قسمت اول را در دکتر مجازی بخوانید: چگونه نوجوانی شاد باشیم: چرا زندگی سخت است؟
قسمت دوم را در دکتر مجازی بخوانید: چگونه نوجوانی شاد باشیم: چگونه خود را دوست بداریم
متن کامل کتاب در جستجوی شادی از همین نویسنده را در دکتر مجازی بخوانید.
والدین
“وقتی نوجوان بودم، افتخار میكردم كه با والدینم دیده شود!”
مشکلات نوجوانان با والدین: چرا والدین اینطور دیوانهوار عمل میكنند؟
تصور كنید كه یك توله سگ به عنوان هدیه تولد دریافت میكنید. به او خیلی اهمیت میدهید. تمام مدت حواستان به اوست. وقتی نمیتوانید پیدایش كنید سراسیمه میشوید. شما مدام نگران این توپ كركی كوچك هستید و چیزهایی از این دست میگویید.
كجا بودی؟
كجا میروی؟
مواظب باشد!
آن كار را نكن!
شما عاشق او هستید! نگران هستید كه چه میخورد. وقتی مریض میشود نگران میشوید. سعی میكنید چیزهایی كه نمیخواهد یادبگیرد به او بیاموزید!
در این حال، توله سگ فكر میكند، “من با یك دیوانه كنترل طرف هستم!” توجه كردهاید كه والدینتان با شما همان رفتاری را دارند كه شما ممكن است با توله سگ داشته باشید؟
آنها مدام میگویند…
“كجا بودی؟”
“كجا میروی؟”
“مراقب باش!”
“آن كار را نكن!”
آنها وقتی نمیتوانند شما را پیدا كنند هول میكنند. نگران هستند كه چه میخورید. وقتی بیمار میشوید نگران میشوند. میخواهند از شما محافظت كنند. سعی میكنند به شما چیزهایی را بیاموزند – كه مایل نیستید یاد بگیرید.
در این حال شما فكر میكنید، من با دو دیوانه كنترل طرف هستم! والدین ممكن است آزاردهنده باشند. اما این معمولا به خاطر این است كه خیلی به شما اهمیت میدهند. گاهی این كمك میكند یادآوری كنیم كه آنها چون به شما اهمیت میدهند اینطور دیوانه وار عمل میكنند.
مشکلات نوجوانان با والدین: یك دلیل دیگر برای این كه والدینتان اینطور دیوانهوار عمل میكنند
مهمترین چیزهایی كه باید دربارهشان نگران باشید كداماند؟ احتمالا موارد زیر در این لیست قرار میگیرند:
- نمرههای خوب در مدرسه
- دوستان
- تفریحات و ورزش
- گرفتن پول تو جیبی بیشتر از والدین
این لیست احتمالا شما را تا حدی بخود مشغول میكند. استیون پول كافی برای خوردن دارد – نداری، استیون؟ والدین هم چیزهایی دارند كه نگران آن باشند. لیست آنها – و این كار خسته كننده – ممكن است شامل موارد زیر باشد:
- حفظ كردن شغلشان
- خانواده درسهای موسیقی، تمرین فوتبال، باله و غیره را دریافت كنند
- پرداختهای ماهانه ماشین، تعمیرات ماشین، بیمه ماشین، صورتحسابهای بنزین
- پرداختهای ماهانه خانه، تعمیرات خانه، بیمه خانه
- قبوض گاز، آب، تلفن، برق، تلویزیون كابلی
- مراقبت از والدینشان
- شهریه مدرسه همه بچهها
- لباس برای كل خانواده
- بیمه بهداشت همه، صورتحسابهای پزشكی، صورتحساب بیمارستان، صورتحسابهای دامپزشكی
- هدایای كریسمس/تولد برای خانواده و دوستان در هر سال
- تغذیه شما، برادرها و خواهرهایتان و سگ. (میتوانیم ۱۰۰ مورد دیگر هم به این لیست اضافه كنیم).
حال اتفاقی كه میافتد این است: پدر در اتاقش مینشیند و درباره این لیست فكر میكند. در این حالت، او نمیداند كه چگونه قرار است ویزاكارت اعتباری ۱۰۰۰۰ دلاری و مستركارت اعتباری ۱۵۰۰۰ دلاریاش را دوباره پر كند.
شما وارد اتاق میشوید و میگویید، “پدر، میتوانم یك موتور كوهی جدید داشته باشم؟” (فقط یك سوال ساده.) پدر از كوره در میرود. فریاد میكشد، “فكر میكنی اسكناس چاپ میكنم؟ مگر موتوری كه داری چه اشكالی دارد؟ من هیچوقت موتور كوهی نداشتم!”
شما سردرگم تلوتلوخوران به آشپزخانه میروید تا از این یورش فرار كنید. از خودتان میپرسید، “چرا پدر مثل دیوانهها رفتار میكند؟”
لیست والدین را به خاطر داشته باشید در این صورت ممكن است درك كنید. والدین چیزهای زیادی دارند كه نگران آن باشند! به همین علت اینطور دیوانهوار رفتار میكنند!
مشکلات نوجوانان با والدین: بگویید متشكرم!
والدین میتوانند غیرمنطقی، پرتوقع بوده، شادكردن شان غیرممكن باشد و قدیمی مسلك باشند. ممكن است تصور كنید داشتن رابطه خوب با والدینتان بیش از حد سخت است.
اما اگر سعی در بهبود اوضاع داشته باشید، باید بخاطر داشته باشید:
بیش از هر چیز دیگری، والدین فقط میخواهند فرزندانشان بگویند، “متشكرم”.
حال ممكن است استدلال كنید كه والدینتان اگر میخواهند شما را داشته باشند پس مشكل آنهاست كه باید به شما غذا دهند، قبضهای تان را بپردازند، و تمامی كارهایی را بكنند كه والدین باید انجام دهند. چه درست چه غلط، اغلب والدین ناامید و عصبانی میشوند كه نوجوانانشان تمامی این سرویس ها را میگیرند و به ندرت میگویند، “متشكرم”. طی ۱۰۰۰۰ سال گذشته والدین همواره از خودشان پرسیدهاند كه، “چرا فرزندانمان اینقدر ناسپاس هستند؟” ای كاش میگفتند، “متشكرم!”
والدین ۳۰ ساله به من میگویند، من همیشه به فرزندانم كمك میكنم. به آنها پول میدهم، برایشان غذا میپزم، از نوههایم نگهداری میكنم – و ظاهرا آنها هم همین توقع را دارند. آنها هرگز نمیگویند، “تشكر”.
پس چطور والدین تان را مات و مبهوت كنید؟ دفعه بعد كه پدر شما را به كلاس بسكتبال رساند به او بگویید، “ممنون پدر، میدانم خیلی سرتان شلوغ است و كارهای زیادی دارید كه باید به آنها رسیدگی كنید”. او بسیار خوشحال خواهد شد. او شگفتزده خواهد شد و با خود خواهد گفت، “ارزشش را داشت!” هر وقت مادر، پدر، مادرخوانده، پدرخواندهتان غذای زیبایی میپزند، به آنها بگویید، “غذای عالیای بود. متشكرم”.
البته، شما ممكن است استدلال كنید كه وظیفه شان است كه به شما خدمت كنند. همچنین ممكن است استدلال كنید كه آنها باید قبل از این كه شما از آنها تشكر كنید از شما تشكر كنند. اما حالا میدانید كه در ذهنشان چه میگذرد.