…عملی به نام تلاش و کوشش وجود دارد، باید طوری آوار بخوانید که گویا به دستمزد خوانندگی نیازی ندارید. طوری عشق بورزید که انگار هیچگاه از کسی دلخور نمیشوید. بهگونهای برقصید که انگار کسی شما را تماشا نمیکند. کاری که انجام میدهید، باید از ته دل باشد.
وقتی به دنبال چیزی میروید، از شما دور میشود. این در مورد حیوانات، عاشق و معشوق و حتی پول صادق است. اگر در مهمانیها از فردی خوشتان آمده است، نزد شما آمده و میگوید: «هفتهی بعد با شما تماس میگیرم.» شما کل هفته منتظر زنگ تلفن میمانید ولی سراغی از شما نمیگیرد!
آیا تا به حال شده که بخواهید از روی ناچاری ماشین یا خانهتان را بفروشید؟ چه کسی خریدار است؟ هیچکس! اگر قیمت را هم پایین بیاورید، باز هم کسی حاضر نیست آن را بخرد. علت چیست؟ وقتی ناامید هستید، اتفاق خوبی نمیافتد!
با هر فروشندهای صحبت کنید، همین داستان را برای شما تعریف میکند. ناامیدی شما را در مسیر افت قرار میدهد و هرچه بیشتر نگران شوید، مشتریان کمتری پیدا میشوند! وقتی در رستوران برای تحویل گرفتن سفارش عجله کنید، گارسونها لیست سفارشتان را گم میکنند!
من تورهای زیادی را در کشورهای مختلف برگزار کردهام و اصل وابستگی را در فرودگاهها مشاهده کردهام. از آنجایی که همسرم جولی به کار خود مشغول بود، مجبور بودم به تنهایی سفر کنم. متوجه شدم که اکثر پروازها بدون تاخیر هستند، ولی هواپیمایی که مقصدش شهر من بود و از ته دل مشتاق دیدار همسرم بودم، چهار ساعت تاخیر داشت! در پایان تور آمریکای شمالی، قرار شد که در سانفرانسیسکو با همسرم ملاقات کنیم. جولی از استرالیا زودتر رسیدهبود و پرواز من در پورتلند با تاخیر رو به رو شد. آنجا از مسئول بلیت پرسیدم که پرواز ساعت شش عصر به سانفرانسیسکو چقدر تاخیر دارد؟ او گفت: «تاخیری ندارد، میدانی چرا؟ چون آن را کنسل کردهایم!» ساعت ده و نیم شب بلیتی به مقصد سنتجوزه گرفتم و از آنجا با اتوبوس خود را به هتل جولی رساندم. در کل، برای دیدن همسرم، هفت ساعت تاخیر داشتم!
هرگاه وابستهی کسی یا درگیر کاری هستیم، مانعی جلوی کارهایمان سبز میشود. برای پیشگیری از این اتفاق، آرامش خود را حفظ کرده و شروع به کار کنید!
مقالهی مرتبط: به دنبال دلت باش؛ قانونهای جهان
شما یک و نیم سال بدون دوست دختر یا دوست پسر بودهاید و احساس بدبختی میکنید. اصلا مهم نیست! با خود میگویید: «من نیازی به شریک زندگی ندارم، به تنهایی میتوانم خوشگذرانی کنم.» ناگهان در یک مهمانی، کسی شما را ملاقات میکند که میخواهد بقیهی عمرش را با شما سپری کند!
وقتی در یک دعوا از کسی میخواهید تا نظرش را در مورد چیزی عوض کند، آیا اینکار را خواهد کرد؟ نه! اگر او را مجبور به پذیرش عقیدهای نکنید، بعد از مدتی به صحت نظر شما ایمان خواهد آورد. هر موقع در مورد چیزی نگران هستید، مثل منتظر زنگ تلفن بودن، ترک سیگار همسر و ترفیع رتبه، انرژی زیادی ایجاد میکنید که رخداد آنها را به تعویق میاندازد.
عدم وابستگی در مقابل بیعلاقهبودن
مسلماً معانی این دو با هم فرق میکند. امکان این وجود دارد که از چیزی خوشمان بیاید ولی به آن وابسته نباشیم. افرادی که اینگونه هستند، میدانند که تلاش و کوشش و برتری، در نهایت پاداش بزرگی دارد. آنها میگویند: «اگر اینبار برنده نشوم، دفعات بعدی حتما برنده خواهم شد.»
فرض میکنیم شما برای کاری درخواست استخدام دادهاید. با هیجان و انگیزهی زیاد خود را کاملا آماده میکنید. متن مصاحبه را بارها جلوی آینه تمرین کرده و برای ملاقات با رئیس، بهترین لباسها را میپوشید. اگر در این شرکت استخدام شوید، خوشحال میشوید و در غیر این صورت، راههای دیگری را برای پیشرفت انتخاب میکنید. افراد بیانگیزه میگویند: «چرا خودم را اذیت کنم وقتی کسی اهمیت نمیدهد؟» در حالی که افراد سختگیر میگویند: «اگر این شغل را بدست نیاورم، میمیرم!» ولی وقتی با انگیزه هستید میگویید: «یا این شغل را بدست میآورم یا راه دیگری انتخاب میکنم، مهم نیست چقدر طول بکشد.»
وابستگی به پول
کسانی که بیشتر از ثروتمندان به فکر پول هستند، افراد فقیری میباشند.
Oscar Wilde
وابستگی، که در آیین بودایی به چنگزدن معروف است، دغدغهی مردم برای پول درآوردن را بررسی میکند. چون پول عامل نجات و سمبل موفقیت انسانهاست، بسیاری از مردم، حتی کسانی که تظاهر میکنند پول چیز مهمی نیست، به آن وابستگی دارند. متاسفانه، وابستگی بیش از حد، همه چیز را بر هم میزند.
به بیان دیگر، هر چقدر در مورد چیزی احساساتی برخورد کنید، کنترل کمتری بر روی آن خواهید داشت. بیشتر مردم در مورد پول احساساتی برخورد میکنند، لذا کنترل مسائل مالی از دستشان خارج میشود.
مقالهی مرتبط: در جستجوی شادی: درس گرفتن از طبیعت
عدم وابستگی، علت اصلی ثروت افراد ثروتمند است. آنان به مادیات وابستگی زیادی ندارند. اگر پولدار نیستید، آرامش خود را حفظ کنید تا پول بدست آورید. وقتی پول کافی دارید، مقداری از آن را پسانداز کنید و مطمئن باشید که پول، پول بیشتری به همراه میآورد! همچنین، تفاوت بزرگی بین انسان فقیر و ثروتمند وجود دارد، اولی آرزوی داشتن پول میکند، دومی یقین دارد که پولدار میشود.
به هنگام ناامیدی، چگونه ناامید نباشم؟
هرکسی واکنش مخصوصی نسبت به پیرامون خود دارد که به آن رفتار میگویند. هیچگاه فریب این جمله را نخورید: «من به فلان چیز نیاز دارم تا شاد باشم.» درواقع، شادی را نباید شرطی فرض کنید. اگر میخواهید رایانهتان را بفروشید، منتظر زنگ تلفن کسی هستید، نیاز به ترفیع مقام دارید، منتظر چک پول یا به دنبال همسری مناسب هستید، آرام باشید! شما هر کاری که لازم باشد، انجام دادهاید. با خود بگویید: «من برای شادبودن به این نیازی ندارم.» موضوع را به فراموشی بسپارید تا در زمان مناسب برایتان اتفاق افتد.
خلاصهی کلام:
در سطح جسمی و ذهنی، با انواعی از قانونهای طبیعی سر و کار داریم. طبیعت مفهوم ناامیدی را نمیداند! طبیعت به دنبال تعادل است و شما همزمان نمیتوانید ناامید و متعادل باشید. زندگی، جنگی ابدی نیست. همه چیز را به حال خود بگذارید؛ نه بیتفاوت باشید و نه سخت بگیرید. حق دارید که بپرسید: «من نمیفهمم چگونه این اتفاق میافتد؟» لازم نیست علت همه چیز را بدانید! ما طبق برنامه و اصول پیش میرویم، قرار نیست از همهی آنها سر در بیاوریم!
اصل بخشش و واگذاری
اگر میخواهید چیزی را بدست آورید، آن را واگذار کنید! بنظر مسخره میآید! با بخشش، بیشتر از چیزی که فکرش را بکنید بدست میآورید. وقتی کشاورز بذرهای بیشتری میخواهد، آنها را در زمین میکارد تا در فصل مناسب، بذرهای بیشتری از گیاهان جمعآوری کند. وقتی انتظار لبخند دارید، به دیگران لبخند میزنید. زمانی که به دیگران کمک میکنید، آنان هم به شما کمک میکنند. حتی وقتی میخواهید کتک بخورید، باید کسی را کتک بزنید! و اگر از کسی پول قرض کنید، باید به دیگران پول قرض دهید.
دربارهی این فکر کنید که اگر وابستگی، اتفاقات خوب را به تاخیر بیندازد، نقطهی مقابلش، یعنی عدم وابستگی، دقیقا همان چیزی است که باعث میشود بخشش کنیم. هرچه انجام دهیم، به خودمان باز میگردد. آدمهایی را میشناسم که میگویند: «من زندگیام را واگذار کردم، ولی چیزی نصیبم نشد.» فکر میکنم آنان بهجای بخشش، سنجش کردهاند!
پس پیرمردهای خسیس پولدار، چگونه به ثروت رسیدهاند؟
داستانهای زیادی از این قبیل شنیدهایم: «آدم خسیسی که غذایش خردهی نان بود، در حالی فوت کرد که میلیونها دلار زیر تختاش پنهان کردهبود.» پس چرا اصل واگذاری در این ماجرا صحت ندارد؟ پول موجود در حساب بانکیتان، ثروت و دارایی شما نیست. ثروت، آن مقدار پولی است که در زندگی شما جریان دارد. اگر در بانکهای سوئیس، حساب سپردهای دارید که از آن استفاده نمیکنید، ثروتمند به حساب نمیآیید. در اصل، آن پول مال شماست، ولی هیچ سودی نمیرساند. اصل دادن و گرفتن، در همهی زمینهها صادق است.
خلاصهی کلام:
اصول بخشش باید بدون توقع بخشش از دیگران باشد. وقتی انتظار دارید که دیگران کارهایتان را جبران کنند، وابسته به نتیجه میشوید، و همانطور که گفتیم، وابستگی در نتیجهی کارها اختلال ایجاد میکند. «پس باید از داراییهای مادی خود لذت ببرم؟» البته! فقط مطمئن باشید که شما آنها را کنترل میکنید نه برعکس!
وابستگی به معشوق
منبع اصلی غم و اندوه، غریزهی خواستن است.
بودا
ماری آرزوی مردی را دارد که او را دوست داشته باشد. به دو دلیل، امید زیادی برای ماری وجود ندارد:
۱) ناامیدی باعث میشود تمام مردان اطراف او پراکنده شوند.
۲) آدم ناامید، دوست داشتنی نیست!
فرِد به دوست دخترش میگوید: «من به تو نیاز دارم، بدون تو نمیتوانم زندگی کنم.» این عشق نیست، عطش است! شما نمیتوانید همزمان عاشق کسی بوده و به او نیاز داشته باشید. دوست داشتن، به شخص آزادی میبخشد تا آنطور که هستند، باشند. عشق، به دیگران این امکان را میدهد که وارد زندگیتان شوند. یادتان باشد، ما از عدم وابستگی صحبت میکنیم! برای تصاحب دل معشوق، او را آزاد بگذارید.
وابستگی و تنفر
لازمهی تغییر چیزی، پذیرفتن آن است.
Carl Jung
تنفر چیز خوبی نیست. وقتی از چیزی متنفرید، به طور غیر مستقیم خود را به آن وصل میکنید و خود به خود به سمت شما جذب میشوند. فرض کنیم که شما به کسی بدهکارید و از این وضعیت متنفرید. برای بهبود اوضاع مالی باید از این شرایط خارج شوید. هرچقدر نفرت بیشتری پیدا کنید، بیشتر بدهکار میشوید، ولی وقتی وضعیت موجود را بپذیرید و هیچ حسی به آن نداشته باشید، از تمام بدهیها خلاص میشوید!
پذیرفتن به معنی بیخیال شدن نیست، بلکه به معنی درککردن شرایط است. شما اضافه وزنتان را قبول میکنید یا چاق بودنتان را انکار میکنید و بخاطر آن از خود متنفرید. تا زمانی که چاقی خود را نپذیرفتهاید، نمیتوانید وزن کم کنید.
در کتاب مقدس مسیحیان نوشته است: «Resist not evil» عصبانیت و مقاومت در برابر مشکلات فایدهای ندارد. برای اینکه بر آنها غلبه کرده یا با اتفاقات مثبت جایگزین کنید، دست از مقاومت کردن بردارید.