این که مجبوریم به چیزی توجه کنیم یا روی یک چیز مهم تمرکز کنیم، نشان دهنده این است که ما چطور کارها را به انجام میرسانیم. و این گونه است که ما میبینم برای فرایند حرکت در مسیر روبهجلو نیاز به چه چیزهایی داریم.
اگرچه بزرگترین مانعی که مردم را از رفتن روبه جلو با تمام قوا باز میدارد، عامل حواس پرتی است ما چطور میتوانیم تمرکز کنیم در حالی که عوامل حواس پرتی کننده ای وجود دارد. چطور میتوانیم تمرکز کنیم در حالی که یک منبع بیپایان از امور حواس پرت کننده در اطراف ما وجود دارد؟ حتی وظایفی که باید بهطور کلی انجام دهیم نیز بهصورت نوعی از عامل حواسپرت کننده درمیآید که به ما اجازه نمیدهد که به وظایف خاصی که در دست داریم برسیم.
چگونه تمرکز کنیم؟ خصوصا زمانی که کارهای زیادی در حال انجام داریم توسط ناتان کونتنی دیدی ساده در مورد موضوع اولویت بندی به ما می دهد. کارهای مهمی که باید انجام دهید زمانی که کارهای زیادی برای انجام دادن دارید.
اولویت یا اولویتها؟
با جستجوی دیدگاه نگرام در گوگل، کونتنی اعلام میکند که لغات اولویت در برابر اولویتها در طی سالها تغییر پیدا کرده است. تا سال ۱۹۴۰ کسی از لغت اولویت ها استفاده نمیکرد. اگر شما اولویتهایی را دارید، دقیقا چند اولویت دارید؟ آن عدد جادویی چند است؟ ۳؟ ۵؟ دوازده تا؟ در واقع فرم جمع زیاد معنی نمیدهد. کونتی در این مورد توضیح بیشتری میدهد و میگوید٬ اولویت یک لغت مفرد برای چیزی که مهمترین کاری که شما باید انجام دهید. مطمئنیم شما میتوانید بیش از یک کار را انجام دهید. ولی آن کارهای دیگر به اندازه اولویت اول اهمیت ندارند، این شاید به دلیل تغییر در این ذهنیت که ما میتوانیم بیشتر از یک اولویت داشته باشیم که طبیعتاً حواس پرتیهای بیشتر در زندگیمان ایجاد میکند رویدادهاست. و ما به سادگی دیگر نمیدانیم که چهچیزی اهمیت دارد. پس کلید مدیریت کردن همه اولویتهای ما اینست که برای خودمان شفاف کنیم که چهچیزی واقعا اولویت ما است؟
گسترده بیندیشید، نه عمیق!
نکته دوم کونتنی این است که برای نیروهای متخصص جوان یا تازه فارغالتحصیل گستردهتر عمل کنند نه عمیقتر، مادامی که هنوز چالاکتر هستید، یعنی زمان هنوز بهنفع شماست از آن سود ببرید و هر چند کار که میتوانید را به جای تمرکز بر روی یه کار خاص انجام دهید.
بیشتر آنها مهم نیستند
استفاده از قانون پارتو به عنوان یک مثال که به موجب آن بیان میکند که ۲۰ درصد از خرج سرمایهگذاری مسئول ۸۰ درصد از نتیجهای است که بدست میآید. برای این که نشان دهد که زمانی که شما تا عمق زانو در چیزی دفن شوید، همه چیز مهم به نظر میرسد ولی از یک زاویه دید دیگر شما احتمالا به این نتیجه برسید که بیشتر آنها واقعا اهمیتی ندارد.