی از شخصیت شاد آنها است؟ تحقیقات باید به این سول جواب بدهند قبل از این که بتوانیم ادعا کنیم که ما توانستهایم راز شادی و خوشبختی را کشف کنیم.