یک مطالعه جدید، نگرش تازه ای را درباره تعامل بین مصرف الکل و عوامل متابولیکی ایجاد کرده است. این نگرش جهت پیشبینی بیماریهای شدید کبدی در بین عموم مردم موثر است. یافتههای منتشر شده در Hepatology نشان میدهد که اجزای متعدد سندرم متابولیک بر خطرات مرتبط با مصرف الکل در بیماریهای شدید کبدی تاثیر میگذارند. به نظر میرسد این اثرات آسیب کبدی ایجاد نمیکند.
در سراسر جهان شیوع بیماریهای کبدی و سرطان کبد چشمگیر است. سندرم متابولیک و مصرف سنگین الکل هر دو با افزایش خطر بیماریهای کبدی همراه هستند. اگرچه تنها تعداد کمی از بیمارانی که در مراحل اولیه بیماری کبدی (مثل کبد چرب) هستند، دچار نارسایی کبدی یا سرطان کبد میشوند. هرچند که افراد کمتر در مراحل اولیه بیماریهای کبدی (مثلا کبد چرب)، نارسایی کبدی یا سرطان کبد توسعه یافتهای را تجربه میکنند. بخشی از مطالعات بر روی عموم مردم، پیشبینی کننده های متابولیکی از چنین عوارض شدید کبدی را مورد بررسی قرار میدهد.
مقاله مرتبط: سرطان کبد
Fredrik Åberg از بیمارستان دانشگاه هلسینکی در فنلاند و همکارانش دربارهی اینکه عوامل متابولیک بهترین پیشبینی کننده عوارض شدید کبدی میباشند، مطالعهای انجام دادند. مطالعات آنها شامل ۶۷۳۲ نفر بدون بیماری کبدی بود که در مطالعات بهداشتی مبتنی بر جمعیت فنلاند در سال ۲۰۰۰-۲۰۰۱ شرکت داشتند. محققان اطلاعات پذیرش بیمارستانهای مرتبط با بیماریهای کبدی، مرگ و میر آنها و سرطان کبد را از ثبتهای ملی موجود تا سال ۲۰۱۳ بررسی کردند.
هشتاد و چهار نفر در طول این مطالعات یک عارضهی شدید کبدی را تجربه کردند. عوامل پیشبینی کننده بیماریهای کبدی عبارت بودند از: سن، جنسیت (زنان بیشتر مبتلا میشوند)، مصرف الکل، دیابت، کلسترول LDL و مقاومت به انسولین. در میان افرادی که مقادیر زیادی الکل مصرف کردند (متوسط مصرف الکل ۲۱۰ گرم در هفته برای مردان، ۱۴۰ گرم در هفته برای زنان)، دیابت تنها عامل پیشبینی قابل ملاحظه بود. در میان کسانی که کمتر الکل مصرف کرده بودند یا اصلا الکلی مصرف نکرده بودند، سن بالاتر، مصرف الکل، سیگار کشیدن، چاقی شکمی، کلسترول LDL و مقاومت به انسولین موارد پیش بینی قابل توجهی بودند.
مقاله مرتبط: الکلیسم
دکتر Åberg اشاره کرد که بیماری کبد الکلی (ALD) و بیماری کبدی غیر الکلی (NAFLD) در حال حاضر واحدهای جداگانهای در نظر گرفته می شوند؛ این بیماری ها با آستانه دلخواه از میانگین مصرف الکل متمایز شده اند. این رویکرد تشخیصی فرض میکند که الکل مصرفی بر دوره NAFLD تاثیر نمیگذارد و سندرم متابولیک (مشخصه NAFLD) یک عامل در ALD نیست. این مطالعه نشان میدهد که الکل یک عامل خطر ساز مناسب است؛ حتی زمانی که مصرف الکل در محدوده هایی است که در حال حاضر برای جدا کردن NAFLD از ALD استفاده میشود.
دکتر Åberg میگوید:
پیشنهاد ما این است که شاید نباید بیماریهای کبدی را با توجه به موجودیت متقابل و منحصر به فرد ALD و NAFLD مطرح کرد. چرا که در بسیاری از بیماران کبدی، تمایز بین اثر الکل و عوامل متابولیکی دشوار و گاهاً غیرممکن است. مطالعه ما این پیشنهاد را پشتیبانی میکند و خواستار رویکردهای جامعتری ست. در این رویکرد مصرف الکل و عوامل متابولیک همزمان مورد بررسی قرار میدهد تا افرادی را که خطر بالای عوارض شدید کبدی دارند را شناسایی کند.
برای یک ارزیابی خطر کبدی جامع، اختلالات چربی، چاقی شکمی، مقاومت به انسولین، دیابت و مصرف الکل باید در یک زمان در نظر گرفته شود.
دکتر Åberg همچنین درباره بیماریهای کبدی که در مراحل پیشرفته کشف شدهاند میگوید:
یافتههای ما میتواند به بهبود ارزیابی ریسک فاکتورها در عموم مردمی که در مراحل اولیه بیماری قرار دارند کمککننده باشد. این ارزیابیها برای افرادی که در معرض خطر ابتلا به بیماریهای پیشرفته کبد هستند بسیار با اهمیت است. ارزیابی بهتر ریسک فاکتورها میتواند به بهبود فعالیتهای تشخیصی کبدی، درمان و پیشگیری دقیقتر این بیماریها در افراد در معرض خطر بیشتر کمک کند.