نقش حضور ذهن در از بین بردن الگو های متداول
حضور ذهن یک استراتژی آرام کردن ذهن و حس آگاهی از اینکه ذهن ما در حال انجام چه کاری در در همین لحظه است، میباشد. اینجا هفت درسی که حضور ذهن در مورد خویشتن داری به ما میآموزد وجود دارد.
کم کردن سرعت کارها
کم کردن سرعت کارها و توجه عمدی به هر جنبه از تجربههای حسی مان میتواند چیزهایی که قبلاً به آنها توجهی نکردیم را آشکار کند. آگاهی، عادتهای قدیمی را که از طریق گفتار نهایی در تعیین رفتار ما مورد استفاده قرار میگیرد، به صورت خودکار ترجیح میدهد. برای مثال خوردن بدون تفکر یک علت مهم برای پرخوری است. تحقیقات نشان میدهد هرچه یک فرد سریعتر غذا بخورد با احتمال بیشتری(۴۲% نسبت به کسی که به آرامی غذا میخورد) اضافه وزن خواهد داشت. زمانی که سریع غذا میخورید بدن فرصت ارسال سیگنال به مغز که به اندازه کافی غذا خوردهاید را نخواهد داشت.
پذیرش
بهعنوان یک استراتژی خویشتنداری، حضور ذهن باعث تشویق به تحمل بهتر احساسات میشود. تمرینات حضور ذهن فرد را به شناسایی و تصدیق هر احساس زمانی که بر انگیخته میشود دعوت میکند. هدف شناسایی و پذیرش خواسته ها است، نه عمل براساس این خواسته یا تلاش برای جنگ با آن.
توانایی مکثکردن
حضور ذهن در تلاش است تا فاصله روانشناسی بین احساس تنفر و فرد ایجاد کند، در نتیجه پیامد های رفتاری خود را محدود میکند. روانشناسی آزادی را معادل ظرفیت مکث کردن در هنگام مواجهه با تحریک از جهات مختلف میداند، که هدف از این مکث انتخاب پاسخ مناسب میباشد.
مکث کردن برای فرایند عکسالعمل نشاندادن ضروری است. اگر ما از احساسات مان ذهنیت داشته باشیم، میتوانیم این تصمیم را بگیریم که آیا میخواهیم از روی اشتیاق یا خشم عمل کنیم یا ابتدا بصورت ساده فقط مشاهده کنیم؟ یک مکث میتواند توسط یک پیاده روی بیست دقیقهای یا مراقبه نیز ایجادشود.
بیحس کردن درد
لذت بردن، ترس مارا از نارضایتی و ناراحتی میپوشاند. قیاس سنتی بودایی برای آن اینست که عسل روی تیغه خنجری را لیس میزنیم.به نظر لذتبخش است ولی ناگهان زبانمان را میبرد.
در روند بهبودی، معتادان متوجه میشوند در مرکز اجبار خواسته فرار از درد است.
بجای فرار از درد، تمرینات حضور ذهن کمک میکند تا ظرفیت مان را در تجربه درد افزایش دهیم. همانطور که ما در تمرین برای مواجه با این شرایط ناخوشایند هستیم ظرفیت ما برای تحمل آن بطور پیوسته افزایش مییابد.
داستان هوایی که میگوییم
مراقبه کمک میکند تا نظرات خودبینانه که مارا در نظرات محدود خودمان به دام میاندازد را رها کنیم.
طرحها نمایانگر ذهن یک فرد، افراد و جهان هستند.(برای مثال من لیاقت دوست داشته شدن را ندارم. اگر افراد با من واقعی آشنا شوند مرا طرد میکنند.)
تالمود میگوید :ما جهان را آنگونه که هست نمیبینم، بلکه آنگونه که خودمان هستیم آنرا میبینیم.
با تمرین مکرر، طرحهای منفی یک الگوی تفکر، عادت های قویتری بدست میآورند که به آسانی در حوادث دشوار زندگی به کار میروند.آگاهی از الگو ها به ما فرصت رشد میدهد. آگاهی به کم کردن، تسلط بر این افکار و باور کردن خودکار آنها، کمک میکند.
اشتیاق آزادی
آزادی و اظطراب دو روی یک سکه هستند. آزادی ظرفیت تبدیل شدن به کسی که واقعا هستیم میباشد. آزادی لزوما یک حالت درونی است. چیزی که به فرد احساس استقلال و ظرفیت انتخاب گرایشهای خود را میدهد.
شجاعت در مرکز تصمیمات درست است. اتخاذ انتخابهای معتبر در هنگام اظطراب وجودی، شجاعت روحی در عمل است.
شجاعت قدرت روبه رو شدن با خصوصیات مخرب یک فرد است. برای مثال زمانی که یک فرد به طور داوطلبانه در برنامه بازیابی از الکل شرکت میکند، با احساس ناخوشایندی در طول دوره مواجه خواهد شد. در این موارد، افراد در چالش های خود به واسطه بازسازی باورهایشان یا بیحس کردن خودشان نسبت به ترس استقامت میکنند.
ناپایداری
آخرین درس اینست که ما بطور واضح ناپایداری زندگی را تجربه میکنیم.(برای مثال این نیز بگذرد.) تمرینات حضور ذهن توجهاش را بر هیجانات بهعنوان پاسخهای احساسی گذرا متمرکز میکند.
حضور ذهن شامل آگاهی از اینکه چگونه احساسات ، تفکرات، تصاویر و حواس در ذهن و بدن ما پخش شده است، میشود.
روانشناس سابق آلن مارلت اشتیاق را به امواج اقیانوس که یک قله میسازند و سپس نشست میکنند، تشبیه کرده است.
معتادان میآموزند که به اشتیاق به عنوان یک حس زود گذر بنگرند و آنرا همانگونه که هست بپذیرند، بدون اینکه درگیر مصرف دارو شوند.
در واقع قصد ما اینست که در این امواج خواسته های شدید دوام بیاوریم.