تحقیق جدیدی توضیح میدهد که چگونه تجمع چربیهای اصلاحشدهی شیمیایی با عملکرد پروتئینی که به عملکرد سلولهای دندرتیک (Dendritic Cell, DCs) مربوط است، مداخله دارد.
مقالهای از مؤسسهی Wistar مکانیسم مربوط به عملکرد معیوب سلولهای دندرتیک مرتبط با تومور، نوع خاصی از سلولهای ایمنی که آنتیژنها را بر روی آنها قرار میدهند تا سلولهای T را فعال کنند، نشان داد. یافتههای جدید توضیح میدهد که چرا DC ها در اجرای یک فرآیند تخصصی که برای القاء پاسخهای ایمنی ضد تومور و ایمونوتراپی مؤثر سرطان ضروری است، مؤثر نیست.
Dmitry I. Gabrilovich، پزشک، و Christopher M. Davis، پروفسور و مسئول برنامهی ایمونولوژی، میکرو محیط و متاساز در Wistar می گویند:
سلولهای دندرتیک برای تحریک پاسخ ایمنی علیه سولهای بدخیم و موفقیت بالینی ایمونوتراپی سرطان ضروری هستند اما عملکرد آنها اغلب در بیماران مبتلا به سرطان ناقص است. تحقیقات ما مکانیسم این اختلالات را روشن میسازد و ما را در جهت استراتژیهای جدید برای بهبود پاسخ به ایمونوتراپی راهنمایی میکند.
مقالۀ مرتبط: سرطان، بیماریهای عفونی و خودایمنی در سال ۲۰۱۸: آیا در این نبرد پیروز خواهیم شد؟
DCها سلولهای اختصاصی ایمنی هستند که میتوانند از آنتیژنهای خارجی استفاده کنند، آنها را تجزیه کرده و قطعاتی را روی سطح خودشان قرار دهند تا ایمنی به وسیلهی سلولهای T را فعال کنند. آنتیژنها بر روی سطح DCها در یک پروتئین همراه با پروتئینهای پیچیدهی سازگاری بافتی (Major Histocompatibility Complex, MHC) قرار میگیرند که واسطهی شناسایی و فعالسازی زیرمجموعهای از سلولهای T مناسب هستند. مولکول MHC انواع مختلفی دارد و در ایمنی علیه بیماریهای پاتوژن و سلولهای تومور همچنین ایجاد ایمنی در برابر خود آنتیژن دخالت دارد.
DCها نقش اساسی در ایمنی ضد تومور دارند که از طریق فرآیند شناخته شده به عنوان ارائهی مقدمهای از آنتیژن شناخته میشوند که در آن آنتیژنهای حاصل از تومور را به مسیر MHC نوع I برای ارائه به سلولهای T، پردازش میکنند که توانایی از بین بردن سلولهای سرطانی را دارند. این عملکرد DC برای موفقیت واکسن سرطان و ایمنوتراپی نیز ضروری است. اما مشخص است که DCهای مرتبط با تومور در توانایی خود برای ارائهی مقدمهای از آنتیژن ناقص هستند. همچنین DCهای بیماران سرطانی و مدلهای حیوانی حامل تومور، مقادیر بیشتری چربی در مقایسه با DC افراد سالم انباشته میکنند. روندی که در ارائهی مقیاس نادرست توسط DCها دخیل میباشد که سازوکار اصلی این ارتباط ناشناخته است.
مقالۀ مرتبط: استراتژی جدید کارآمد برای درمان سرطان
در همکاری با تیم Valerian Kagen از دانشگاه Pittsburgh، گابریوولیچ و همکارانش با جزئیات بسیار دقیقی رویدادهایی را که در DCها از مدلهای موشهای حاوی تومور، انجام میشود؛ تجزیه و تحلیل کردند و دریافتند که ارائهی مقطعی اختلال دارد که در حضور عوامل حاصل از تومور رخ داده است. اینکه آنها مشاهده کردند که DCهای مرتبط با تومور، چربیهای شیمیایی تغییر یافته و اصلاح شده را که محصول تغییر اکسیدکننده است انباشته میکنند؛ نیز مهم است.
در مقایسه با لیپیدهای تغییر نیافته، این لیپیدهای اصلاح شده دارای توانایی متفاوتی برای برقراری ارتباط با پروتئینهای هدف بودند که عملکرد آنها را تغییر میدهد.
تجزیه و تحلیل محاسباتی و آزمایشهای مستقیم، برخی از پروتئینهای هدف را شناسایی کرد که به شدت با لیپیدهای اصلاح شده ارتباط برقرار میکنند و نشان داد که این پروتئینها در انتقال آنتیژن پیچیده MHC به سطح سلول دخالت دارد. در تداخل با عملکرد اهداف آنها، این تعاملات در نهایت باعث اختلال در ارائهی مقدماتی میشود.
Filippo Velgia، اولین نویسندهی مقاله و دانشمندی در آزمایشگاه Gabrivolich، میگوید:
یافتههای ما اهداف بالقوهی جدیدی را برای تنظیم درمانی ارائه شده، فراهم میکند. برای مثال ما اثرات آنتیاکسیدان ویتامین E را بررسی کردمی و دریافتیم که نقصهای ناشی از تومور را در مقدمهای از طریق DCها حذف میکند.